واژه بنگله (به معنای خانه ویلایی) اصطلاحی است که به صورت کاملا گسترده در جنوب خوزستان به کار می رود. هیچ نوع بنگله ای تا یک قرن پیش در جنوب خوزستان وجود نداشت.
فایل ویدیو به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"نفت ما "، با پیدایش نفت و ورود انگليسي ها به جنوب كشور، ساخت و ساز این نوع خانه های ویلایی آغاز شد. مساحت بنگله ها معمولا از 500 متر شروع می شد و به 1000 متر ختم می شد. بنگله با اینکه ظاهرا یک کلمه انگلیسی است ولی در واقع کاملا شرقی است. این کلمه در انگلیسی به صورت« بَنگ لاو» نوشته می شود.
ریشه اصلی این کلمه، کاملا هندی است و می توان گفت که دقیقا از زبان بنگالی (زبان یکی از ایالتهای هندوستان) به زبان انگلیسی وارد شده است. بنگال کشوری است که بعدها توسط استعمار انگلستان از هند جدا شد. شاعر معروفِ آن «تاگور» با دیوان منحصر به فرد خود، توانست جایزه ادبیات نوبل را در آن ایام از آن خود کند. در آن هنگام ایالت بنگال هنوز از هندوستان جدا نشده بود. انگلیسی ها در دوران سیاه استعماری خود، که در بنگال فرمانروایی می کردند در همچو خانه های ویلایی بزرگ اسکان داشتند . بنگلو یعنی خانه های ویلایی به سبک خانه های ویلایی بنگال! دقیقا مثل این است که بگوییم خانه هایی به سبک خانه های ماسوله در شمال ایران. بنگلو یعنی منسوب به بنگال!...
ولی بنگله های آبادان از نظر زیرساخت، تفاوت های قابل توجهی با نسخه اصلیِ خود داشتند . انگلیسی ها هر جا که می رفتند شرایط و مختصات جغرافیایی محل جدید را به دقت مورد توجه قرار می دادند. مثلا برای ساخت بنگله های مورد نظر در جنوب خوزستان و به خصوص آبادان ، ازملاط و مصالح بومی همان منطقه استفاده می کردند . همان طور که می دانید خاک آبادان بسیار مرطوب است بدین معنا که اگر نیم متر از خاک را بردارید، براحتی به آب می رسید! مجاورت آبادان با آب های پیرامون خود و همچنین ارتفاع سطح آب با خاک این جزیره، باعث شده که معماران انگلیسی، شرایط اقلیمی آن محل را مورد توجه بیشتری قرار دهند. آن طورکه از بازنشستگان قدیمی نفت شنیده ام، اساس یا پیِ دیوار این خانه ها با یک ورقه از نوعی فلز خاص پوشانده شده است. افزودن این ورقه که احتمالا آلیاژ خاصی هم دارد، برای جلوگیری از نفوذ «رطوبت بی امان» به پیِ این نوع از خانه ها است. خانه های معمولیِ ساخته شده توسط بنّاهای بومی، بعد از مدتی شوره می زد و رطوبت، سرانجام پیِ آن را خراب می کرد!
پس از پایان گرفتن جنگ ایران و عراق، من توانستم سفری به آنجا داشته باشم. هنوز بسیاری از خرابه ها باقی بودند و شخصِ ناظر می توانست جزییات هر چیزی را آن چنان که هست عینا به چشم ببیند. من در آنجا دیدم که جنس سایه بانهای این خانه ها از سَعَف بود. سعف، برگِ نخل است که همان برگ درخت خرما است. با این تفاوت که برای محکم کردن آن، یک لایه گچ سفت هم روی آن کشیده بودند. همچنین پشت بام این خانه ها با گل رُس پوشیده شده است. در بنگال، به آن صورت، گل رُس نداریم بلکه غالب زمین ها، پوشیده از ماسه یا شِن نرم است. همان طور که می بینید، تفاوت های اقلیمی، جزییاتی از تفاوت های موجود را به ما نشان داده است.
معمولا هیچ کس خانه های کارگری را، بنگله نمی خواند. چون خانه های کارگری فاقد ویژگی های پیش گفته بودند. ولی خانه های کارمندی به بالا، به دلیل داشتن ویژگی های فنی و رفاهی عملا در همین جرگه قرار می گرفتند. ناگفته نماند که بنگله های موجود در آبادان مدلهای مختلفی داشتند و بهتری نوع آن، به اصطلاح دوبلکس بود که پذیرایی در همکف و اتاقهای خواب، همراه با سرویسهای وابسته در طبقه بالاتر قرار داشت. در آبادان تا سال 1343 تقریبا 400 واحد مسکونیِ کارمندی (موسوم به بنگله) با سایز و کلاسهای مخلتف وجود داشت.
بهترین نوع این بنگله ها نوع الف بود که فقط 10 واحد از آنها درآبادان وجود داشت . نوع الف، صرفا به روسای پالایشگاه و سران رده بالا تعلق می گرفت. طبعا این نوع خاص،دارای ویژگی های منحصر به فردِ خود بود. بسیاری میل دارند بدانند که این نوع از بنگله ها چه خصوصیاتی داشتند. ما دقیقا از جزییات ماجرا بی خبریم ولی اگر بخواهیم به شکل قیاسی آمار بدهیم یاید به نیم قرن پیش برگردیم.
بنگله ها بستگی به مالکین یا ساکنین خود ، از آپشن های گوناگونی برخوردار بودند. مثلا تعداد اتاق ها، نوع و جنس چوب و مواد موجود، شکل و شمایل مبلمان، مُدل های به کار رفته در وسایل ضمیمه شده به آن و غیره ....
ولی جالبترین بخش آن، تلفیق سنت های معماری ایرانی با همتای هندی آنها بود. در آخرین سری ساخت بنگله ها می بینیم که کاشی کاری اصفهان نیز خود را واردِ گود می کند. اگر توریست ها، آخرین سری بنگله ها را از نزدیک دیده باشند، حضور سنت های معماری اصفهان را در نمای بیرونی این بنگله ها تصدیق می کنند. درحالی که بنگله های اصلی که در بنگال فراوانند، فاقدِ این عناصر ایرانی اند. آنچه که ما از این ماجرا آموختیم، این است که معماران انگلیسی به تدریج سعی داشتند کارشان را به سبک های سنتی ایرانی نزدیک تر سازند. طبعا همچون سیاستي از انگلیسی ها برای همه آشکارا جلوه گری می کند. این نکته از آن جهت عرض شدکه نباید یک «کلیت» را با هم دید و یک قضاوت کلی را دنبال كرد.انگلیسی ها نه تنها در معماری، بلکه در هر موردی، نظم و سلیقه خود را حاکم کردند.