به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"
نفت ما "، از این همین روست که تحولات مدیریتی چند ماه آینده در صنعت نفت یک نشانه از نوع نگاهی خواهد بود که زنگنه برای آینده صنعت نفت می پسندد. حساسیت ناظران به تحولات مدیریتی و چینش مدیران جدید صنعت نفت برای سپردن امور به دولت و وزیر بعدی نیز از همین جهت بیشتر شده است. در این میان، شرکت ملی نفت بیش از سایر معاونت های وزارت نفت در مرکز توجه ها قرار گرفته است.
آبان ماه امسال دوره مدیریت دو ساله «مسعود کرباسیان» در شرکت ملی نفت پایان می یابد و وزیر نفت باید کسی را برای مدیریت مهمترین رکن نفتی کشور انتخاب کند. ادامه مدیریت مسعود کرباسیان در سمت مدیرعاملی شرکت ملی نفت نه از دید زنگنه قابل تمدید است و نه کرباسیان علاقمند است که پایان مدیریتش به دست وزیری دیگر و در میانه راه رقم بخورد. زنگنه مایل نیست ادامه راه شرکت ملی نفت را به دستان کرباسیان بسپارد چون نتیجه عملکرد او در این صنعت، هدف انتصابش را در نقطه دلخواه زنگنه ملاقات نمی کند. کرباسیان هم ترجیح می دهد با احترام زنگنه و به بهانه پایان عمر حکم دو ساله مدیریتش در نفت از این سمت کناره گیری کند تا اینکه با ادامه مدیریتش سرنوشت خود را به آینده مبهم بسپارد.
انتخاب های مدیران شرکت نفت توسط زنگنه در دولت های دهم و یازدهم متناسب با شرایط پیش روی صنعت نفت بود؛ در ابتدای روی کار آمدن دولت دهم و با توجه به دوران پساتحریم اولویت صنعت نفت افزایش تولید و بازپس گیری سهم بازار نفت ایران در جهان بود و متناسب با آن زنگنه «رکن الدین جوادی» را بهعنوان مدیر توانمند فنی در راس شرکت ملی نفت قرار داد. حضور او در شرکت ملی نفت برای افزایش برداشت و بازگشت صادرات به سطح قبل از تحریمها کارگشا بود اما ضرورتهای جدید پیش روی صنعت نفت که جذب حداکثری سرمایه برای پیشبرد قراردادهای IPC بود، زنگنه را بر آن داشت که «علی کاردر»، متخصص امر سرمایه گذاری را برای این سمت انتخاب کند. برای مدتی «کاردر» خبرهای خوبی را از جذب سرمایه های خارجی و توسعه میدان های سبز و قهوه ای با مشارکت شرکت های بین المللی اعلام می کرد اما طولی نکشید که با بازگشت تحریم ها و خروج شرکت های خارجی از صنعت نفت، بار دیگر شرایط برای صنعت نفت خلاف انتظارات و برنامه ریزی های زنگنه رقم خورد.
زنگنه از عملکرد کاردر رضایت داشت و رضایت خود را در پیام پایان خدمت او نشان داد اما به حکم قانون بازنشستگی، کاردر باید از صنعت نفت خداحافظی می کرد. آنچه در این شرایط بیش از همه چیز نمایان بود، اعتراض های نیروی انسانی شاغل در صنعت نفت بود که مخالفان زنگنه را به تغییر او با استفاده از پتانسیل نارضایتی ها امیدوار کرده بود اما تلاش های انتخاباتی زنگنه و حضور یک تنه اش در مناطق نفتی در دوران انتخابات، فرصت را از مخالفان ربود. همراهی بدنه صنعت نفت با تلاش های او و آمار بالای مشارکت مناطق نفتی در انتخابات به زنگنه فرصت دوباره ای برای پیشبرد برنامه هایش داد. فرصتی که زنگنه با توجه به شرایط پیش روی صنعت نفت و در پایان دوره مدیریت کاردر، آن را برای جبران وفاداری بدنه صنعت نفت و کسب رضایت آنها برای حفظ سطح تولید در دوران سخت تحریم ها مناسب تشخیص داد. از این رو زنگنه در حالی که می دانست شرکت نفت نمی تواند کار چندانی برای صادرات نفت انجام دهد، این بار به سراغ مدیری برنامه ریز و اقتصاددان رفت تا امور سازمانی صنعت نفت را سامانی دوباره بخشد. «مسعود کرباسیان» که مدیری با سابقه فعالیت های ستادی و سیاست گذاری بود، انتخاب زنگنه برای این ماموریت بود که نتیجه آن را در توجه به امور منابع انسانی، رفاهی، بهداشت و درمان و محیط زیست در یک سال اخیر در صنعت نفت مشاهده می کنیم.
در دوران پرتلاطم اقتصادی و معیشتی مردم، آرامش نسبی حاکم بر صنعت نفت شاید از نظر کرباسیان برای دوره مدیریت او در صنعت نفت کافی باشد اما به نظر نمی رسد رضایت زنگنه و بدنه صنعت نفت را جلب کرده باشد. زنگنه مواردی چون «تامین منابع مالی برای طرحهای توسعه غرب کارون و پارس جنوبی و ادامه موفقیتآمیز توسعه آنها، نهایی شدن مدل جدید قراردادهای نفتی برای توسعه میادین هیدروکربوری و پیگیری مجدانه برای عقد قراردادها و به سرانجام رساندن قراردادهای جمعآوری گازهای همراه نفت» را از «یادگارهای دوران مدیریت موفق کاردر در صنعت نفت ایران» و «روحیه جنگنده و مقاوم او در برابر مشکلات، به ویژه فشارهای ناشی از تحریمهای ظالمانه» را برای همه «درس آموز» می دانست و آنها را دلیلی برای تقدیر از او یافته بود اما بعید است در کارنامه کرباسیان چیز چندانی برای تقدیر از او پیدا کند. طی یک سال و نیم گذشته آنچه از نفت شنیده شده کاهش قیمت نفت، افت تولید و افت صادرات نفت بوده است، هر چند کرباسیان در زمان انتخابش به این سمت هم در این زمینه ها انتظاری از او نمی رفت، اما جدای از آن هم نقطه برجسته ای در کارنامه کرباسیان به چشم نمی خورد،ضمن اینکه در زمان قبول مسولیت شرکت ملی نفت می توانست از پذیرفتن آن سر باز زند اما تکیه بر مسند مدیرعاملی شرکت ملی نفت برای او ظاهرا بسیار شیرین تر از خدمت به نفت و کشور بود.
مسعود کرباسیان را می توان ضعیف ترین مدیر شرکت ملی نفت ایران تاکنون لقب داد؛ مدیری که اگر به کارنامه او طی این سالها نگاه کنیم نکته مثبتی در آن پیدا نخواهد نشد.
به هر تقدیر کمی بیش از چهار ماه به پایان مدیریت کرباسیان در شرکت ملی نفت باقی مانده است و انتظار می رود زنگنه خود را برای انتخاب یک مدیر دیگر برای ادامه دوی امدادی در شرکت ملی نفت آماده کند. انتخابی که نگاه زنگنه به وضعیت فعلی صنعت نفت و آینده ای را که برای آن می پسندد، نشان خواهد داد.