۲۶
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۲
کد مطلب : ۱۵۵۹۲۶

ریشه‌یابی علل عدم موفقیت برنامه‌های مدیریت دانش در شرکت‌های نفتی ایران

آرمین حاجی رحیمی
ریشه‌یابی علل عدم موفقیت برنامه‌های مدیریت دانش در شرکت‌های نفتی ایران
  مدیریت دانش، فرآیندها و ابزارهای قدرتمندی را در اختیار سازمان می‌گذارد، تا با ایجاد هم‌افزایی دانش درون و استفاده از دستاوردهای دانشی خارج، سازمان را در مسیر تحقق اهداف کسب و کار خود سوق دهد. در بیش از یک دهه اخیر، بارها در این خصوص، نکات و رهنودهایی مورد تأکید رهبری قرار گرفته است که جهت‌گیری فکری رهبری‌ را در خصوص اهمیت علم، دانش و تأثیر آن بر تولید نوآوری، فناوری، محصولات و کسب و کار (تجاری‌سازی) و کسب ثروت از آن نشان می‌دهد. با این حال، توسعه مدیریت دانش در سازمان‌ها، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین روش‌های تحقق اهداف و تولید ثروت، اغلب با شکست مواجه شده و محدود ظواهر بوده و دستاوردهای قابل دفاع و ملموسی در خصوص آن وجود ندارد. 
ریشه عدم موفقیت بسیاری از برنامه‌های مدیریت دانش در درک گزاره بیان شده در ابتدای بحث است. بسیاری از سازمان‌ها که داعیه توسعه فرآیندها و ابزارهای مدیریت دانش را دارند، و حتی موفق به کسب جوایز ملی و بین‌المللی این حوزه نیز شده‌اند، توانمندی لازم را در تعیین نقاط اشتراک و آمیختن این برنامه‌ها با اهداف کسب و کار از خود نشان نداده‌اند؛ و بنابراین قادر به ارائه دستاوردهای ملموس کسب و کاری از برنامه‌های مدیریت دانش خود نیستند. 
نکته‌ای که بازیگران و توسعه دهندگان مدیریت دانش سازمان باید همواره برآن تأکید داشته‌باشند این است که وظیفه یک بنگاه اقتصادی، تولید علم و مهارت‌افزایی کارکنان نیست، مگر در راستای توسعه کسب و کار و منفعت اقتصادی و این مهم تنها زمانی نایل می‌شود که توانایی ایجاد همسویی برنامه‌های مدیریت دانش و اهداف، برنامه‌ها و استراتژی کسب و کار ایجاد شده باشد؛ بنابراین درک مفهوم و گستره مدیریت دانش و تعریف نقش و جایگاه آن در تحقق اهداف سازمان، از الزاماتی است که پیش از هر اقدام عملی باید در سازمان ایجاد شده و در بالاترین سطوح مورد تأیید قرار گرفته باشد. 
عدم توجه به موارد بیان شده موجب شده است در بسیاری از سازمان‌ها، علی‌رغم اقدامات ظاهراً مناسبی که در حوزه مدیریت دانش انجام شده است، اعتقادی به اثربخش بودن آن نزد مدیران ارشد ایجاد نشده باشد؛ البته بدیهی است که عدم اعتقاد مدیران ارشد، به مدیریت دانش، نشان‌دهنده عدم اثربخشی آن، به‌ذات نیست و نشان‌دهنده عدم توانایی تیم اجرا (داخلی یا مشاور) یا مدیران متولی توسعه مدیریت دانش سازمان در جهت‌دهی صحیح به این فرآیندها و ابزارها و تأکید بر دستاوردهای بدون منافع مالی است؛ چراکه در بسیاری از سازمان‌ها که ارتباط مدیریت دانش و اهداف کسب و کار خود را به درستی درک و تعریف نموده‌اند، منافع بیشماری کسب کرده‌اند که با یک جستجوی سریع در اینترنت می‌توان گزارشات مربوط به آن‌را مطالعه نمود. 
متأسفانه چالش بیان شده، تنها محدود به مدیریت دانش نبوده و بسیاری از نظام‌های مدیریتی، به همین سرنوشت دچار شده است. بسیاری از نظام‌های مدیریتی که سازمان‌های مختلف را به سوی منافع بیشمار سوق داده و گزارشات آن در دسترس همگان قرار گرفته است. این در حالی است که بدلیل عدم اجرای اصولی آنها در برخی از سازمان‌ها، اعتقاد مدیران ارشد -که معمولاً در طول دوره کاری خود، در بیش از یک شرکت مسئولیت‌های راهبردی را برعهده دارند- به این نظامات از بین رفته و بهره‌برداری لازم از آنها صورت نمی‌گیرد. در کنار موارد بیان شده، لایه متخصص شرکت‌ها نیز با مقایسه نظرات مدیران ارشد با گزارشات نتایج موفقیت‌آمیز این نظام‌ها در سایر سازمان‌ها دچار دلسردی از بهبود شرایط کاری خود شده و اعتماد خود را به سایر تصمیمات مدیران، کمرنگ‌شده می‌بینند. 
در پایان جهت چاره‌یابی بهبود شرایط فعلی، چند پیشنهاد متصور است: اول اینکه متولیان توسعه مدیریت دانش در سازمان، تا زمانی که اشراف کافی به موضوع و جایگاه مدیریت دانش در کسب و کار شرکت نیافته‌اند، دست به اقدام عملی در این حوزه نزنند، تا نظامی اثربخش را در ذهن مدیران و کارکنان، به‌عنوان یک فرآیند نمایشی و بی‌اثر جلوه ننمایند؛ دوم اینکه هرچند مسئولیت افزایش آگاهی مدیران ارشد، درخصوص اثربخشی و جایگاه مدیریت دانش برعهده متولیان امر است، با این حال پیشنهاد می‌شود افرادی که در جایگاه مدیریت ارشد سازمان‌ها قرار گرفته‌اند، اطلاع و آگاهی خود را به‌صورت اصولی از نظام مدیریت دانش افزایش دهند تا بتوانند بر توسعه آن در سازمان، مدیریتی مؤثر داشته و از حصول نتایج دلخواه اطمینان یابند؛ و سوم اینکه همواره باید به یاد داشت که گام‌های توسعه نظام مدیریت دانش (یا هرنظام مدیریتی دیگری) باید دقیقاً منطبق بر نیازهای سازمان متبوع طراحی شود و تکرار گام‌های مشابه که در سایر سازمان‌ها طی شده است، هرچند که اثربخشی آن در آن سازمان به اثبات رسیده باشد، به‌ندرت منتج به موفقیت می‌شود.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی