اگر اهل فوتبال باشید، حتما نام «ویسنته دل بوسکه»، سرمربی سابق تیم ملی اسپانیا و رئال مادرید را شنیدهاید، او با وجود اینکه افتخارات بسیاری برای کشورش در دنیای فوتبال به ارمغان آورد اما همیشه متواضع، بیحاشیه و به دور از هیاهو به کار خود دلگرم بود و ترجیح می داد آرام و سر به زیر، انرژی خود را معطوفِ رسیدن به هدفش کند. نتیجه آنکه چه در زمان اوج و چه امروز، کمتر از دستاوردهای بینظیر این اسطوره و مغز متفکر اسپانیایی صحبت می شود.
داستان فروتنی دلبوسکه در عدم استفاده از ظرفیتهای فرامتن و دلمشغولی دائمی به کار و نهایتا فراموششدگی افتخاراتش در دنیای پرهیاهوی کنونی، به وضعیت امروزِ سازمان ما بسیار شباهت دارد؛ انگار که برخی افراد یا سازمانها آمدهاند تا رسالت تاریخی خود را انجام دهند و سپس آرام و بی سر و صدا از در پشت خارج شوند و اینگونه است که شرکت ما ترجیح داد با در پیش گرفتن «سبک کاری متواضعانه» به درخشیدن و تاثیرگذاری در پشت دروازههای شهرها ادامه دهد و در این سالها یکی از بحقترین مطالبات همکاران ما یعنی حق استقرار و سکونت در یک ساختمان درست و درمان و آبرومند در مرکز اولویتش قرار داده نشد و این مهم همچنان بی پاسخ ماند.
اینهمه افتخار و ...
برای پی بردن به عمق تناقض موجود باید تاکید کنیم از شرکتی سخن می گوییم که با عناوینی پرافتخار مانند «بزرگترین توسعهدهنده گاز جهان»، «بازوی فنی – اجرایی صنعت گاز» و «قوه عاقله صنعت گاز» شناخته می شود و پس از سالها رقم زدن فتوحات درخشان در عرصه گاز کشور، اکنون سودای بینالمللی شدن در سر دارد.
سخن از سازمانی است که در چنبره تندترین تحریمها و گردباد سهمگین نوسانات نرخ ارز کمر خم نکرد و سرفرازانه از پیچ تند کرونا گذشت و برای موفقیت پروژهها سنگ تمام گذاشت و درخشانترین رکوردها را وارد کارنامه تالار افتخارات صنعت گاز کرد و به لطف دانش فنی مهندسان و توان مغزافزاری خویش، جلوه جدیدی از استعداد ایرانیان را با حمایت تمامقد از بخش خصوصی و دانش بنیانها جلوهگر ساخت کرد.
تاثیر محیط فیزیکی؛ فصل مشترک همه مکاتب منابع انسانی
غرض از این نوشتار مطلقا زیر سوال بردن تلاشها و نیت خیر متولیان امر که در تمام این سالها به قدر وسع خود در فراهم آوردن مسکن و ماوایی آبرومند برای همکاران کوشیدهاند، نیست اما یاران همراه ! از هر زاویهای که به محدودیتها و دلایل شکلگیری وضعیت فعلی نگاه کنیم، باز هم حضور مغزهای متفکر یکی از راهبردی ترین صنایع کشور در ساختمانهای فرسوده و ناایمن در خور تامل و توجیهناپذیر به نظر می رسد.
همه مکاتب منابع انسانی از کلاسیکترین تا مدرنترین آنها برخورداری از مسکن و ماوای شایسته و استاندارد را پایهایترین اصل در بهرهوری نیروی انسانی دانسته و تاثیر غیر قابل انکار محیط فیزیکی بر روح و روان کارکنان را با صدها متد و شواهد علمی به اثبات رساندهاند بنابراین شایسته بود تا به امروز به پاس و حرمت نقشآفرینی ممتاز در ساخت پیچیدهترین شبکه گاز جهان، حداقل یک ساختمان اداری باکیفیت و استاندارد برای جلب رضایتمندی پرسنل فراهم می شد.
عوارض رویکرد متواضعانه
برای روشنتر شدن ابعاد بی مهری کنونی در حق شرکت مهندسی و توسعه گاز ناچاریم عرض کنیم که این موضوع صرفا منحصر به ساختمان استاندارد نیست و کمبود در زیرساختهای دیگر رفاهی نظیر مهدکودک، درمانگاه، سرویس ایاب و ذهاب، رستوران و حتی نبود یک بوفه کوچک به چشم می خورد.
باز باید تاکید کنیم که این قضیه تنها در حوزه سخت افزاری هم نیست و دوستانی که سابقه فعالیت در دیگر شرکتهای پروژه محور وزارت نفت را دارند تصدیق می کنند که بسیاری مجموعهها پس از اتمام موفق هر پروژه، به بهانه قدردانی از مدیر پروژه، مهندس، نوآور و فناور برتر و دهها عنوان پر طمطراق دیگر، مراسمهای باشکوه برای تشکر از دست اندرکاران برپا می کنند، رویدادی که در شرکت ما به ندرت دیده می شود.
خیلی راه دور نرویم؛ همین چندی پیش یک مراسم مناسبتی در رستوران ساختمان مرکزی برگزار شد؛ هر چند همکاران گرامی با حضورشان روشنی بخش محفل شدند، اما واقعیت آن است که مکان برپایی این مراسم خیلی شباهتی به سالن اجتماعات یا آمفیتاتر نداشت و فراتر آنکه آنجا حتی یک رستوران استاندارد هم به شمار نمی آید و فاقد ویژگیهای اولیه یک سالن غذاخوری است.
موضوع وقتی متناقضتر می شود که بدانیم برخی از شرکتهای تابعه وزارت نفت در همین تهران، نه تنها از چندین سالن همایش مدرن و مجهز به جدیدترین تکنولوژیهای روز دنیا برخوردارند بلکه به دلیل ظرفیتهای خالی فراوان، بخشی از این سالنها را به متقاضیان اجاره داده و از این راه درآمدزایی می کنند.
وقف هدف شدگان!
فراموش نکنیم که از منظر تاریخی هم برخی روایتها برای توضیح وضعیت فعلی وجود دارد. گواهی بر این واقعیت که شرکت مهندسی و توسعه گاز رفاه خود را مرتبا به تعویق انداخته و نادیده گرفته تا مانعی برای تمرکز کامل بر روی تحقق ماموریتهایش نباشد. قیاسی کوتاه با تلاشهای دیگر سازمانهای صنعت نفت برای فراهم آوردن ساختمان و محل کار استاندارد، ما را به دهههای 70 و 80 می رساند؛ دورانی که به واسطه رفاه نسبی اقتصادی در کشور و حاکم شدن رویکرد توسعه گرا در وزارت نفت شرکتهای دیگر فضا را مساعد برای ساخت یا خرید ساختمان دلخواه دیده و خیز برداشتند. دورانی که اوج فعالیت پروژههای گازرسانی بود و شرکت مهندسی و توسعه گاز (تحت عنوان هر نام) بهدلیل شرایط خاص آن زمان، اساسا مجالی برای پیگیری مداوم و وقت گذاشتن برای تامین نیازهای زیرساختی پرسنل خود از جمله تهیه ساختمان نداشت.
ساخت تخصص ماست/اما برای دیگران!
موضوع عدم کامیابی شرکت ما در فراهم کردن «ساختمان استاندارد» از آن جهت سوال برانگیز است که «بازوی فنی اجرایی صنعت گاز» خود بهترین و باکیفیت ترین متخصصان، لوازم، ابزارها و ساز و کارهای کافی را برای موفقیت در این عرصه را داشته است؛ یک طرح تخصصی به نام تاسیسات زیربنایی و ساختمانی که متشکل از خبرهترین متخصصان امر است که دهها پروژه موفق ساختمانی با مدرنترین امکانات برای دیگر بخشهای صنعت نفت در اقصی نقاط ایران فراهم کرده و چندین پروژه شاهکار معماری را نیز برای مردم و جوامع پیرامونی بنیان نهاده و همچنین امور حقوقی و گروه تحصیل اراضی که در کاربلدی زبانزد همگان بوده و به واسطه انباشت تجربیات تخصصی، مرجعی برای دیگر همکاران وزارت نفت به شمار می آید.
یعنی هر آنچه از تخصص و تجربه دانشی و اجرایی برای ساخت یا احیانا خرید یک ساختمان لازم است در شرکت ما تجمیع شده است و اگر اراده بر تحقق این امر بود یقینا همه ظرفیت ها به صحنه می آمد و کار را یک بار برای همیشه تمام می کرد.
حافظ ار بر صدر ننشیند....
آنچه همکاران ما به عنوان دغدغه خود از وضعیت ساختمان در محافل مختلف بیان کردند ما را بر آن داشت تا ضمن طرح مجدد این ضرورت انکارناپدیر در فضای عمومی، توجه تصمیمگیران را متوجه اضطرار در تهیه زیرساختی کنیم که شاید مدتها پیش باید برطرف می شد.
شایسته است همه متولیان در این برهه ضمن پاسخ به این مطالبه بحق همکاران، راهکاری بیابند تا پرسنل فکر و ذهن خود را معطوف فعالیت و پروژهها کنند نه عوارض جسمی ناشی از سکونت در ساختمانی که حتی فاقد آسانسور است.
در پایان به کارکنان شریف شرکت مهندسی و توسعه گاز درود می فرستیم که نامطلوب بودن ساختمانها آنها را از حرکت باز نداشت و می دانیم که خلق دستاورد در این شرایط بسی ارزشمندتر است و سرچشمه بسیاری از افتخارات در همین بناهای به ظاهر قدیمی اما صمیمی و بااصالت که پربازدهتر از عمارتهای مجلل و فاخر است، رقم خورده است و به رسم حضرت حافظ می گوییم:
حافظ ار بر صدر ننشینید ز عالی مشربیست/ عاشق دُردیکش اندربند مال و جاه نیست
داستان فروتنی دلبوسکه در عدم استفاده از ظرفیتهای فرامتن و دلمشغولی دائمی به کار و نهایتا فراموششدگی افتخاراتش در دنیای پرهیاهوی کنونی، به وضعیت امروزِ سازمان ما بسیار شباهت دارد؛ انگار که برخی افراد یا سازمانها آمدهاند تا رسالت تاریخی خود را انجام دهند و سپس آرام و بی سر و صدا از در پشت خارج شوند و اینگونه است که شرکت ما ترجیح داد با در پیش گرفتن «سبک کاری متواضعانه» به درخشیدن و تاثیرگذاری در پشت دروازههای شهرها ادامه دهد و در این سالها یکی از بحقترین مطالبات همکاران ما یعنی حق استقرار و سکونت در یک ساختمان درست و درمان و آبرومند در مرکز اولویتش قرار داده نشد و این مهم همچنان بی پاسخ ماند.
اینهمه افتخار و ...
برای پی بردن به عمق تناقض موجود باید تاکید کنیم از شرکتی سخن می گوییم که با عناوینی پرافتخار مانند «بزرگترین توسعهدهنده گاز جهان»، «بازوی فنی – اجرایی صنعت گاز» و «قوه عاقله صنعت گاز» شناخته می شود و پس از سالها رقم زدن فتوحات درخشان در عرصه گاز کشور، اکنون سودای بینالمللی شدن در سر دارد.
سخن از سازمانی است که در چنبره تندترین تحریمها و گردباد سهمگین نوسانات نرخ ارز کمر خم نکرد و سرفرازانه از پیچ تند کرونا گذشت و برای موفقیت پروژهها سنگ تمام گذاشت و درخشانترین رکوردها را وارد کارنامه تالار افتخارات صنعت گاز کرد و به لطف دانش فنی مهندسان و توان مغزافزاری خویش، جلوه جدیدی از استعداد ایرانیان را با حمایت تمامقد از بخش خصوصی و دانش بنیانها جلوهگر ساخت کرد.
تاثیر محیط فیزیکی؛ فصل مشترک همه مکاتب منابع انسانی
غرض از این نوشتار مطلقا زیر سوال بردن تلاشها و نیت خیر متولیان امر که در تمام این سالها به قدر وسع خود در فراهم آوردن مسکن و ماوایی آبرومند برای همکاران کوشیدهاند، نیست اما یاران همراه ! از هر زاویهای که به محدودیتها و دلایل شکلگیری وضعیت فعلی نگاه کنیم، باز هم حضور مغزهای متفکر یکی از راهبردی ترین صنایع کشور در ساختمانهای فرسوده و ناایمن در خور تامل و توجیهناپذیر به نظر می رسد.
همه مکاتب منابع انسانی از کلاسیکترین تا مدرنترین آنها برخورداری از مسکن و ماوای شایسته و استاندارد را پایهایترین اصل در بهرهوری نیروی انسانی دانسته و تاثیر غیر قابل انکار محیط فیزیکی بر روح و روان کارکنان را با صدها متد و شواهد علمی به اثبات رساندهاند بنابراین شایسته بود تا به امروز به پاس و حرمت نقشآفرینی ممتاز در ساخت پیچیدهترین شبکه گاز جهان، حداقل یک ساختمان اداری باکیفیت و استاندارد برای جلب رضایتمندی پرسنل فراهم می شد.
عوارض رویکرد متواضعانه
برای روشنتر شدن ابعاد بی مهری کنونی در حق شرکت مهندسی و توسعه گاز ناچاریم عرض کنیم که این موضوع صرفا منحصر به ساختمان استاندارد نیست و کمبود در زیرساختهای دیگر رفاهی نظیر مهدکودک، درمانگاه، سرویس ایاب و ذهاب، رستوران و حتی نبود یک بوفه کوچک به چشم می خورد.
باز باید تاکید کنیم که این قضیه تنها در حوزه سخت افزاری هم نیست و دوستانی که سابقه فعالیت در دیگر شرکتهای پروژه محور وزارت نفت را دارند تصدیق می کنند که بسیاری مجموعهها پس از اتمام موفق هر پروژه، به بهانه قدردانی از مدیر پروژه، مهندس، نوآور و فناور برتر و دهها عنوان پر طمطراق دیگر، مراسمهای باشکوه برای تشکر از دست اندرکاران برپا می کنند، رویدادی که در شرکت ما به ندرت دیده می شود.
خیلی راه دور نرویم؛ همین چندی پیش یک مراسم مناسبتی در رستوران ساختمان مرکزی برگزار شد؛ هر چند همکاران گرامی با حضورشان روشنی بخش محفل شدند، اما واقعیت آن است که مکان برپایی این مراسم خیلی شباهتی به سالن اجتماعات یا آمفیتاتر نداشت و فراتر آنکه آنجا حتی یک رستوران استاندارد هم به شمار نمی آید و فاقد ویژگیهای اولیه یک سالن غذاخوری است.
موضوع وقتی متناقضتر می شود که بدانیم برخی از شرکتهای تابعه وزارت نفت در همین تهران، نه تنها از چندین سالن همایش مدرن و مجهز به جدیدترین تکنولوژیهای روز دنیا برخوردارند بلکه به دلیل ظرفیتهای خالی فراوان، بخشی از این سالنها را به متقاضیان اجاره داده و از این راه درآمدزایی می کنند.
وقف هدف شدگان!
فراموش نکنیم که از منظر تاریخی هم برخی روایتها برای توضیح وضعیت فعلی وجود دارد. گواهی بر این واقعیت که شرکت مهندسی و توسعه گاز رفاه خود را مرتبا به تعویق انداخته و نادیده گرفته تا مانعی برای تمرکز کامل بر روی تحقق ماموریتهایش نباشد. قیاسی کوتاه با تلاشهای دیگر سازمانهای صنعت نفت برای فراهم آوردن ساختمان و محل کار استاندارد، ما را به دهههای 70 و 80 می رساند؛ دورانی که به واسطه رفاه نسبی اقتصادی در کشور و حاکم شدن رویکرد توسعه گرا در وزارت نفت شرکتهای دیگر فضا را مساعد برای ساخت یا خرید ساختمان دلخواه دیده و خیز برداشتند. دورانی که اوج فعالیت پروژههای گازرسانی بود و شرکت مهندسی و توسعه گاز (تحت عنوان هر نام) بهدلیل شرایط خاص آن زمان، اساسا مجالی برای پیگیری مداوم و وقت گذاشتن برای تامین نیازهای زیرساختی پرسنل خود از جمله تهیه ساختمان نداشت.
ساخت تخصص ماست/اما برای دیگران!
موضوع عدم کامیابی شرکت ما در فراهم کردن «ساختمان استاندارد» از آن جهت سوال برانگیز است که «بازوی فنی اجرایی صنعت گاز» خود بهترین و باکیفیت ترین متخصصان، لوازم، ابزارها و ساز و کارهای کافی را برای موفقیت در این عرصه را داشته است؛ یک طرح تخصصی به نام تاسیسات زیربنایی و ساختمانی که متشکل از خبرهترین متخصصان امر است که دهها پروژه موفق ساختمانی با مدرنترین امکانات برای دیگر بخشهای صنعت نفت در اقصی نقاط ایران فراهم کرده و چندین پروژه شاهکار معماری را نیز برای مردم و جوامع پیرامونی بنیان نهاده و همچنین امور حقوقی و گروه تحصیل اراضی که در کاربلدی زبانزد همگان بوده و به واسطه انباشت تجربیات تخصصی، مرجعی برای دیگر همکاران وزارت نفت به شمار می آید.
یعنی هر آنچه از تخصص و تجربه دانشی و اجرایی برای ساخت یا احیانا خرید یک ساختمان لازم است در شرکت ما تجمیع شده است و اگر اراده بر تحقق این امر بود یقینا همه ظرفیت ها به صحنه می آمد و کار را یک بار برای همیشه تمام می کرد.
حافظ ار بر صدر ننشیند....
آنچه همکاران ما به عنوان دغدغه خود از وضعیت ساختمان در محافل مختلف بیان کردند ما را بر آن داشت تا ضمن طرح مجدد این ضرورت انکارناپدیر در فضای عمومی، توجه تصمیمگیران را متوجه اضطرار در تهیه زیرساختی کنیم که شاید مدتها پیش باید برطرف می شد.
شایسته است همه متولیان در این برهه ضمن پاسخ به این مطالبه بحق همکاران، راهکاری بیابند تا پرسنل فکر و ذهن خود را معطوف فعالیت و پروژهها کنند نه عوارض جسمی ناشی از سکونت در ساختمانی که حتی فاقد آسانسور است.
در پایان به کارکنان شریف شرکت مهندسی و توسعه گاز درود می فرستیم که نامطلوب بودن ساختمانها آنها را از حرکت باز نداشت و می دانیم که خلق دستاورد در این شرایط بسی ارزشمندتر است و سرچشمه بسیاری از افتخارات در همین بناهای به ظاهر قدیمی اما صمیمی و بااصالت که پربازدهتر از عمارتهای مجلل و فاخر است، رقم خورده است و به رسم حضرت حافظ می گوییم:
حافظ ار بر صدر ننشینید ز عالی مشربیست/ عاشق دُردیکش اندربند مال و جاه نیست