معاونت سیاسی و پارلمانی
یکی از مسائل بحثانگیز در آن دوره معاونت پارلمانی فاطمی در کابینه مصدق بود. این کابینه ویژگیهایی داشت که باعث ایجاد واکنشهای متفاوتی شد. از طرفی افرادی معرفی شده بودند که از شخصیتهای قدیمی و شناخته شده بودند و روحیات محافظهکاری داشتند از جمله حسن ادهم، سرلشکر فضل الله زاهدی ومحمدعلی آراسته و در کنار آنان فردی مانند دکتر فاطمی برای معاونت پارلمانی بود که در اندیشه و عمل کاملا متفاوت با این افراد بود.هدف عمده این ترکیب ناهمگون به خاطر شرایطی بود که دکتر مصدق پیش رو داشت: برای اجرایی شدن قانون ملی شدن صنعت نفت حضور شخصیتهای شناخته شده باعث میشد حساسیت خاصی ایجاد نشود و از طرفی نیرویی چون فاطمی، زمینه پیشبرد و تداوم مبارزه طولانی را ایجاد میکرد. طرح معاونت فاطمی در مجلس شورای ملی و سنا با مخالفت روبهرو شد. دلیل عمده این مخالفت نیز به خاطر انتقادهایی بود که در روزنامه باختر امروز منتشر میشد.
دکتر مصدق در دفاع از فاطمی در مجلس سنا میگوید: «فاطمی به جبهه ملی خدمت کرده است و روزنامه خود را در اختیار جبهه ملی گذاشته و من لازم دیدم از خدمات او قدردانی کنم.» معاونت پارلمانی دولت دکتر مصدق کار بسیار پیچیدهای بود، به دلیل اینکه در سیاست خارجی مساله اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت چالشبرانگیز بود و از طرفی ساختارهای بنیادی چون اقتصاد و سیاست را دچار بحران میکرد. فاطمی باید اکثریت مجلس را که نیروهای محافظهکار تشکیل میدادند، با قوای ملی که نماینده آن جبهه ملی بود، همراه میکرد. فاطمی به عنوان سخنگوی دولت هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت.
این روش کم سابقه بود که قبل از این دوره مرسوم نبود. وی در سمت معاونت سیاسی و پارلمانی مصدق تلاش کرد تا ابعاد چندگانه وظایف خود را در راستای اهداف ملی و بهویژه اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت به پیش ببرد. رابطه نزدیک و معتمدانه او و مصدق موجب شده بود که نقش رابط او را با شخصیتهای سیاسی درون مجلس، دولت و حتی بیرون از آن را داشته باشد. روزنامه باختر امروز هم به عنوان یک روزنامه مستقل و منتقد عمل میکرد و هم به عنوان ارگان جبهه ملی، تمایز خود را با منصب رسمی و دولتی معاونت پارلمانی نخستوزیر نگه میداشت.
فعالیتهای فاطمی در تصویب ملی شدن نفت
پس از جنگ جهانی دوم اهمیت حیاتی نفت روزبهروز آشکارتر شد و قدرتهای بزرگ درگیر جنگ، راهاندازی و بازسازی اقتصاد و صنعت آسیبدیده خود را در گرو آن میدانستند. ذخایر نفت خاورمیانه در سال ۱۹۴۵، ۴۱درصد نفت جهان بود. پس از خروج نیروهای خارجی از ایران بیداری و آگاهی و احساس وطندوستی مردم، متوجه مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی کشور بهویژه مساله نفت شد و زمینه طرح سیاست ملی کردن نفت را که پیش از آن در مکزیک تجربه شده بود فراهم آورد. در این شرایط نفت ایران به بهای بسیار نازل به غارت میرفت و به ازای هر بشکه نفت فقط ۸سنت دریافت میشد. پیشینه انزجار ایرانیان از انگلیس طولانی بود. شاید در دوران نوین پس از مشروطیت میتوان قرارداد ۱۹۰۷ میلادی را آغاز آن دانست که انگلیس نهتنها دست از سیاست سنتی خود یعنی حمایت از ایران در مقابل روسیه برداشت بلکه به اتفاق روسیه اقدام به تقسیم ایران به مناطق تحت نفوذ کرد. در این شرایط شکستهای پیدرپی کابینهها در اجرای برنامه اصلاحی انجام هر اقدامی را برای دفاع از حیثیت ملی کشور ضروری کرده بود و در این میان صنایع نفت موقعیت ویژهای داشت که میتوان علاوه بر افزایش روحیه ملی نویدی بر کاهش مشکلات اقتصادی اجتماعی باشد. ایستادن در مقابل شرکت نفت ایران و انگلیس به صورت مظهر پایداری ملی در برابر بیگانگان و تحول ترقیخواهانه تعبیر میشد. به بیان سید حسین فاطمی مساله برای ایران از همان اهمیتی برخوردار بود که«مساله استقلال برای اندونزی، هند، سوریه و لبنان». انگلیس نیز نفت را در حوزه اقتصاد ملی دارای اهمیت میدید. از دست دادن امتیازات نفتی در ایران به مفهوم قطع یکی از منابع مهم درآمدی بود و از سوی دیگر تهدیدی آشکار برای سرمایهگذارهای انگلیسی به حساب میآمد. دکتر مصدق در لایحه دفاعیهای که در دی ماه ۱۳۳۴ شمسی به دیوان عالی کشور فرستاده پیشنهاد ملی کردن نفت را به دکتر فاطمی نسبت داد. تز ملیکردن نفت را شهید راه وطن (به تعبیر دکتر مصدق) دکتر حسین فاطمی در ذهن او انداخت. با این استدلال حقوقی که به جای چالش مستقیم با شرکت نفت انگلستان و ایران، کل صنعت نفت را ملی اعلام کنیم تا شرکت نفت ایران و انگلیس بلاموضوع شود. مصدق پیشنهاد فاطمی را مفید دید که روند کار را سهل میکرد. به این ترتیب که نیازی به اثبات بطلان قرارداد ۱۹۳۳ میلادی نبود. در آغاز با اعلام ملی شدن نفت مبنایی پیریزی میشد که به طور طبیعی قراردادهایی که همسو با آن نبودند نمیتوانستند ابقا شوند. فاطمی پیشنهاد خود را در یکی از جلسات هفتگی اعضای جبهه ملی مطرح کرد و مورد موافقت قرار گرفت. نمایندگان جبهه ملی در جلسات روزهای ۲۶ و ۲۸ آذرماه مجلس شورای ملی، طرح ملی کردن صنعت نفت را دنبال کردند. دکتر شایگان، حسین مکی، اللهیار صالح، نریمان، حائریزاده و بقایی در مجلس و روزنامهنگارانی مانند حسین فاطمی، عبدالرحمان فرامرزی و خلیل ملکی در حوزه مطبوعات با ایراد سخنرانی بیش از پیش مردم را به اهمیت مبارزهای که در پیش داشتند واقف کردند. فاطمی چند سال پس از این واقعه، آن ایام را بهترین فرصت روزنامهنویسی مینامد، زیرا دوران سختی بود که با مقاومت در برابر استعمار رسالت انسانی انجام گرفته بود و نحوه مقابلهاش در روزنامه باختر امروز با کمپانی نفت انگلیس را در راستای منطق میرزا رضای کرمانی میبیند که به جای پرداختن به حواشی سراغ مورد اصلی رفته است. در نامهای که مُهردار سلطنتی، استوکس به نخستوزیر انگلیس، ماژوراتلی مینویسد از اینکه سفیر بریتانیا عاجز از گفتوگو با مصدق است به ممانعت زبانچموشانی چون فاطمی اشاره میکند که اگر بتوانند آن را ببندند یا دستشان را از کار کوتاه کنند میتوان به مصدق نیز نزدیک شد. پس از پیشنهاد ملی کردن نفت، فاطمی مبارزه بیامانی را با نخستوزیر وقت، سپهبد رزمآرا، شروع کرد. در واقع جدیترین مانع این بود که تحتتاثیر و فشار انگلیس مرموزانه راه را بر رد لایحه الحاقی و تصویب قانون جدید بسته بود. فعالیت سخت مطبوعاتی تا قتل رزمآرا به درازا کشید و در این مدت بیشتر سرمقالههای باختر امروز حمله به سیاستهای دولت رزمآرا بود. از یکسو رزمآرا را چهره نظامی معرفی میکرد که برای ایجاد استبدادی نوین روی کار آمده و از سوی دیگر او را همسو با منافع خارجی میدانست. بیتردید پیشبرد موضوع نفت در کانون توجه اعضای جبهه ملی و از جمله فاطمی قرار داشت، از این رو روزنامه باختر امروز همچون ارگان جبهه ملی عمل میکرد اما شخصیت جسور و قلم بیپروای فاطمی حتی فارغ از مصلحتاندیشی حزبی و سیاسی بود، چنانکه در مواردی ژورنالیستی و سطحینگری آن غلبه میکرد، فاطمی هدفی جز تخریب و تحریک نداشت و مخاطبی احساساتی را پیشروی خود میدیدکه نیاز به بحثی مستدل ندارد یا نویسنده، توانایی ورود مستدل و پایهای در مباحث مطرح را در خود نمیبیند اما آنچه آشکار است زمینههای لازم به منظور نگرش عمیق در فاطمی وجود داشت. محور نفت در موضوعات مطروحه فاطمی در روزنامه باختر امروز آشکار است و سهم عمدهای را در به ثمر رساندن اهداف چهرههای مبارز آن روزگار به خود اختصاص میدهد.او میکوشد با آشکار کردن مخاطبش و با تحولات نوین جهان هرچه بیشتر حقوق ملی را بشناساند. در سرمقاله ۱۱ آبان از بیداری آسیایی خبر میدهد که دیگر اجازه نمیدهد روش کهنه استعمار حکومت کند. او امتیاز نفت را یکی از مظاهر استعمار آسیا میداند که دورانش به پایان رسیده است و با وجود آن استقلال ایران معنا ندارد و هشدار میدهد آنان که مردم را از قدرت امپراتوری بریتانیا میترسانند دلالان بیشرم کمپانی هستند که نمیخواهند دوران بردگی و بدبختی هموطنانشان خاتمه پیدا کند. فاطمی ملی کردن نفت را به مفهوم به دست آوردن حق حاکمیت و استقلال واقعی ملت میداند.
به موازات فعالیتهای قلمی در روزنامه باختر امروز، فاطمی سخنرانیهای متعددی در مجامع و تجمعات داشت و میکوشید از راههای گوناگون مبارزه در رسیدن به هدف ملی کردن نفت را به پیش برد.
در تحصن مدیران جراید و مطبوعات در مجلس شورای ملی در اعتراض به عدمرعایت آزادی مطبوعات، حسین فاطمی سخنرانی میکند و فقدان آزادی را یاد میکند که یادآور حکومتهایی است که مدرس را خفه کردند و هشدار میدهد تعرض به مطبوعات دامن مجلس را نیز خواهد گرفت. وی در ۷ بهمن ۱۳۲۹ در تجمع هزار تن از مردم تهران در مسجد شاه که به طرفداری از ملی کردن نفت گرد آمده بودند، به دفاع از مبارزات ملی سخن گفت. در جریان مبارزه به منظور تصویب قانون ملی شدن نفت در دوره نخستوزیری رزمآرا، فاطمی موضعگیریهایی در برابر حزب توده و آیتالله کاشانی نشان داد. او از اینکه جوانان ایرانی که هوس اصلاح و عظمت وطن را در سر میپرورانند گول مانورهای سیاستمدارهای کهنهکار را میخورند و گمان دارند کارل مارکس یا لنین تعالیم عالیه خود را در صفحات نشریه «به سوی آینده» نشر میدهند در صورتی که بدون کمترین تردید این عده جوان معصوم در حال حاضر ندانسته بازیچه شهوات جناح انقلابی شرکت نفت هستند. موضعگیری فاطمی در برابر حزب توده و رد خطمشی فکری و سیاسی آن هیچ گاه منجر به انحصار مبارزه با چپ نشد. در واقع در اندیشه دموکرات فاطمی تعصب ویژهای در مقابله با مارکسیسم و حزب توده دیده نمیشود بلکه واقعگرایانه از عملکرد و نحوه اقدام حزب توده انتقاد میکند. بر اساس سند مهم موجود در اواخر سال ۱۳۲۷ شمسی، سفارت انگلیس و کمپانی نفت جنوب درصدد تشکیل حزب قوی و بزرگ در مقابل حزب توده برمیآیند که در این راه میکوشند آمریکاییها را با خود همراه کنند. برای رسیدن به این مقصود حسین فاطمی و شاهرخ پسر ارباب کیخسرو را در نظر میگیرند به این امید که با همراهی آزادیخواهان سید ابوالقاسم کاشانی و مصدق بتوانند حزب موردنظر را ایجاد کنند که در نزدیکی به فاطمی و اجرای مقصود خود ناکام میمانند. فاطمی همچون مصدق تنها راه اعمال حاکمیت و برقراری نظام دموکراتیک در کشور را کنترل کامل بر صنعت نفت میدانست و در واقع از این رهگذر به دنبال هدف کاملتری بود. او ملی شدن صنعت نفت را ضامن استقلال کشور میدانست و باور داشت تا زمانی که شاهرگ ایران در دست شرکت نفت انگلیس است، استقلال، لفظی بیش نیست.
از منظری دیگر فاطمی مجری سیاست موازنه منفی بود که بر ضرورت کسب استقلال از تمامی قدرتهای برونمرزی و استعمارگر تاکید داشت. هدف اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت رهاندن ایران از حالت مستعمره بود تا مردم بتوانند بر سرنوشت خود حاکم شوند.
فاطمی برای پیشبرد اهداف جبهه ملی از سمت معاونت پارلمانی دکتر مصدق استعفا داد و در انتخابات مجلس هفدهم کاندیدای نمایندگی از تهران شد تا در مجلس بتواند برای حمایت از دکتر مصدق تلاش کند. فاطمی رای آورد اما در تاریخ ٢٣بهمن ١٣٣٠ ترور شد و به دلیل بستریشدن در بیمارستان نجمیه عملا نتوانست در مجلس فعالیت خاصی انجام بدهد ولی با کار روزنامهنگاری تاکید کرد که «مجلس هفدهم در مقابل ملت و تاریخ مسوولیت بزرگی دارد» و بهنفع مردم و کشور است که مجلس با تمام قوا از نهضت ملی حمایت کند.