یکی از اهداف اصلی ناظران بورسهای اوراق بهادار، اطمینان از منصفانه، کارآمد و شفاف بودن بازارها است.
نوسانات شدید قیمتی میتواند اهداف یادشده و همچنین یکپارچگی بازارهای اوراق بهادار را تضعیف کرده و اعتماد سرمایهگذاران به بازارها را کاهش دهد. بدین منظور تمامی بورسها از سازوکارهای ویژهای برای کنترل نوسانات قیمتی استفاده میکنند. یک ســالی است که از شروع ریزش بازار بورس کشــور میگذرد. همان طوری که ورود نقدینگی برخواســته از هیجانات بازدهی در بازار بورس منجربه رشد شاخص 2 میلیونی گردید، از طرفی دیگر رشد بازارهای موازی دیگر و خروج نقدینگی بالا از سوی سرمایهگذارانی که از رانت اطلاعاتی برخوردار بودند منجربه سقوط 12ماهه و بی اعتمادی این بازار شده است. سیاستهای مدیران بورس اعم از ایجاد صندوقهای بازارگردانی، اختیار معاملهها بر روی سهام، تغییرات دامنه نوسان و... نتوانسته مانع از روند کاهشی بورس شود و چه بسا ماحصل چنین سیاستهایی از سوی مدیران وقت جز اینکه رفتار نابخردانه خود را توجیه نمایند چیز دیگری نبوده اســت. یکی از تصمیمات در این خصوص تغییرات مداوم در دامنه نوسانات سهام بوده که چندین بار به صورت متقارن و نامتقارن اعمال شده است. در این نوشتار برآنیم تا بررسی نماییم که سیاست تغییرات دامنه نوسان چه پیامدهایی را میتواند برای بازار بورس ما در پی داشته باشد، کما اینکه این روزها صحبت از توسعه و افزایش آن با آهنگی آهسته از سوی مدیران و کارشناسان بورس به گوش میرسد. به جرأت میتوان ادعا کرد که آنچه بیشــتر بر رفتار هیجانی سرمایهگذاران در بورس دامن زد همین دامنه 10 درصدی (مثبت 5 تا منفی 5 )نوســان قیمتــی بوده که ضمن اینکه راه را برای ســفتهبازی سرمایهگذاران حقوقی و عمده باز کرده، منجر به وارد شدن زیان بالا به سرمایه گذران خرد شده است. با نگاهی به بازدهی سهام 10 شرکت بورس امریکا در سال 2020 که بالاترین بازدهی را به خود اختصاص دادند ملاحظه میگردد که بالاترین بازدهی سهام چیزی حدود 75 درصد بوده، در حالی که نرخ بازدهی بازار پول این کشور نزدیک به 3 درصد اســت که یک شکاف یا صرف ریسک 72 درصدی برای سرمایهگذاری در بازار بورس ایجاد کرده است. قطعا در چنین بازاری افرادی که ریســکپذیر هستند گرایش بیشتری به بازار بورس پیدا میکنند. لازم به ذکر اســت که در این کشــور بازدهی 3 درصدی بازار پول به منزله بازاری مطلوب برای سرمایهگذاری نیست. اما در کشور ما دامنه متقارن تغییرات روزانه قیمت سهام یک شکاف بازدهی 10 درصدی را ایجاد مینماید که در سال گذشته با ورود نقدینگی این دامنه منجربه بازدهی 700 درصدی یا بیشتر در برخی از نمادها در فاصله چند ماه (نه یکسال)و یا صرف ریسکی معادل 680 درصد شده است. بازدهی برخواسته از دامنه نوسان بالا رفتار سرمایهگذاران را با وجود تورم بالا در اقتصاد به رفتار هیجانی در بورس تبدیل کرده است که متاسفانه مدیران بخش اقتصادی و بورسی کماکان از این مورد غافل هستند. همانطــوری که نامتقارن بودن دامنه نوســان 6 +تا 3 -مانع از کاهش بیشــتر شــاخص بورس گردیده، مجددا با وجود برگشــت به سیاســت قبلی متقارن 5 +الی 5-؛ این روزها متاسفانه زمزمههایی بر توسعه بیشتر آن نیز وجود دارد که معتقدم توسعه بیشتر دامنه نوسان بیشترین منافع را به سرمایهگذاران عمده حقوقی و حقیقی وارد میکند و این نه تنها به نفع سرمایهگذاران خرد نیست، بلکه سیاستی نادرستی برای توسعه بازار سهام در وضعیت کنونی و حتی آینده تلقی میشود.
در صورت اعمال این سیاست انتظار میرود با ایجاد شکاف بیشتر بازدهی بین بازار پول و سرمایه در آینده، منجربه انتقال نقدینگی به سمت بازار بورس باشیم، اما هرچند که این بازار نیاز به ورود نقدینگی دارد، اما ورود نقدینگی از سوی سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی زمانی میتواند منجر به توسعه بازار گردد که اولا با افزایش قیمتها در بازارهای موازی اعم از بازار ارز و طلا و همچنین تورم کنترل شود و دوم اینکه دامنه نوسان به جای توسعه، به صورت متقارن یا نامتقارن کاهش (نه افزایش)یابد.
پیامد این وضعیت آن است که ضمن رشد آهسته بازدهی سهام در شرکتها نسبت به قبل، دیگر شاهد رشد 700 درصد یا صرف ریسک بالای بیشتر نمادها در کوتاه مدت و همچنین افزایش رفتار هیجانی سرمایهگذاران نیز نباشیم. امید است مدیران محترم در اعمال این سیاست در جهت توسعه بازار و حمایت از حقوق سرمایهگذاران خرد بازنگری کلی نمایند.