دوباره روز خبرنگار فرا رسید. دوست و دشمن پیام تبریک میدهد. برخی در پیامهای خود کینهشان را مخفی نمیکنند و ضمن جملههای دو پهلو و در قالب یک یادآوری مبنی بر هشدار، روز خبرنگار را با تهدید، تبریک میگویند. بدون هیچ دو پهلو نویسی و هشداری میگوییم، روزت مبارک خبرنگار آزاد!
اما آنچه ذهن هر خبرنگار قسمخوردهای را در این فضای تبریکگویی آشفته میکند، پیام تبریک مسئولانی است که خود و یا دستگاههای ذیلِ قدرتشان، با اهالی قلم بد رفتاری تام داشتهاند. آیا واقعا باید تبریک وزیری را که وزارتخانهاش یا زیر مجموعههای مرتبط با او، تنها در طول یک سال، ۱۵ بار از یک رسانه شکایت کردهاند را پذیرفت؟ چه حسی به خبرنگار و بانیان رسانهای دست میدهد وقتی از سوی چنین وزیری تبریک میشنوند؟ ژنرال نفتی ایران، جناب آقای زنگنه، از جملهی همین وزرا است.
البته در عموم ۴ دهه اخیر اوضاع به همین روال بوده و ضمن مملکتداری هر رئیس جمهوری (چه اصلاحطلب و چه اصولگرا) خبرنگاران دغدغهمند، در گرفتاری شکایات آقایان به سر بردهاند. اما شکایت های متعدد در طول یک سال، آنهم از سوی وزارتخانهای که وزیرش، خبرنگاران را "چراغ راه" میداند نوبرانه است. آدمی نمیداند دستور روزهای ابتدایی آقای وزیر نفت، مبنی بر لغو پیگیری عموم شکایات از خبرنگاران از سوی وزارتخانهاش را باور کند یا هجمه او به همین افراد را که منتقدین خود را مزدورانی خطاب کرد که از بابک زنجانی حقوق میگیرند؟ از این دیدگاه، "مزدور" و "منتقدِ وزارت نفت" یکی هستند!
آزادی قلم از چنین فضایی و چنین نگاهی هیچگاه بر نمیآید. وقتی از خبرنگار دعوت به عمل میآورید که از نوع عملکرد مردان نفتی نقد بنویسد، باید جنبهی نقدپذیری خود را بالا ببرید؛ نه اینکه او را به باد اتهام بگیرید که از کیسه زنجانی ارتزاق میکند! در دوران احمدینژاد که جریان "بنزینهای آلوده" مطرح شد، با بسیاری از خبرنگاران و رسانهها حداقل در قالب زبان و هشدار و با بهانههای واهی، برخورد کردند؛ چراکه صرفا مساله "بنزینهای آلوده" را مطرح نمودند. امروز مجدد این پرونده به جریان افتاده است. حال مدیران ارشد وزارت نفت دولت دوازدهم نیک بیندیشند که آیا رفتار دوگانهشان مصداق چنین برخوردهایی نیست؟ کافی است مقداری وجدان هزینه کنند که البته هر میزان وجدان هزینه شود، دو برابر آن، در نفس آدمی رشد میکند؛ لذا جای نگرانی نیست و وجدان بخرج دهید.
بلاشک، رفتار و عمل وزارتخانه آقای زنگنه بسیار با هم تفاوت دارند. جناب ژنرال ظاهرا دستور عدم برخورد با خبرنگاران را صادر میکند، اما همین پالایشگاهیها، گازیها و پتروشیمیها بهحق و ناحق( و غالبا به ناحق) از خبرنگاران شکایت میکنند و به جای یک جوابیه منطقی، به عدالتخانه فرار می کنند. آنها فقط قصد وقت کشی و کسر توان رسانه و نابود کردن روحیه خبرنگار را دارند. و الا خودشان بهتر میدانند که در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی هیچ خبری جز فلاکت و عقبماندگی نیست. هر چند که در اغلب مواقع هم حق با خبرنگار است و عدلیه حکم به نفع خبرنگار صادر میکند.
ضمن چنین برخوردهایی با خبرنگاران از سوی صنعت نفت کشور آدمی حس میکند که گویا در این صنایع، ادارهای ویژه وجود دارد، صرفا برای شکایت از خبرنگاران؛ آری، ادارهی شکایت از خبرنگاران. نقابتان را از چهره بردارید و بگویید که این رفتارهای روشنفکرانه فقط زبانبازی است. واقعیت ذات شما در نوع برخورد با خبرنگاران عیان میشود. زمان دولتهای اصولگرا هم همینگونه بود.
وزارت زنگنه بسیاری از خبرنگاران را با پول کلان خود خریده است. ملیجکها برایش مستند میسازند و آگهی های دولتی نیز مانع از چاپ انتقاد از وزارت نفت در روزنامهشان میشوند. نادبیرانی در روزنامهها هستند که جفت پایشان را در یک کفش میکنند و خبرنگار را وادار میکنند که از منقل دلواپسان نقد بنویسد. دلواپس، اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. فساد، اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد. خبرنگار باید فراجناحی عمل کند. تعداد بسیار کمی از خبرنگاران یافت میشوند که ضمن تعهد اخلاقی، حاضر به نقد منطقی از جریان قدرت در صنعت نفت باشند. با روالی که وزارتخانههای دولتهای گوناگون در پی گرفتهاند و فقری که در کشور وجود دارد، این یک واقعیت است که روز به روز از توان انتقادی کشور کاسته میشود. از فضایی که در سالهای آتی به واسطه چنین جریانسازیهایی ایجاد میشود، باید ترسید. زمانیکه رو در روی مردم، سیاه را سفید جلوه دهیم و سفید را سیاه. آن روز، روز مرگ قلم و خبرنگار است. اگر ادعای مبارزه با فساد را دارید باید تحمل نقد داشته باشید. نه اینکه خبرنگاران را با تهدید آرام کنید.
آری جناب آقای مهندس ژنرال زنگنه؛ ذبح قلم مضموم به مذموم است!!!