به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما " ، قائممقام سابق پالایش و پخش با بیان اینکه زنگنه برای رفع تکلیف فقط مجوزهای کاغذی برای ساخت پالایشگاه میداد گفت: افزایش صادرات فرآورده دستاورد پروژههایی است که با 95 درصد پیشرفت تحویل دادیم.
کارشناسان معقدند یکی از دلایل اثرگذاری تحریمهای نفتی، اصرار وزارت نفت به خامفروشی و عدم توسعه صنایع پالایشی در طول دوران طولانی ریاست بیژن زنگنه بر این وزارتخانه بوده است. در واقع غفلت از پالایشگاهسازی و اتکا صرف به صادرات نفت خام به جای فرآودههای نفتی در طول دوران زنگنه این فرصت را برای دشمنان کشور فراهم کرده که هر زمان اراده کنند به دولت و مردم فشار آورده و نظام را وادار به تغییر رفتار سیاسی کنند.
در این بین اما موافقان وزیر فعلی نفت معتقدند که زنگنه کارنامه قابل قبولی در پالایشگاهسازی دارد. در این راستا با جلیل سالاری، مدیرعامل اسبق شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی گفتگویی انجام دادیم.
متن مشروح مصاحبه به شرح زیر است:
اخیرا برخی رسانههای نفتی در حمایت از عملکرد آقای زنگنه در حوزه پالایشگاهسازی گفتهاند که پالایشگاه ستاره خلیج فارس دستاورد زنگنه بوده است زیرا این پالایشگاه را بدون پیشرفت خاصی از دولت قبل گرفته و خودش آن را ساخته و به بهرهبرداری رسانده است. آیا این موضوعات صحت دارد؟
در مورد ستاره خلیج فارس زنگنه نامهای مستقیما به آقای جهانگیری در تاریخ27/8/1392 مینویسد و از صندوق توسعه درخواست منابع مالی میکند. در این نامه زنگنه به صراحت میگوید که برای این پروژه تا تاریخی که عنوان میکند، 2.3 میلیارد یورو هزینه شده است و پیشرفت این پروژه را 69 درصد عنوان میکند. ضمن اینکه براساس گزارشی که از طریق خود کارفرما و پیمانکار پروژه داده شده، این پروژه تا سال 92، 75 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. یعنی رشد پیشرفتمان از سال 88 بیش از 19 درصد در هر سال بود.
از سال 92 که زنگنه وزیر نفت شد انتقاداتی نسبت به اینکه چرا ستاره خلیج فارس در آنجا اجرا شده و چرا در عسلویه اجرا نشده، داشت. کافی است ایشان به مطالعاتی که در مورد مکان یابی پروژه انجام شده مراجعه کند تا متوجه مکانیابی درست این پروژه شود. براین اساس پالایشگاه ستاره خلیج فارس در بندرعباس دیده شده و طرح تلفیقی این پالایشگاه با پالایشگاه هرمز تدوین شده بود.
در خصوص پالایشگاه ستاره خلیج فارس هم استحضار دارید که در سال 96 گفتند فاز اولش بهرهبرداری شده است در صورتی که تولید صفر بود. با توجه به اینکه کلیه تجهیزات و مسیر منابع مالی این پروژه قبلا تامین شده بود ستاره خلیج فارس باید سال 94 به بهرهبرداری میرسید. ولی آزمون و خطای آقایان باعث شد پروژه به سال 97 کشیده شود. سال 96 هم در واقع افتتاحش بدون تولید و به نوعی نمادین بود. متوسط تولید پالایشگاه ستاره خلیج فارس در پایان سال روزانه چیزی حدود 4.3 میلیون لیتر بود. پالایشگاهی که حتی اگر یک فازش به بهرهبرداری میرسید در ظرفیت اسمی خودش باید 12 میلیون لیتر تولید داشته باشد.
ظاهرا علاوه بر به تعویق بهرهبرداری پالایشگاه ستاره خلیج فارس، تخلفاتی هم در این مدت انجام شده و حتی پروندههایی تشکیل شده است. در این باره توضیح میفرمایید؟
تخلف بزرگی در پالایشگاه ستاره خلیج فارس اتفاق افتاده و الان پرونده نظارتی دارد و مجموعه هیئت مدیره شرکت ملی پالایش و پخش و خود زنگنه در این قضیه الان به عنوان مسئولین متخلف شناخته میشود. در این قضیه که الان توضیح میدهم چیزی در حدود 500 میلیارد تومان خسارت به دولت وارد شد. در این راستا سهام شرکت ستاره خلیج فارس که منابعش عمدتا از منابع دولتی تامین شده بود، بدون تجدید ارزیابی و با ارزش دفتری واگذار میشود.
خیلی جالب است که تجهیزاتی که با دلار 1226 تومان خریداری شده و در آن زمان دلار حدود 3600 تومان بود، این را بدون تجدید ارزیابی واگذار میکنند. براساس برآورد دستگاههای نظارتی حدود 500 میلیارد تومان از همین مسیر ضرر و زیان به دولت زده شده است.
بیتدبیری زنگنه فقط در قضیه ستاره خلیج فارس خلاصه نمیشود. شما اگر به بقیه پروژههایی که قبلا پیشرفت فیزیکی داشته نگاه کنید میبینید که اتفاقات مشابه برای آنها افتاده است. مثلا پالایشگاه خوزستان را ایشان بدون قاعده و مطالعه، ابطال مجوز میکند. پالایشگاهی که مطالعه شده بود نفت خامهای فوق سنگین را تبدیل به فرآورده کند و در مکانی که نزدیک میدانهای غرب کارون بود احداث شود بدون دلیل کارشناسی منهدم شد.
در زمان زنگنه فقط مجوزهای کاغذی برای ساخت پالایشگاه داده میشد. در مکانهایی که مطالعات مکان یابی درستی ندارد. بدون اینکه مبنای خوراکش مشخص باشد، بدون اینکه در ظرفیتهای اقتصادی باشد. یعنی صرفا این پروژههایی بود که رفع تکلیف و کاغذی بوده است. زنگنه از این قضیه رفع تکلیف میکند و میگوید مثلا به حدود 1.2 میلیون بشکه مجوز ساخت پالایشگاه داده است. خب این مجوزها جنبه رفع تکلیف دارد تا اینکه اتفاقی بیفتد.
طبق قانون خصوصیسازی مصوب سال 84، وزارت نفت خودش نمیتواند پالایشگاه بسازد. در این راستا بیان میکنند که قانون ما را از ساخت پالایشگاه منع کرده است و این قضیه به این معنا نیست که ما اعتقاد به ساخت پالایشگاه نداشته باشیم. نظر شما چیست؟
یکی دیگر از بهانههایی که میآورند این است که میگویند بند 2 قانون اصل 44 ورود ما به ساخت پالایشگاه را منع کرده است. در صورتی که وظیفه حاکمیت این است که یک پروژه را به لحاظ رگلاتوری مطالعه کند، مکان یابی را مشخص کند و با توجه به سیاستها و اسناد بالادستی مشخص شود تراز عرضه و تقاضا در کشور و محل منابع نفت خام کجاست. چون اولین بحثی که در مطالعات مکانیابی طرحهای پالایشگاهی مطرح است مربوط به محل تامین خوراک نفت خام است. اینکه آنالیزش چیست؟ چطوری قابل دسترس است؟ حاکمیت باید اینها را در دسترس قرار دهد. همان طور که در قانون میگوید تحویل خوراک در محل پالایشگاه است.
همچنین در ماده 44 قانون برنامه ششم هم اشاره به تسهیلگری برای بخش خصوصی توسط وزارت نفت شده است که وزارت نفت باید بستر را برای ورود بخش خصوصی فراهم کند ولی اینها تسهیلگری نمیکنند. مجوزهای کاغذی میدهند که همین مجوزها هم مطالعه و مبنایی ندارد. یعنی اگر کسی امروز مراجعه کند که 300 هزار بشکهای که مجوز دادید از کجا میخواهید تامین کنید، این را هم نمیدانند.
مجوزها رفع تکلیفی و بدون مطالعه است. باید این ساختارها ایجاد شود و مطالعات اتفاق بیفتد. تکلیفی در سال 93 در قانون ایجاد شده بود که باید با شاخص کیفی نفت خام و فرآورده را قیمت گذاری کنند. حتی مجوز این را به تاخیر انداختند و به سال 98 منتقل کردند. به همین دلیل پروژه هایی که در مرز 70-80 درصد بوده با کلی تاخیر و زمان طولانی بهرهبرداری میشدند، به نتیجه رسیدند.
بحث دیگری هم هست این قانون خصوصی سازی در سال 84 تصویب شده است. از سال 76 تا 84 این قانون نبود. چرا زنگنه در ان بازه هشت ساله اول هیچ پالایشگاهی نساخت. چون زنگنه اعتقادی به پالایشگاهسازی نداشت و این مسائلی که مطرح میکنند آدرس غلط است. اصلا قانون منع کرده است شما خودتان غیر از 4 تا مجوز کاغذی چه کار کردید؟ مگر قانون تکلیف نکرده تسهیلگری کنید. کی وزارت نفت این تسهیلگری را انجام داده است؟
در همین توسعه اراک که در سال 91 به بهرهبرداری رسید در همان زمان هم مطالعاتی انجام شده و شرکت خارجی براساس استاندارهای روز دنیا هم این کار را کرده بود که بسیار هم به لحاظ کیفیت فراورده سختگیرانه بود. در آن زمان این پروژه، فاینانس خودگردان داشت. یعنی تامین منابع مالی از بخش خارجی هم متقاضی داشت . ولی چون اعتقادی به پالایشگاهسازی نداشت این پروژه ابتر ماند و در دولت بعدی این اتفاق افتاد. این پروژه از سال 86-87 کلید خورد و در سال 91 به بهرهبرداری رسید. میخواهم بگویم چون نگاه و اعتقاد به این قضیه نبود و نگاه توام با خامفروشی بود این اهمالکاریها اتفاق افتاد. در واقع کارنامه زنگنه در پالایشگاهسازی تقریبا هیچ است.
تحلیلتان درباره عملکرد زنگنه در سهمیهبندی بنزین و استفاده از کارت سوخت چیست؟ چرا این طرح در ابتدا متوقف شد و حالا دوباره بعد از چند سال احیا شد؟
در بحث کارت سوخت هم مشاهده کردید که با آمدن زنگنه حرکت بدون مطالعهای انجام شد و کارت سوخت را حذف کردند. بدون کار کارشناسی با آدرس غلط گفتند که مصرف بنزین تثبیت شده و نیازی به کارت سوخت نداریم و در زمانی که روزانه بالای 12 میلیون لیتر واردات بنزین داشتیم، ایشان کارت سوخت را حذف کردند.
با اجرای سهمیه بندی بنزین یک ساختاری مستقر شد و با این سامانه از سال 86 تا 93 بالای 143 میلیارد در مصرف بنزین صرفه جویی داشتیم. آقای زنگنه بدون نظر کارشناسی این زیرساخت را حذف میکند و باعث میشود میزان مصرف 10 درصد افزایش پیدا کند که البته در مناطق مرزی این رقم به 34 درصد هم رسید.
بنده آمار دقیق دارم. ما در 22 ماه آغاز سهمیه بندی، 5.8 میلیارد دلار صرفه جویی داشتیم و وضعیت مصرف ما از 74 میلیون لیتر به 65 میلیون لیتر رسید و روزانه حدود 10 میلیون لیتر صرفه جویی اتفاق افتاد. اما متاسفانه زنگنه و تیم رسانهای وی بدون دلیل با سهمیهبندی سوخت مخالفت کردند. یعنی کار آقای زنگنه و تیم رسانهای وزارت نفت دادن آدرسهای غلط به جامعه است.
در بنزینهای پتروشیمی هم این حرکت را انجام دادند و حتی بعضا شنیده می شد مدارک علمی را در سازمان محیط زیست جعل کرده بودند. همین پالایشگاه ستاره خلیج فارس هم که به بهرهبرداری رسیده دارد با میعانات گازی کار میکند. مشابه همین واحد هم در پتروشیمی نوری است و پتروشیمی نوری هم که با میعانات دارد کار میکند و خوراک هر دو از یک منبع است. خروجی این دوتا را بگیرند و با هم مقایسه کنند تا متوجه شوند چه دروغ بزرگی گفته شد. میخواهم بگویم زنگنه و تیم همراهش با فرافکنی هزینههایی را به کشور وارد کردند و با جو رسانهای مسیر محاسباتی خیلی از دستگاههای تصمیمگیر را هم تغییر دادند.
موافقین زنگنه در ابتدا ادعا میکردند که ایشان پروژههای متعددی برای ساخت پالایشگاه برنامهریزی کردند. بعد که دیدند واقعا پالایشگاهی در دوره ایشان ساخته نشده و کارنامه ایشان قابل قبول نیست ادعا کردند که تمرکز زنگنه بر پروژههای بهینهسازی پالایشگاههایی مثل اراک، آبادان، بندرعباس و ... بوده است. آیا این ادعا درست است؟
پروژه بهینهسازی پالایشگاههای اراک، بندرعباس و آبادان که پروژههای زمان زنگنه نیستند. پروژه بهینهسازی پالایشگاه اراک سال 91 تمام شد. بهینه سازی پالایشگاه تهران هم در سال 91 تمام شد. اینها آدرسهای غلط است. ما طرح توسعه پالایشگاه بندرعباس در سالهای 78-79 پیش زنگنه بردیم. آن زمان ترکان معاون برنامهریزی وزارت نفت بود، زنگنه با افزایش ظرفیت موافقت کرد ولی با بهینه سازی مخالف بود.
ما گفتیم نتیجه افزایش ظرفیت این است که شما 54 میلیون لیتر نفت کوره را به 95 میلیون لیتر تبدیل میکنید. شما نفت خام را به نفت کوره تبدیل میکنید. آخر این چه حرکتی است که انجام میدهید؟ ترکان گفت زنگنه با این موافقت نمیکند. فقط افزایش ظرفیت انجام دهید. یعنی زنگنه با افزایش تولید نفت کوره موافق بود نه بهینهسازی پالایشگاه. فاز افزایش ظرفیت آن موقع انجام شد و بعد از این بود که بحث واحدهای بهینه سازی مطرح شد و از سال 86 به بعد کلید خوردند.
تنها پروژه زنگنه برای ساخت پالایشگاه مربوط به سیراف است که توجیه اقتصادی ندارد و به لحاظ مکان یابی، ظرفیت، تامین نفت خام و بازار مبنای مطالعاتی ندارد. ضمن اینکه ما در همان زمان پیشنهاد دادیم که با توجه به ظرفیت پالایشی 1.8 میلیون بشکه ای در داخل کشور دارید بیایید با 10 درصد شیرین سازی حدود 180 هزار بشکه نفت کوره کمتر تولید کنید. این 180 هزار بشکه معادل یک فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس میشود. خب این کار ارزش افزوده داشت ضمن اینکه فرآورده سبک در پالایشگاهها افزایش پیدا میکرد.
همراهان وزیر نفت معتقدند که اگر ایشان با ساخت پالایشگاه مخالف بوده پس چطور رقم صادرات فرآوردههای نفتی در دوره ایشان به بالاترین حد خود رسیده است. نظر شما در این باره چیست؟
زمانی که زنگنه وارد وزارت نفت شد کلا با طرح ستاره خلیج فارس مخالف بود و گفت این پروژه را به عنوان یک کیس به دانشگاه بدهند تا بررسی کند. به مشاور عالی وزیر در امور پروژهها ماموریت داد که این مساله را بررسی کند. او هم گروهی را برای بررسی گذاشت و بعد نامهای به زنگنه داد که این پروژه اصلا مشکلی ندارد. بعد هم گفتند اگر برجام نبود این پروژه به بهرهبرداری نمیرسید. اینها شعارهایی بود که داده شد.
حالا دوستان که دقیقا معلوم نکردند زنگنه چه پروژهی پالایشی را کلید زده است. بعد میگویند که در دوران زنگنه بیشترین رقم صادرات فرآورده نفتی را داریم. این هم یک آدرس غلط است. یک بخشی از این صادرات فرآورده که زنگنه رکورد دارد از محل ذخایر فرآوردههای نفتی است. یعنی به تولید فرآورده اضافه نشد بلکه قبلیها را فروختهاند.
همچنین ایشان باید به دستاورد گذشتگان نگاه کند. وقتی در پارس جنوبی پروژههایی که در 94-95 درصد پیشرفت تحویل داده شده بودند به بهرهبرداری رسیدند، نتیجه این شد که بخشی از اینها جایگزین خوراک صنایع شدند. ما در نیروگاه گاز را جایگزین فرآورده مایع کردیم و طبیعتا این میزان فرآورده آزاد و صادر شدند ولی اینها که دستاورد زنگنه نیستند. ضمن اینکه در زمانی که قیمتها پایینترین قیمت بود بخشی از فرآوردهها را از محل ذخایر استراتژیک فروختند. روزی که نفت خام ما در حد 40 دلار و کمتر بود. تازه آن زمان موجودی هم پایین بود آمدند از موجودی استراتژیک فرآورده فروختند و حالا میگویند ما رکورد بیشترین صادرات را داریم.
منبع: فارس