سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس در گفت و گوی تفصیلی با "نفت ما"(بخش دوم):
شرایط کنونی برای خصوصی سازی پالایشگاه شازند، مناسب نیست
نادعلی بای/میثم قدیری
اشتراک گذاری :
ابراهیمی گفت: زمان فعلی برای واگذاری پالایشگاه به بخش خصوصی اصلا مناسب نیست. چرا که بنا به اصل ۴۴ اهلیت فردی که می خواهد چنین مسوولیتی را بر عهده بگیرد بسیار مهم است.
«علی ابراهیمی»، نماینده شازند در مجلس شورای اسلامی و سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس است. آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما" در بخش دوم این گفت و گو دیدگاههای وی را در خصوص خصوصی سازی پالایشگاه شازند، مسوولیت اجتماعی وزارت نفت، قیمت بنزین و ... مورد پرسش قرار داده است که در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد.
آقای ابراهیمی، حوزه انتخابیه جنابعالی یکی از قطب های مهم صنعتی کشور است. به گونه ای که پالایشگاه شازند 25 درصد بنزین کشور را تامین می کند، اما اطلاعات و اخباری مبنی بر خصوصی سازی پالایشگاه شازند وجود دارد، شما موافق یا مخالف واگذاری هستید و چه تلاش هایی در این زمینه انجام داده اید؟
پالایشگاه امام خمینی شازند جزو مدرن ترین پالایشگاه ها در کشور است که محصولات خاص و مدرن و بیش از 16 میلیون لیتر بنزین یورو 4 که در سلامت هوای کلان شهر ها موثر است تولید می کند. من چند اعتقاد در این زمینه دارم. عرایض من با کاهش تصدی گری دولت منافات ندارد اما زمان فعلی برای واگذاری پالایشگاه به بخش خصوصی اصلا مناسب نیست. چرا که بنا به اصل 44 اهلیت فردی که می خواهد چنین مسوولیتی را بر عهده بگیرد بسیار مهم است. ما در کشور خود به این دلیل که اغلب تصمیمات مرتبط با نفت، دولتی بوده است اساسا آن شخصیت حقیقی که افراد باشند و نه شرکت ها که توانمند در حوزه نفت که تجارت نفت را خوب بفهمد، نداریم که بخواهد پالایشگاه را تصدی گری کند. چیزی که متاسفانه وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی سازی دنبال می کنند واگذاری آن ها به مردم و سهام عدالت است این در مدیریت مجموعه با این اهمیت خلل وارد می کند. اگر قرار است به سمت بخش غیر دولتی برویم کاملا باید حساب شده عمل کنیم و شرکت هایی باید وارد کار شوند که بسیار معتمد باشند تا به سرنوشت کارخانه هپکو، آذرآب که در خاورمیانه مطرح بودند اما امروزه به عنوان یک مشکل برای استان و کشور هستند دچار نشویم. عاقلانه این است که فعلا صنعتی که به راحتی می چرخد را دچار مشکل نکنیم. یک موضوع دیگر بر اساس قوانین قبلی ماست. صنعت نفت در کشور ما ملی است و وقتی نفت ملی است صنایع مرتبط با آن هم تبعیت می کنند و شاید بتوان گفت که ما فعلا زمان اینکه صنعت نفت خود را به دست بخش خصوصی که پرورش ندادیم، بسپاریم نیست.
دلیل اصرار دولت در واگذاری پالایشگاه شازند چه موردی می تواند باشد؟ ما می بینیم که این اواخر مدیرعامل جدید پالایشگاه منصوب شدند و ما یک بی ثباتی را در مدیریت پالایشگاه شازند هم شاهد هستیم.
من فکر می کنم که دولت به این دلیل که می خواهد سرمایه های مردمی را جمع کند و احتیاج به یک سری درآمد و سرمایه دارد، دست به چنین اقدامی می زند. شاید می توان گفت که الان نیاز به سرمایه، دلیل اصلی آن است. رد دیون کارهایی بوده است که در مجموعه تامین اجتماعی در قالب شرکت هایی که واگذار کردند به این سازمان و شرکت هایی که معروف هستند به جای آنکه بدهی خود را بدهند، آمدند به تامین اجتماعی واگذار کردند و به جای آنکه یک معضل را حل کنند، تشدید هم کردند. الان میزان بدهی دولت به صندوق تامین اجتماعی غیر قابل تحمل شده است. اساسا بنابر اصل 44 قانون اساسی اشکال ندارد، اما دولت های مختلف به بدترین وجه آن را اجرا کردند. شاید می توان گفت که بهتر است دست نگه داریم و اساسا یک بازنگری جدی در اجرای این اصل داشته باشیم. من تصور می کنم هم وزارت نفت و هم وزارت اقتصاد اگر بخواهند پالایشگاه ها را به همین شکل واگذار کنند، اشتباهات تاریخی را مرتکب خواهند شد که در آینده جبران پذیر نیستند. ما به عنوان نمایندگان استان مرکزی مجمع نمایندگان، استاندار و نماینده ولی فقیه هم در این زمینه مخالفت کردیم و دلایل کافی هم دادیم. من نمی دانم چرا اصرار به کاری می شود که نتایج نا مطلوب آن را در سایر صنایع می بینیم. برای اینکه اقتصاد خود را غیر دولتی کنیم باید ابتدا مطالعات وسیع داشته باشیم و شرکت هایی که این مسوولیت ها را می پذیرند، رشدیافته و توانمند باشند. چیزی که در کشور ما اتفاق افتاد این بود که ما موجود جدیدی خلق کردیم که خودمان هم نفهمیدیم چیست و هنوز نمی دانیم که این خصوصی است یا دولتی است. ما در بسیاری از سازمان ها مانند پالایشگاه ها، مخابرات و پتروشیمی ها اشتباهات فاحشی داشتیم. در حال حاضر صحبت بر این است که پتروشیمی شازند غیر دولتی است اما سهامداران آن عمدتا سازمان های دولتی و بانک ملی است. آیا واقعا رسالت بانک ملی، بنگاه داری است؟ پتروشیمی یکی از دارایی های آن است. در حقیقت شرکت هایی از این دست مالکیت دولتی پیدا کردند. بیشتر این شرکت ها حیاط خلوت مقامات و مسوولین می شوند که در سمت های مختلف هستند و این شرکت ها ظاهر غیر دولتی دارند اما در اصل دولتی هستند.
ظاهرا موافقت نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و استاندار اخذ شده تا 80 درصد سهام را در بورس و فرابورس به صورت بلوکی عرضه شود؟
بعید می دانم ، چون آخرین مذاکره ای که داشتیم قرار شد متفق القول همگی با واگذاری پالایشگاه امام خمینی شازند مخالف بوده و هستیم.
راجع به پتروشیمی شازند مسائلی وجود دارد مبنی بر اینکه چندین سال است به مسوولیت اجتماعی خود در زمینه محیط زیست و یا ساخت بیمارستان، عمل نمی کند. نظر شما چیست؟
اولاً هم پالایشگاه و هم پتروشیمی و هم نیروگاه و هم سه یا چهار شرکت کوچکتر که در شازند مستقر هستند در مقابل مردم شهرستان مسوولیت اجتماعی خود را انجام ندادند. ضمن اینکه به محیط زیست منطقه آسیب می زنند و اخیرا گروهی از وزارت نفت آمدند شرایط الایندگی نفت و پتروشیمی و اثرات آن را بر روستاها و شهرهای اطراف ارزیابی کردند و این کاملا اثبات شده است که زندگی در اطراف این صنایع با مشکل روبرو شده و در انجام مسوولیت های خود کوتاهی می کنند. پتروشیمی پذیرفته بود که در قبال مسوولیت اجتماعی 26 سال گذشته و نه مسوولیت اجتماعی جدید خود، یک بیمارستان 160 تختخوابی را بسازد و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم تعهد کرده بود که تجهیزات و نیروی انسانی آن را تامین کند، اما به موقع انجام ندادند و هر چقدر به سال های آینده منتقل شود، هزینه آن بالاتر می رود و از مراجع رسمی و حقوقی این قضیه را دنبال خواهیم کرد و این امر انجام خواهد شد اما چه بهتر که داوطلبانه انجام شود.
پتروشیمی شازند مدعی است که بیش از 1200 میلیارد تومان سوددهی داشته است و مدیریت نباید به این سمت برود که فقط سود رساندن به سهامداران باشد، در حالیکه سهامداران از منابع عمومی این کشور استفاده می کنند، افرادی هستند که جزو نهادهای عمومی و دولتی محسوب می شوند چگونه آنقدر در مقابل مردم بی توجه هستند، هزینه یک بیمارستان یک-دهم سود یک سال آن ها هم نیست، در صورتی که 26 سال است که در مقابل مسوولیت اجتماعی شان هیچ حرکتی نمی کنند. من نمی توانم بپذیرم و مردم شازند هم نخواهند پذیرفت که به صورت مقطعی در قالب سبد کالا بخواهند خدمات اندکی را دریافت کنند. تشخیص آدم های نیازمند به عهده چه کسی است، به شکلی رفتار آن ها به سخره گرفتن مردم است و اساسا توهین محسوب می شود. این کار غیر منطقی کهنه را باید کنار بگذارند و مسوولیت اجتماعی خود را مرد و مردانه انجام دهند.
حال با این تفاسیر، چگونه پتروشیمی شازند به عنوان صنعت سبز اعلام می شود؟
این مساله، به صورت جدی مورد اعتراض ماست. وقتی یک خودرو آلاینده ساز است، چگونه صنعت سبز است؟ وقتی دود آن تا کیلومتر ها مردم را آزار می دهد، چگونه می تواند غیر آلاینده باشد. این وظیفه محیط زیست استان مرکزی است که این کوتاهی را انجام می دهد. پر واضح است که پتروشیمی و پالایشگاه آلایندگی دارد، اگر تنها نیم ساعت نظاره گر باشید خواهید فهمید که آلایندگی دارند و حتی ماشین هایی که محصول می آورند و می برند علاوه بر پخش موارد شیمیایی و ذرات آلوده، ترافیک هم ایجاد می کنند. شاید بتوان گفت که مسوولینی که چشم خود را می بندند اگر در مقابل مردم پاسخگو نیستند در درگاه الهی باید پاسخگو باشند چرا این کوتاهی و این بی توجهی و این اهمال کاری انجام شده است. اثرات زیست محیطی پتروشیمی، پالایشگاه و نیروگاه شازند بر همه اثبات شده است و اداره کل سازمان محیط زیست استان با علم و آگاهی دارند مماشات می کنند و این از اساس درست نیست و مردم می بینند و نخواهند پذیرفت. این مشکل زمانی بروز خواهد کرد که حل آن آسان نخواهد بود. بهتر است که مسوولین فعلی از همه رده ها در این قضیه جدیت داشته باشند، قرار نیست با سلامت مردم بازی شود. من گلایه از سیستم قضایی دارم وقتی چنین شرایطی را می بینند و محیط زیست استان اذعان دارد که اینها آلوده کننده نیست، باید مستندات بخواهند. چگونه می شود که ما انتطار داشته باشیم مردم دست به اعتراض نزنند یا شوراها و شهرداری ها به وکالت از مردم به شکلی در قانون و شرح وظایف کاملا تعریف شده است اعتراض نکنند و مسوولین استانی باید با جدیت بیشتری نسبت به این موضوع برخورد کنند.
تقریبا می توان گفت که بعد از بازدید هیات اعزامی از وزارت نفت تقریبا چیزی حدود 15 میلیارد تومان در قالب پروژه های مرتبط آموزشی، ورزشی و از این دست را توانستیم موافقت وزارت نفت را در قالب انجام مسوولیت های اجتماعی بگیریم. کوتاهی های پالایشگاه هم در این قضیه کاملا محرز است. در حال حاضر با پیگیری هایی که من داشتم و گروهی که آمدند و یک گزارش نسبتا صادقانه ای را ارائه دادند مشخص شد که پالایشگاه بخشی از مسوولیت خود را انجام می دهد و به درستی هیات مدیره و مجمع عمومی پتروشیمی تصمیم گرفتند و کسانی که کارشکنی می کنند افراد دیگری هستند و من از اینجا به نیروگاه و چند صنایع دیگر هم هشدار می دهم سراغ آن ها هم به موقع خواهیم رفت و اگر دوباره توفیق آن را پیدا کنم که نماینده مردم شازند در مجلس شورای اسلامی باشم، حتما پیگیر این مسائل خواهم بود.
آیا صحت دارد که وابستگان مدیران محیط زیست استان و شازند، استخدام پتروشیمی شدند ؟
به صراحت بگویم اینکه برای مثال فرزند من صلاحت استخدام در یک شرکتی را دارد قانونی وجود ندارد که چون فرزند یک مسوول است نمی تواند مشغول شود، من قضاوتی در این باره ندارم اما تعداد بستگان مسوولین استانی که در این صنایع مشغول به کار شدند قابل توجه است. اتفاقا من فکر می کنم یکی ار دلایلی که خوب و منطقی بر خورد نمی شود، همین قضیه است.
ما شاهد نارضایتی نیروی انسانی و پرسنل پالایشگاه و پتروشیمی شازند در سال های گذشته بودیم؟ علتش چه بوده است؟
در مورد نیروی انسانی باید بگویم متاسفانه چیزی که هم در پالایشگاه و هم در پتروشیمی رایج است قراردادهای متنوع است و پرداخت های تبعیض آمیزی که در این صنایع مرسوم است. این موضوع به شکلی رقم خورده است که برای مثال در پتروشیمی عده ای دارند از گرید نفتی استفاده می کنند و دارای حقوق های بالا هستند. یا تعاونی خود کارکنان نیرو استخدام می کند ،این در قالب تامین اجتماعی است اما دریافتی های آن ها متفاوت است. زمانی که بحث رای اعتماد به آقای زنگنه بود این موضوع را مطرح کردیم و از وی خواستیم که توجه بیشتری به نیروی انسانی داشته باشند. تعدادی از همکاران که معتقدند در نظام استخدامی کشور باید یک بازنگری جدی انجام شود اما در نفت به لحاظ حساسیتی که دارند به نظر من می تواند خطر ساز باشد. فردی با شرح وظایف کاملا مشابه اما با دریافتی سه یا چهار برابر، چگونه دیگر کارکنان می توانند با احساس مسوولیت و انگیزه تمام به کار خود ادامه دهند. شاید بتوان گفت که عدم پرداخت کافی مساله ایجاد نمی کند اما تبعیض به عنوان یک خوره می تواند آسیب زا باشد.
شما عملکرد وزارت نفت را چگونه ارزیابی می کنید؟
در ابتدا باید گفت وزرایی که در دولت مشغول هستند نمی توانند صفر و صدی تایید یا ردشان کرد. من عملکرد آقای زنگنه را در حوزه بین الملل قابل قبول می دانم با توجه به اینکه به شدت در تحریم و مبارزه جدی هستیم وی تمام تلاش خود را می کند.
در اینجا بحثی که وجود دارد تفکر مدیریتی حاکم بر وزارت نفت است که گاز را عامل قدرت ملی نمی داند و توجه چندانی به صادرات آن ندارد. مثلا ایران بیشترین ذخایر گاز طبیعی جهان را دارد ولی 1 درصد تجارت جهانی گاز از آن ماست. در واقع در این بین، منافع ملی در اولویت قرار ندارد.
من به عنوان نماینده مجلس یک ارزیابی نسبی و یک برآیند کلی معرفی کردم و چندان مایل به ورود به موضوعات تخصصی نیستم. هر چند عضو فراکسیون نفت و نیرو هم هستم و علاقمند هستم و معتقدم با وجود ظرفیت های بسیار درحوزه نفت و انرژی، بی مبالاتی بسیاری در این زمینه اعمال می شود. در مورد گاز که ما جزو کشورهای مهم در این زمینه محسوب می شویم نظرات متفاوتی است و برخی اعتقاد دارند که چرا گاز باید از طریق لوله به نقاط مختلف انتقال داده شود و نکاتی در این زمینه وجود دارد که جزو موضوعات تخصصی است که شاید اظهار نظر من چندان دقیق و منطقی به نظر نیاید. اما اساسا ما در یک مدیریت چهل ساله گذشته در حوزه نفت و گاز یک مزیت را به یک معضل تبدیل کردیم چرا که در کلان سیاستگذاری ها و ارتباطمان با دنیا و سرمایه گذاری های مشترک به یک سمتی رفتیم که زمانی می توانستیم دنیا را تهدید کنیم که این محصولات را نمی فروشیم در حال حاضر مورد تهدید این هستیم که محصولات ما را نمی خرند. این به معنای آن است که دورنمایی از رشد تکنولوژی و فعالیت های کشورها که از این وابستگی رهایی پیدا کنند نداریم و از آن غافل ماندیم و تکیه اقتصادی به نفت در کشور ما باعث شده است که ما را تضعیف کند. اگر مطالعات عمیق داشتیم و طوری برنامه ریزی می کردیم که به طور مثال اگر برق تولیدی از این سوخت های فسیلی را صادر کنیم، شاید می توان گفت منطقی تر بود و مهم است که ما دقت کنیم که مخالفانی برای سرمایه گذاری با کشورهای مشترک المنافع داشتیم.
اگر به سمتی رفته بودیم که با کشورهای مختلف دنیا سرمایه گذاری انجام می دادیم در حوزه نفت و انرژی منافعمان بهم گره خورده بود و به همین راحتی در جریان تحریم ها، کنار گذاشته نمی شدیم. بالاخره تصمیمات سیاستگذاران کشور در هر جنبه ای می تواند تاثیر گذار باشد.
عملکرد وزیر نفت را در برخورد با فساد و رانت چگونه ارزیابی می کنید؟
من انتقاد جدی به شخصیت آقای زنگنه ندارم و نمی توانم اگر فسادی در حوزه نفت هست را به وی ارتباط دهم اما کاملا اعتقاد دارم که در این حوزه منهای بی مبالاتی و هدر دادن زیاد سرمایه کشور یک فساد عمیقی در آن جریان دارد و من در این جهت تحقیقی را مطرح کردم و معتقدم در حوزه نفت و انرژی دقت مان کم بوده است.
البته 72 نماینده مجلس هم پارسال در نامه ای که نوشتند این موضوع را ذکر کردند.
تحقیق و تفحصی که من انجام دادم به نوعی آغازگر بودم و نمایندگانی که همراهی می کردند دیگر همراهی نکردند و این را باید خودشان توضیح دهند.
در مورد قیمت گذاری بنزین چه نظری دارید؟
من اقای زنگنه را در برخی از موضوعات توانمند می بینم اما در حوزه شرایط داخلی و توجه به پرسنل ایراداتی وارد است. آنچه که در بحث نفت و انرژی اهمیت دارد سیاست های کلان کشور است که باعث شده است به این سرنوشت دچار شویم. قیمت بنزین به وزیر نفت ارتباطی ندارد. به اعتقاد من دولت پیشنهاد افزایش قیمت نمی دهد و متاسفانه مجلس هم بر همین پیشنهاد دولت تاکید می کند و بحث افزایش قیمت را از دستور کار خارج می کند.
در اینجا نکته مهمی که وجود دارد، و آن اینست که ما چرا راه رفته را دوباره باید برویم چرا کارت سوخت را حذف می کنیم و دوباره پس از چند سال فعال می کنیم؟
ما در این حالت حوزه نفت و انرژی اشکال اساسی ما این است که قیمت آن واقعی نیست و به شدت داریم در این قضیه اسراف می کنیم، حال اینکه اقتصاد کشور متکی بر نفت است. یک عیب دیگر اینکه قیمتهای ما در زمینه فرآورده های نفتی غیر واقعی است. حجم وسیعی از بنزین و گازوییل به صورت کاملا غیر منطقی مصرف می شود و منابع مهم و ارزشمند این کشور را از دست می دهیم. متاسفانه در دولت و مجلس هنوز شهامت برخورد با قیمت های واقعی وجود ندارد. باید بفهمیم که گرانی در همه مولفه های زندگی اتفاق افتاده است. اگر قیمت بنزین کاهش یابد تنها حمل و نقل را نمی توان کنترل کرد چرا که خودرو 7 میلیونی، 50 میلیون تومان شده و قطعات خورو هم گران شده است. اتفاقا یارانه پنهانی که در این زمینه می دهیم که از نظر من آشکار تر از هر آشکاری است به صورت کاملا ناعادلانه در کشور توزیع می شود. اساسا مردم را به سمت استفاده بهینه نمی بریم. در واقع اگر این تبدیل به سرمایه شود و این سرمایه در راستای حفظ رفاهیات مردم و ایجاد مایحتاج و امکانات هزینه شود عدالت بهتری به خرج داده ایم. متاسفانه مناطق روستایی و دورافتاده ما به جای اینکه از نظر جمعیتی تقویت شوند روز به روز ضعیف تر می شوند. اگر چنانچه قیمت ما واقعی بود و در جای جای کشور هزینه می کردیم و مردم را به استقرار در مکان زندگی خود با دادن امکانات راضی می کردیم، اتفاقات بهتری می افتاد. این ها ابعاد پیچیده ای دارد که من فکر می کنم در سیستم اجرایی و قانونگذاری در این زمینه خودمان را به زحمت نینداختیم. حال چرا نمایندگان مجلس به این موضوع نمی پردازند؟ به این دلیل که ما راهیابی به مجلس توسط انتخاباتی که صورت می گیرد یک روش کاملا اشکال دار است. کسی که قانونگذاری کند و در سیاست های کلان کشور تصمیم واقعی بگیرد، مجبور است برای جلب نظر مردم وعده های اجرایی دهد و کسی که می خواهد به وعده های خود عمل کند توجهی به وضعیت قانونگذاری کشور ندارد. این مساله را سخت می کند و نماینده به راحتی خود را با سیستم های اجرایی درگیر نمی کند. چون برای انجام وعده های خود نیازمند این سیستم است. اگر احزاب تعیین کننده صندلی های ما بودند نماینده از طریق حزب خود کنترل می شد نمی توانست به رفتارهای عوام فریبی متوسل شود. اکثر نمایندگان مجبورند با خواسته های مردم خود را وفق دهند.
در حوزه قیمت گذاری بنزین شما با کدام روش موافق هستید اینکه تک نرخی، شناور یا پلکانی باشد؟
اگر قانون اجرا می شد، به این مشکل نمی رسیدیم. هم در برنامه پنجم و هم در برنامه ششم توسعه به دولت ها اجازه داده شده که قیمت های حامل های انرژی را به 50 درصد فوب خلیج فارس برسانند. اگر مرحله ای پیش رفته بودند، هم مردم آمادگی داشتند و هم این همه سرمایه از دست نمی رفت. منتها معتقدم که الان هم باید به شکلی که شیب آن برای مردم قابل تحمل باشد، قیمت ها را افزایش دهیم و متناسب با قیمت های جهانی شناور باشد. چون فاصله قیمتی فساد ایجاد می کند در کنار این درآمد به مردم کمک کنیم که توان خرید بالا برود. به لحاظ همین بی مبالاتی ارزش پول ما کاهش یافته و پشتوانه مالی ما ضعیف شده ، قدرت خرید مردم به شدت پایین آمده است و افرادی که امکانات داشتند سطحشان بالاتر رفته و آن افرادی که در انتظار دستیابی به امکانات بودند دیگر این انتظار برای آن ها دست نیافتنی شده است که باعث بی عدالتی است. کشورهایی که فاصله طبقاتی آن ها زیاد باشد آشوب و ناآرامی را تجربه خواهند کرد. این واقعیت تلخ را باید بپذیریم و چنانچه قیمت های حامل انرژی را واقعی کنیم و درآمد مردم افزایش پیدا کند و بعد با کارت اعتباری در اختیار خودشان دهیم به راحتی می توان به ازای هر نفر از میزان محل درآمدهای نفتی 250 تا 300 هزار تومان بدهیم و با حذف یارانه های غیر ضروری می توان 500 هزار تومان پرداخت کرد، در یک خانواده چهار نفری می توان 2 میلیون تومان به درآمد آن اضافه کرد. وقتی قیمت واقعی شود، امضای طلایی از بین می رود، رانت و فساد هم از بین می رود و اساسا امکان سوء استفاده و فساد کمتر می شود و ما قاچاق و دلالی نخواهیم داشت. ما باید به این سمت پیش برویم نه اینکه از حل مساله ای بترسیم و حل آن را به آینده موکول کنیم، نشانگر آن است که یک سنگ بزرگی را به جای اینکه برداریم به جلو تر هل می دهیم و همیشه به عنوان یک مانع اساسی باقی می ماند.
در همین رابطه، یک موضوعی که مغفول مانده بحث استفاده از سوخت های جایگزین به ویژه CNG است یعنی اگر استفاده از آنها فراگیر می شد، شاید انقدر ما متحمل فشار افزایش قیمت بنزین نمی شدیم.
بله استفاده از آن ها هم یک سری محدودیت خاص خود را دارد و ما باید به سمت مسیری حرکت کنیم که باید روی به انرژی های تجدید پذیر بیاوریم. شاید بتوان گفت برخی تجربیات ضرورت ندارد که ما بخواهیم دوباره تکرار کنیم. با استفاده از فناوری ذخیره انرژی خورشید و باد باید به این واقعیت واقف باشیم که منابع انرژی فسیلی روزی به پایان خواهد رسید.
نکته خوبی را اشاره کردید ما شرکت های دانش بنیان و استارت اپ ها را در کشور داریم که کارهای ارزشمندی انجام داده اند. مجلس چه قوانینی جهت حمایت و تسهیل کار این شرکتها داشته است؟
البته کلیت مجلس نسبت به این شرکت ها بسیار مثبت است و اخیرا یک بازدید که از برخی دستاوردها داشتیم امیدوار کننده است این نشان می دهد که ذهن ایرانی یک ذهن خلاقی است که ما متاسفانه کمتر به ان توجه نشان دادیم. همیشه تجربه علم و تخصص ما دچار یک سیاست زدگی هایی می شود که به ما آسیب می زند. جوانان نخبه ما دارند موضوعاتی را مطرح می کنند که در دنیا جدید است و باید شرایط را به گونه ای تسهیل کنیم که مانع مهاجرت به خارج شوند. وجود شرکت های دانش بنیان برای ما اهمیت دارد و هر آنچه که در این زمینه هزینه کنیم، سرمایه گذاری می شود و اساسی ترین تکیه گاه ما برای جبران این محدودیت ها تکیه بر همین شرکت های دانش بنیان است. من فکر می کنم در زمینه های اجتماعی باید یکسری بازنگری ها داشته باشیم و کمی از توسعه همه جانبه مغفول بوده ایم و در زمینه اقتصادی باید از قیمت های واقعی نترسیم و اجازه دهیم که تلاش و کوشش باشد که ضامن پیشرفت باشد نه رانت و فساد.