افزایش قیمت سوخت و سرکوب اعتراضات مدنی در مهد حقوق بشر
بحران سوخت، چالش محیط زیست و جنبش جلیقه زردهای فرانسه
حسین سپهر- کارشناس ارشد حقوق بین الملل/ مطهره شکوری- کارشناس ارشد محیط زیست
اشتراک گذاری :
جنبش جلیقه زردها با وجود عقب نشینی دولت فرانسه از اجرای افزایش مالیات بر سوخت، به اعتراض خود از وضعیت اقتصادی و مشکلات زیست محیطی همچنان ادامه می دهد. دولت مکرون علیرغم چند دور مذاکره با رهبران جنبش تاکنون هیچگونه توافق مسالمت آمیزی به دست نیاورده است، زیرا با توجه بالا بودن هزینه های مصرف سوخت در فرانسه در مقایسه با همسایگان این کشور و سرکوب شدید معترضان از سوی پلیس، نمی توان چشم انداز روشنی برای فروکش کردن اعتراضات و دستیابی به توافق متصور شد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرزی "نفت ما"؛ در این نوشتار به بررسی زمینه های ظهور جنبش معترضان فرانسه که به جنبش «جلیقه زردها» معروف شده، می پردازیم. پیش از این وقایع، فرانسه در سالهای نه چندان دور، ناآرامیها و اعتراضات سیاسی و اقتصادی گسترده ای از جمله آشوب حاشیه نشینان شهرها، اعتصابات کارگری، مهاجرین آفریقایی تبار، دانشجویان و... را به خود دیده است. بررسیها حاکی از آنست این اعتراضات، پاسخی به عدم توجه به مطالبات اقتصادی مردم است و جلیقه زردها را افرادی تشکیل می دهند که فرانسوی الاصل بوده و مانند شورشهای سالهای گذشته در فرانسه بحث حاشیه نشینی و مهاجرین مطرح نیست، بلکه بیشتر بحث افزایش مالیات بر سوخت و بی توجهی دولت به چالشها و مشکلات اساسی محیط زیست و... مطرح است. حمایت گسترده مردم فرانسه از جلیقه زردها و اعتراضات و اعتصابات اخیر، نشان دهنده نارضایتی عمومی از عملکرد اقتصادی دولت فرانسه در حوزه های سوخت و محیط زیست است، به طوریکه کنشگران محیطزیست فرانسوی با انتقاد از عملکرد دولت «ایمانوئل مکرون» در موضوعات مرتبط با تغییرات آب و هوایی و افزایش آلاینده ها به جنبش جلیقه زردها پیوستند.
جنبشهای اجتماعی نوین
هر دوره تاریخی بواسطه پویایی و تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فلسفی و فناوری شکل می گیرد. میتوان اظهار نمود این پویاییها را جامعه و افراد بی نظیر خلق می کنند. جنبشهای اجتماعی که تحت تأثیر این پویایی به جایگاه پسامدرن رسیده اند از لحاظ ساختارهای سیاسی و حوزه های اجتماعی مهم هستند. پویاییهایی که از گذشته تا امروز در معرض تغییر بوده اند، هم سازمان و هم سبک خوداظهاری جنبشهای اجتماعی مدرن با جنبشهای اجتماعی سنتی از نظر دستورکار و ساختار که تحت تأثیر فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات به شدت تغییریافته، متفاوت هستند. به لطف این تحولات، جنبشها توانستند در زمان خیلی کوتاه در سطح وسیعی بهواسطه شبکه های اجتماعی گسترش یابند و شروع به تأثیرگذاری در سطح جهانی نمایند.
اگر چه تاریخچه شکل گیری و شخصیت این جنبشهای اجتماعی شدیداً به تغییر ماهیت سیاست داخلی کشورها وابسته است، ارتباطات بین المللی از نظر این جنبشها به تفاوتهای قابلتوجهی منجر شده است. در قرن بیستم، جنبشهای اجتماعی با گسترش و درونی شدن به نیروی محرکه بزرگی نائل شدند و فعالیت آنها به موازت تغییر ابزارهای ارتباطات دگرگون شد. جنبشهای اجتماعی با تحول عظیم که در ابزارهای ارتباطی رخ داده شخصیت جهانی کسب نمودند. اقدامات گسترده عمومی در همین راستا در نقاط مختلف جهان آغاز شد. برخی متفکران بر هویت جمعی به عنوان تسهیل کننده تصمیمات مهم افراد جهت اقدامات جمعی در چارچوب مباحث ملهم از نوشته های «مانچور اولسون» با عنوان « عمل منطقی گسترده» تأکید دارند. از جنبه دیگر، سایر اندیشمندان، شبکه های جنبش اجتماعی را به عنوان ارتباط ساختاری بین سازمانهای متعدد و فرد ارزیابی کردند. از این حیث، آنها جنبشها را به عنوان برونداد و بیشتر شرط لازم رفتار جمعی در نظر می گیرند. ظهور جنبشهای اجتماعی در برابر نظم عادی، نتیجه احساس نارضایتی از عدالت و احساس ناامنی از قدرت حاکم است. بخشهای وسیعی از جامعه شروع به مشارکت در زندگی سیاسی و اتخاذ نقش فعال نمودند. قابلیت دسترسی به سراسر جهان که بواسطه شبکه های اجتماعی فراهم شده است، ساختار جهانی به جنبشهای اجتماعی اعطا نمود.
از دهه 1960، دستور کار جنبشهای اجتماعی شامل بازار کار و همچنین خانواده مردسالار و نقشها و وضعیتی بود که آنها بر زنان، کودکان و جوانان تحمیل کردند. با اینحال نظامهای آموزشی دانشگاهها و مدارس که جامعه را شکل داده اند، به طور قابل ملاحظه ای در زمره موضوعات سازنده دستور کار این ساختار قرار گرفتند. جنبش اجتماعی نهادهایی نظیر زندانها و ارتش که از اجزاء بخش سرکوبگر دولت رفاه هستند را شامل می شوند. علاوه بر موارد مذکور، عناصر طبقه فراموش شده موصوف به فقیر در کنار طبقه متوسط را با خود همراه کرده اند. این جنبشها احتمالاً جنبشهای جدید اجتماعی نامیده می شوند که بر کیفیت و سبک زندگی بیشتر از توزیع مجدد منابع که مبین شکست اساسی جنبشهای دوران صنعتی هستند، تأکید می نمایند. بنابراین، جنبشهای اجتماعی نوین، اهداف مادی گرایی مبتنی بر رفاه جوامع صنعتی را زیر سئوال می برند. به عبارتی دیگر، مسائلی درباره صلح، انرژی هسته ای، خودمختاری محلی، همجنس گرایی و فمینیسم دستورکار جنبشهای اجتماعی را شکل می دهند که جایگزین طبقه مبتنی بر بسیج سیاسی در اروپای دهه های 1970 و 1980 شدند.
لازم به ذکر است جنبشهای اجتماعی پسامدرن که به مباحث مختلف جنبشهای سنتی در دستورکار خود می پردازند، به سرعت با گسترش فناوریهای جدید ارتباطات، شروع به سازماندهی و تقویت خود نمودند. محققان با نگاه به تحولات اخیر و وقوع بهار عربی در مصر و تونس طی سال 2011، سعی نمودند بفهمند چگونه اینترنت و رسانه های جمعی بر تغییر رژیم های سیاسی مستبد، تأثیر گذاشته اند. اعتراضات «پارک گزی» استانبول به عنوان اقدامات درخواست آزادی سیاسی ظهور یافت و در بسیاری از شهرهای ترکیه گسترش یافت و از طریق شبکه های اجتماعی به سرعت به یک جنبش توده مردم مبدل گشت.
در پرتو این تحولات، این تحقیق در صدد بررسی و مطالعه مسائل جنبش جلیقه زردهای فرانسه به عنوان جنبش پسامدرن است. و سعی می نماید توضیح دهد چگونه جنبش امروز پیشرفت کرده است و اهمیت فناوریهای نوین ارتباطات روز بروز در حال افزایش است و اینکه شرایط شکل گیری جنبشهای اجتماعی چیست؟ چه عواملی باعث می شود افراد بتوانند خود را به عنوان عضو یک جنبش اجتماعی معرفی نمایند؟ و...
ریشهها و علل اعتراضاتجلیقه زردها
جلیقه زردها بیشتر شهروندانی هستند که با وجود کار و درآمد، در گذران زندگی و معاش به مشکل برمی خورند. کارمندان، کارگران و خانواده هایی که در حومه شهرهای بزرگ یا مناطق روستایی زندگی می کنند و برای رفت و آمد و زندگی روزمره به خودروی شخصی وابسته هستند. درباره اولین جرقه های اعتراض که دو راننده بین شهری جوان اهل «سنه مرن«»، شهری نزدیک به پاریس، در روز 10 اکتبر 2018 در صفحه ای در فیسبوک فراخوانی برای «راه بندان سراسری در اعتراض به افزایش قیمت سوخت» به راه انداختند. فراخوانی که بیش از ۲۰۰ هزار نفر در فیسبوک قول شرکت در آن را دادند. به تدریج، فراخوانهای دیگری در شبکه های مجازی توسط شهروندان عادی بدون وابستگی به صنف یا گروه خاصی شکل گرفت تا روز ۱۷ نوامبر 2018 که اولین اعتراض سراسری در فرانسه با شرکت ۲۸۰ هزار نفر و مسدود کردن بزرگراهها آغاز شد که تا به امروز ادامه دارد.
رابطه کار و سرمایه از یک سو و محیطزیست از سوی دیگر و شکاف میان شهرهای بزرگ و حاشیه شهرها و بالاخره اختلاف میان شهر و روستا و سبکهای گوناگون زندگی، لایههایی از طبقات متوسط و فرودست جامعه منج به این اعتراضات شد. بیثباتی وضعیت اقتصادی پیوند مستقیمی با قراردادهای موقتی کار دارد که طی سالهای گذشته رو به گسترش بودهاند. برای مثال، در سال 2017، حدود ۸۷ درصد قراردادهای کار در فرانسه قراردادهای موقتی بوده اند. از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۱۷ شمار این قراردادها 2.5 برابر افزایش یافته است، درحالیکه مدتزمان این قراردادها نیز به طور پیوسته رو به کاهش بوده و از ۱۱۲ روز به طور متوسط به ۴۶ روز کاهش یافته است. در همین مدت جامعه فرانسه شاهد افزایش شدید قراردادهای بسیار کوتاه مدت کار بوده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۷ مدتزمان ۳۰ درصد قراردادهای موقت کار در فرانسه تنها 1 روز بوده است. امروز بازار کار فرانسه میان دارندگان قراردادهای دائمی کار (که شمارشان بیش از پیش رو به کاهش است) و قراردادهای بسیار کوتاه مدت کار (که بیشازپیش از آنها بهعنوان قراردادهای رایج یا مسلط کار یاد میشود)، دوقطبی شده است. ویژگی این دوقطبی شدن به ویژه بعد از تغییر قانون کار اینست که بنگاههای اقتصادی می توانند این قراردادهای بسیار کوتاه مدت را تا بی نهایت تمدید کنند. این قراردادها عمدتاً شامل کارگران غیرماهری می شوند که کارفرمایان می توانند به سهولت آنان را اخراج یا جایگزین کنند. در سال ۲۰۱۴ دست کم ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار قرارداد کار در فرانسه از همین دست قراردادهای موقت و کوتاه مدت بودهاند که کمترین حقوقی را برای کارگر پس از انقضای قرارداد در نظر نمی گیرند.
نقش قیمت سوخت و مشکلات زیست محیطی
اعتراضات "جنبش جلیقه زرد"، با خشونت بی سابقه و همچنین ساختارشکنی مدنی آن در شهر به ظاهر صلح آمیز و پر زرق و برق پاریس، جهان را شوکه کرده است. ناآرامیها و آشفتگیهای اجتماعی برای کشوری مانند فرانسه با پیشینه تاریخی اش، تعجب آور نیست که از سوی برخی مهد اولیه توسعه حقوق بشر و جمهوریخواهی نامیده می شود. این اعتراضات که از نوامبر سال 2018 آغاز گردید، تاکنون باعث کشته شدن دهها نفر شده است و مشابه آن یا عیناً در سراسر جهان از جمله استرالیا ، کانادا ، مصر ، آلمان ، صربستان و... گسترش یافته است. بلژیک همسایه فرانسه با توجه به این واقعیت که تنها محل دیگری نوعی انحراف در جریان اعتراضات آنجا رخ داده است، آسیب دیده ترین کشور پس از فرانسه بوده است.
علیرغم اینکه شدت و خسارت های ناشی از این اعتراضات را نمیتوان با فرانسه مقایسه کرد، لیکن «مقیاس جغرافیایی» و آثار این اعتراضات قطعاً قابل ملاحظه است. جالب است که بتوان علل و زمینه های این اعتراض، مسائل زیست محیطی آنرا به همان نسبت مدیریت بحران مورد حمایت دولت فرانسه را با توجه به اینکه این روند در حال انجام می باشد، نیز تعیین نمود. هر چند طرفداران محیط زیست پیشتر به دولت فرانسه در خصوص آلودگی هوا و مسائل زیست محیطی هشدارهای لازم را داده بودند. بیشتر افراد حاضر در این اعتراضات از اعضای جنبش موسوم به «شورش انقراض» بودند که به تغییرات آب و هوایی در جهان و نیز به سیاست های دولت فرانسه و سایر دولتها در این زمینه انتقاد دارند. دلیل اصلی اعتراضات در پس مجموعه گسترده ای و متنوع از مطالبات تغییر شکل یافته است. «تیری پل والت» هماهنگ کننده اعتراض پاریس در این خصوص اظهار داشته است: «مالیات بر سوخت جرقه این اعتراضات بود.»
همانند سایر جنبشهای اعتراضی در طول تاریخ مدرن، مطالبات و خواسته های اولیه برآمده از نارضایتی ها و شکایت های مشخص اجتماعی مانند قیمت گذاری سوخت با مطالبات سیاسی برای مثال درخواست استعفای رییس جمهور مکرون توأم و همراه شد. می توان استدلال کرد که خواسته استعفای مکرون و دلایل و براهین پس آن، ماهیت پوپولیستی دارد. معترضین ادعا می کنند که مکرون و سیاست های وی شکست خورده اند، زیرا طبقات ثروتمند و کارگر تا حد زیادی از دستورکار سیاسی مکرون خارج شده اند. «مارین لوپن» رقیب سیاسی مکرون در جریان انتخابات ریاست جمهوری، از بدو شروع اعتراضات، از این جنبش اعتراضی آشکارا حمایت می کند. رفتار سیاسی غیر عاقلانه برچسب زنی به جنبش جلیقه زردها توسط دولت فرانسه به جناح راست افراطی لوپن و جبهه ملی نیز توجیه بیشتری بخشید تا فعالانه وارد شود و تا حدودی نفع سیاسی از این روند را مطالبه نماید.
از جنبه دیگر، اتهام زدن به راست افراطی از زمان «جلیقه زردهای اصلی فرانسه Gilets Jaunes» کاملاً بی اساس نبود. تظاهرات ها هیچ گاه بدون عناصر راست افراطی برگزار نشد. «نیو ریپابلیک» گزارش کرد که در اولین راهپیماییهای جنبش مزبور، گزارشهایی از نژادپرستی، تنفر از همجنس بازان، یهودستیزی و اسلامهراسی مشاهده شده است.
تقسیم بندی و شکاف در جامعه فرانسه
بعد جالب دیگر این اعتراضات، تقسیم جامعه فرانسه بین متروپولیتن (کلانشهری) و فرانسه روستایی است. «ژان پیزانی فری» اقتصاددان فرانسوی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه «لوموند» این چنین اظهار داشت:« این بحران فراتر از شخصیت مکرون به عنوان تجسم کلانشهر فرانسه است و هدف خشم روستائیان فرانسه با نوعی احساس عقب ماندگی آنها قرار دارد.»
به نظر می رسد این تقسیم بندی، دیدگاه مکرون و دولت او بوده است که به واسطه اقدامات اتخاذ شده توسط او ثابت گردید. منتقدان جنبش جلیقه زردها، بر ماهیت خشونت آمیز این اعتراضات تأکید دارند. این انتقاد از لحاظ مشروعیت، نخست و پیشتر به از دست رفتن حیات انسانها به همان نسبت وارد شدن خسارت عظیم به زیر ساختها توجه می نماید. به علاوه تجارت فرانسه از این وقایع متحمل آسیب زیادی دیده است. طبق اعلام مرکز ملی مراکز خرید فرانسه، پنج هفته اعتراضات جلیقه زردها برای صنعت مصرف کننده این کشور 2 میلیارد یورو هزینه درپی داشته است.
با توجه به واکنش مکرون و مدیریت آشکار بحران، این جنبش اعتراضی هنوز قوی است. مکرون به صورت منطقی رفتارکرد و اقدامات درستی برای آرام کردن اوضاع اتخاذ نمود. همانطور که در تقسیم بندی فوق، جامعه فرانسه به دو دسته روستایی و کلانشهر در چارچوب این اعتراضات تفکیک گردید، در نهایت می توان مکرون را به « مناظره بزرگ» فراخواند. در این مناظره بزرگ، مکرون از شهرهای فرانسه بازدید کرد و به جلسات عمومی، بحث و گفتگو در مورد مسائل مربوط به مراکز پر جمعیت اصلی فرانسه وارد شد. در حالیکه مکرون در حال آماده نمودن دستور کار سیاسی خودش برای حل بحران است، معترضان وی را به طرفداری از شرکتها و مخالف طبقه کارگر فرانسوی متهم می کنند. دولت مکرون همچنین اقدامات بنیادین مبارزه با هرج و مرج را به آرامی اجرا نموده است، اما مطمئناً زیرکی او در خیابانهای پاریس آشکار گردید و پلیس به طور جدی از گاز اشک آور در مبارزه با معترضین استفاده نمود. علیرغم این اقدامات تمامعیار و کاهش محبوبیت مکرون، اعتراضات جنبش جلیقه زردها، همچنان ادامه دارد. با توجه به کشته شدن شهروندان و خسارات وارده به زیر ساختها، مسلّم شد که تدابیر و اقدامات مقابله به مثل مکفی نبوده است. سرانجام نخست وزیر فرانسه اعتراضات جلیقه زردها را در خیابان شانزه لیزه در پاریس ممنوع نموده و رئیس پلیس این شهر را اخراج کرد. فقط می توان گفت که گذشت زمان، کارآمدی این اقدامات را نشان خواهد داد.
مکرون به عنوان منجی نظم لیبرال در اروپا مورد ستایش قرار گرفته است. پس از انتخابات دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رییس جمهور ایالات متحده، بحران برگزیت و اساساً اینکه مارین لوپن به عنوان رئیس دولت فرانسه انتخاب شد، وقتی مکرون در مواجهه با اعتراضات پیروز شد بسیاری از آنها نفس راحتی کشیدند. تاکنون جنبش جلیقه زردها چالش اصلی مکرون بوده است. انتظارات از ایفای نقش بیشتر فرانسه در اتحادیه اروپایی در مواجهه با ترک انگلیس از آن و وجود صدر اعظم مرکل، جایگاه دومی را به خود اختصاص داده است. مکرون هر چند فهرست بلندبالای اعطای امتیازات از جمله " لغو مالیات بر سوخت و مهلت قانونی شش ماهه برای تغییر قیمت دیزل و بنزین و حذف مالیات بر اضافه کار و پاداش پایان سال کارمندان و کارگران و... " را ارائه داده است، اما پاسخگوی مطالبات نبود. به نظر می رسد به رغم مشکلات گذرا، واقعیت های ستیزه جویانه موجود و جنبش جلیقه زردها به مبازره خود با مکرون ادامه می دهند. مکرون با بزرگترین ناآرامیهای مدنی که در دهه های اخیر در فرانسه رخ داده، به چالش کشیده شده است، با توجه به نحوه مدیریت وی در این بحران، به احتمال زیاد ریاست جمهوری مکرون در جمهوری پنجم فرانسه به دوره اول محدود خواهدشد.
اعتراضات به مسائل زیست محیطی
توافقنامه پاريس که در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۵ به تصويب رسيد، مرحله سرنوشت سازی از اين مبارزه ضروری، لازم و مهم می باشد. اين توافقنامه جهانی که به تصويب ۱۹۵ کشور رسيده است، در نظر دارد با اراده و نگاهی بلندپروازانه به مبارزه با گرمايش جهانی کره زمین بپردازد. تصويب نهايی آن در جريان است و فرانسه خواهان تصويب آن توسط تمامی کشورهاست تا هرچه زودتر مقدمات اجرايی شدن آن فراهم شود.کاهش اثرات گازهای گلخانهای، سازگاری با تغييرات اقليمی، تعهد به گذر به انرژی های نو و بسيج جامعه مدنی از جمله عناصر اساسی در مبارزه برای توسعه پايدار با احترام به کره زمين و حقوق نسل های آينده می باشد. کشور فرانسه فعاليت جدی در اين زمينه انجام می دهد. توافقنامه پاريس درصدد کاهش انتشار گازهای گلخانه ای جهت دستيابی به هدف بلندپروازانه کاهش 2 درجه ای دمای کره زمین می باشد. همچنين تبيين سيستم شفاف پيگيری تعهدات و افزايش ظرفيت کشورها برای مقابله با تاثير تغييرات اقليمی از جمله اهداف توافقنامه مذکور است. لیکن همراهی طرفداران محیط زیست با معترضان جلیقه های زرد حاکی از عدم تحقق کامل اهداف و برنامه های توافقنامه پاریس است.
نتیجه
از مباحث و مطالب مطروحه در این نوشتار نتایج ذیل به دست می آید؛
جنبش جلیقه زردها با وجود عقب نشینی دولت فرانسه از اجرای افزایش مالیات بر سوخت، به اعتراض خود از وضعیت اقتصادی و مشکلات زیست محیطی همچنان ادامه می دهد. دولت مکرون علیرغم چند دور مذاکره با رهبران جنبش تاکنون هیچگونه توافق مسالمت آمیزی به دست نیاورده است، زیرا با توجه بالا بودن هزینه های مصرف سوخت در فرانسه در مقایسه با همسایگان این کشور و سرکوب شدید معترضان از سوی پلیس، نمی توان چشم انداز روشنی برای فروکش کردن اعتراضات و دستیابی به توافق متصور شد.
مشکلات کنونی در فرانسه نتیجه انباشت مشکلات و گسلهای اجتماعی است که اغلب کشورهای توسعه یافته صنعتی غربی از دهه های قبل با آن درگیر بوده اند. ناآرامیهای اجتماعی میراث چند دهه تحقیر و تبعیض طبقات فقیر، مهاجران، اصناف کارگری، اتحادیه های دانشجویی فرانسه، تخریب محیط زیست و... است که در حال حاضر با نماد جلیقه زردهای فرانسه تجلی یافته است.
سخن پایانی اینکه امروزه شاهد نقض گسترده حقوق بشر در کشوری مانند فرانسه هستیم که بیش از دویست سال از انقلاب آنان ـ با شعار برابری، برادری و آزادی برای همه شهروندان صرفنظر از تفاوت های قومی، نژادی، طبقاتی، جنسی و مذهبی می گذرد. وقوع بحرانهای متعدد در این کشور، بیانگر وجود چالشهای اساسی در مجموع حاکمیت فرانسه درباره حفظ حقوق شهروندی، احترام به حق برخوردای از محیطزیست سالم و حق برخوداری از رفاه به عنوان حقوق مسلم اقتصادی و... است.