در اواخر دوره قاجار بود که نخستین چاه نفت در ایران کشف شد. به واسطه کشف اولین چاه نفت، اولین نشانههای بیماری هلندی هم دامان اقتصاد ایران را گرفت. به همین دلیل نه تنها توسعه و پیشرفت در اقتصاد و صنعت کشور ایجاد نشد، بلکه منابع طبیعی را هم بر باد دادیم. لذا باید گفت درآمدهای نجومی حاصل از فروش نفت هیچ سنخیتی با سطح پیشرفت و توسعه کشور ندارد. نه خبری از رفاه است و نه آرامش؛ توسعه نیز سالهاست اسیر تب بیماری هلندی شده و نای نفس کشیدن از آن سلب شده است. گویی اقتصاد ایران در قبال بهرهگیری از طبیعت، به گناه کبیرهای دچار شده که عقوبت آنرا باید در پسرفت و عقبگرد و واماندگی دید.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،صد البته که این مشکلات به جهت سیاهی تعریف از "فلسفه مدیریت" است. بیایید نگاهی به عموم کشورهای صاحب نفت بیندازیم. خفت و خواری که دامان اقتصاد ایران را گرفته است، در کدامیک از این کشورها دیده میشود؟ روزانه به میزان 50 میلیون دلار نفت صادر میکنیم. با این اوصاف جز افزایش تورم، رکود بیسابقه، زمخت شدن خط فقر و... چه عاید مردمان میشود؟ حداقل در کشورهای عربی ضمن هزینه پول نفت، مقداری رفاه عاید مردم شده است؛ ولی مردم ایران با تورم چند ده درصدی و بعضا در پارهای از اقلام، تورم بالای صد در صدی، چگونه امرار و معاش کنند؟
این اوضاع در حالی در کشور جاری است که روزانه شاهد تولید و فروش برق به میزان 3 و نیم برابر فروش نفت هستیم. اگر هر روز ما 50 میلیون دلار نفت بفروش میرسانیم، حدودا 4 برابر این حجم را برق تولید میکنیم.190 میلیون دلار تولید برق، آنهم در یک روز، مبلغی نیست که بتوان آنرا نادیده گرفت. با این وصف پتانسیل صادرات آنرا به کشورهای دیگر نادیده گرفتهایم.
البته مشکل مصرفگرا بودن مردم را نباید فراموش کنیم. در پیک مصرف، مسئولان مجبورند جهت تامین نیاز مردم، دست به واردات برق بزنند. ولی ضمن یک برنامهریزی صحیح میتوان این مشکلات را حل و فصل کرد و از تولید و صادرات 190 میلیون دلاری برق به خوبی بهره برد. اما با کدام برنامه و کدام دلسوزی؟ کدامین همدلی ملی این مهم را جامه عمل میپوشاند؟ زمانی مردم حاضر بودند برای حفاظت از آرمانها و ارزشهای کشور، جان خود را هدیه کنند. اما اکنون در یک نظرسنجی رسمی که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است، شاهد کاهش حداقل 50 درصدی نگاه مثبت مردم به ارزش انقلابی "حجاب" هستیم. با چنین روحیهای آیا میتوان مردم را به تصمیم بزرگ ملی دعوت کرد؟ آیا مسئولان چنین جایگاهی را نزد مردم دارند که ضمن دعوت از آنها، سطح استفاده از منابع طبیعی را معقولانه و بهرهمندتر کنند؟
ضمن تصمیمات آمریکاییها باید منتظر کاهش بیش از پیش صادرات نفت باشیم. چرا قبل از سانحه به فکر علاج نباشیم؟ در حال حاضر یکی از بهترین گزینههایی که میتواند جایگزین درآمد صادرات نفت شود، همین صادرات برق است. ما در ذخایر گازی جهان قدرت اول را داریم. آیا معقول نیست که ضمن استخراج گاز و تولید برق ارزان، کاستی درآمد نفتی را جبران کنیم؟ چندی پیش عربستان به عراق پیامی مبنی بر صادرات برق مجانی به آن کشور را ارائه کرده بود. این در حالی است که عراقیها بارها به خاطر عدم تسویه حساب با ایران، برق دریافتیشان قطع شده است. با روالی که مسئولان پیش گرفتهاند باید خرده صادرات برق به عراق هم به صفر برسد.
منابع طبیعی وسیعی که در ایران وجود دارد، به هیچ وجه با منابع طبیعی کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست. در این میان فقط مقداری همت و غیرت لازم داریم که از قضا طبیعت فاقد آن است. روحیه سوالپرسی رسانهها و جراید نیز متاسفانه به دلیل کسب درآمد رپورتاژی روز به روز کمسوتر میشود. همین روال به مسئولانی که فاقد "غیرت ملی" هستند این جسارت را میدهد که در مصرف منابع طبیعی، وجدان کاری و اخلاقی را به کار نبندند. نتیجه این رخداد را باید در سیل اخیر دید. مدیران کجفهم نظام تصمیمگیری ضمن هزینه غلط منابع طبیعی، نه تنها سودی برای کشور به ارمغان نیاوردهاند، بلکه باعث هدر رفت منابع طبیعی کشور هم شدهاند. ما با بحرانِ درآمدِ دولت و سوء استفاده منابع طبیعی مواجه هستیم. مشخصا زخم ترکشهای انفجار این بحران بسی وخیم تر از سیل اخیر خواهد بود.
در حال حاضر جهان غرب تصمیم به قطع قطره به قطره صادرات نفت ایران دارد. برایان هوک آمریکایی رییس گروه اقدام علیه ایران، ضمن سخنانی اعلام میکند که تصمیمات اخیر آمریکا تازه اول کار است. اروپاییها نیز مسیری را برای توان اقتصادی ایران هموار نکردند. اما چرا از توان داخلی در خصوص بهینهسازی مصرف و تولید استفاده نمیشود؟ ما قابلیت تولید 10 میلیارد دلار برق در سال را داریم. میتوانیم درآمد حاصله را جایگزین درآمد نفتی تحریم شده نماییم. پس چرا نقشهای برای این مهم طراحی نمیشود. ضمن نیاز به درآمد جایگزین، شاهدیم که برق تولیدی، در مصارف نابجا و کم اهمیت مورد مصرف قرار میگیرد. وقتی منابع طبیعی را بیگدار هدر میدهیم، باید هم منتظر خشم طبیعت باشیم.
البته طبیعت در اوج مهربانی و سخاوت، بهترینها را در اختیار ما گذاشته است. رودخانه کارون از جمله رودخانههایی است که سالانه صدها میلیون متر مکعب آب شیرین در آن جاری میشود. اما از این نعمت چه نصیب مردم ایران میشود؟ در پاسخ باید گفت سالانه صدها میلیون متر مکعب آباد شیرین از طریق رودخانه کارون به دریا می ریزد و ما فقط نظاره گر هستیم. این در حالی است که هزینه شیرینسازی هر متر مکعب آب دریا حدودا یک دلار است. بنابراین سالانه دهها و بلکه صدها میلیون دلار هدیه طبیعت را دور میریزیم. دور ریختن مجانی آب شیرین در ایران در موقعیتی اتفاق میافتد که طی سالهای گذشته از کمبود آب رنج بسیار بردهایم و طبق گزارش ناسا این کم آبی حدودا ۱۵ سال دیگر ادامه خواهد داشت.
پروژه احداث تونل سد و نیروگاه بزرگ بهشتآباد از جمله پروژههایی است که در موقعیت امروزی ایران میتوانست کمک حال مردم و کشور باشد. اما بیش از ۱۵ سال است که از احداث پروژه تونل سد و نیروگاه بهشت آباد میگذرد. فشارهای سیاسی برخی از نمایندگان استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری موجب ایجاد اختلال در روند اجرایی این پروژه مهم ملی شده و پروژه هنوز هم سردرگم باقی مانده است. چنانچه این پروژه احداث شده بود، امکان ارسال بیش از یک میلیارد متر مکعب سیل آبی که خوزستان را به زیر کشیده بود، میسر میشد. اما دور اندیشی مسئولان مانع از این مهم شد!
احداث تونلی به طول حدوداً ۶۵ کیلومتر با قطر شش متر و نیز احداث یک سد مخزنی با حجم یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب با ارتفاع ۱۸۴ متر از جمله مشخصات اصلی این طرح است. این تونل در اعماق بیش از ۳۰۰ متری اراضی شرق استان چهارمحال و بختیاری احداث میشد. ظرفیت انتقال سالانه این تونل حدود یک میلیارد مترمکعب تخمین زده شدهاست. میزان هزینه این طرح با توجه به نظر سازمان بازرسی کل کشور بیش از ده هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
تونل بهشت آباد صرفا آب مازاد بر نیاز خوزستان را به پشت این سد منتقل میکرد و ضمن وفور بارندگی، بخشی از سرچشمه سیلاب را به زاینده رود منتقل میشد. نیروگاه سد بهشت آباد می توانست حداقل ۵۰۰ مگاوات ساعت (به ارزش جهانی ۳۰۰ میلیون دلار) برق تولید کند. دولت بیش از این نباید یک پروژه مهم ملی را اسیر نگاههای غیر کارشناسی و پوپولیستی نماید و با اختصاص بودجهای مناسب این پروژه ملی را به سرعت اجرایی نماید. اما متاسفانه برخی از نمایندگان بدون ادله علمی و صرفا جهت رضایت مردمی که از واقعیت بیخبر ماندهاند، مانع از احداث تونل بهشت آباد شدهاند. تونل مذکور کمتر مضرتی را برای مردمان این ناحیه در پی ندارد. ضمن سیلهای اخیر این تونل میتوانست نقش مثبتی داشته باشد. اما همانطور که گفته شد، منابع طبیعی کشور باید اینگونه هزینه کجاندیشیها شود. لذا نه تنها سودی از این نعمات الهی دست ملت ایران را نمیگیرد، بلکه صرفا باعث زجر و مشقت و آلام جبران ناپذیر میشود. افسوس که مردم عادی باید مورد قهر طبیعت باشند. اما به قول معروف این آسیاب به نوبت است. امروز مردم، فردا مسئولان.