عربستان سعودی در پسابرجام تاکنون اقدامات ژئوپلتیکی متعددی برای مقابله با رستاخیز نفتی ایران انجام داده است. در کنار اقدامات سیاسی و دیپلماتیک عربستان از جمله طرح فریز نفتی برای متوقف ساختن قدرت درحال ظهور نفتی ایران، اقدامات ژئوپلیتیک عربستان در منطقه خاورمیانه همگی خصمانه بوده و در چارچوبی کلان، این کشور به دنبال کسب پرستیژ یک قدرت منطقه ای است.
به گزارش نفت ما ،عربستان سعودی در پسابرجام تاکنون اقدامات ژئوپلتیکی متعددی برای مقابله با رستاخیز نفتی ایران انجام داده است. این اقدامات شامل موارد زیر می باشد: 1- تشدید منازعه در سوریه به منظور پانگرفتن خط لوله گازی ایران به عراق، سوریه و لبنان، 2- حمله به یمن به منظور کنترل کامل بر باب المندب 3- تسلط کامل بر دریای سرخ با تحریک کشورهایی همچون جیبوتی و سومالی به دنبال بحران دیپلماتیک به قطع رابطه با ایران و همچنین الحاق جزایر صنافیر و تیران از مصر به خود 4- طرح دور زدن تنگه هرمز با حفر کانال از خلیج فارس به دریایی عرب و ..
مهمترین دستاورد ژئواستراتژیک سعودی ها در دوره ملک سلمان این بود که عربستان توانست بر کل سواحل آسیایی و آفریقایی دریای سرخ از تنگه باب المندب تا تنگه تیران و کانال سوئز که شاهراه عبور انرژی جهان است، دست یابد.
عربستان سعودی در بحران سوریه، طرفدار خط لوله گازی قطر است نه ایران. خط لوه ای که مورد حمایت ترکیه نیز است. در مورد بحران دیپلماتیک و قطع روابط کشئرهای حاشیه دریای سرخ با ایران، حضور عربستان در سودان ،اریتره، جیبوتی و سومالی افزایش یافت ضمن این که جیبوتی و سومالی و سودان تحت فشار عربستان روابطشان را با ایران قطع کردند و مهمترین دستاورد ژئواستراتژیک این اقدام پس از مداخلات در یمن این بود که عربستان توانست بر کل سواحل آسیایی و آفریقایی دریای سرخ از تنگه باب المندب تا تنگه تیران و کانال سوئز دست یابد
در مورد یمن هم، تسلط یمن بر خلیج عدن و آبراه بابالمندب که نقطه اتصال اقیانوس هند به دریای سرخ است، بیانگر اهمیت فوقالعاده این کشور در جغرافیای سیاسی و اقتصادی منطقه است. بابالمندب، آبراهی برای عبور کشتیهایی است که از طریق کانال سوئز به اروپا رفتوآمد میکنند. دغدغه اصلی عربستان به تنگه حیاتی بابالمندب برمیگردد. این تنگه پس از حفر کانال سوئز، بهنوعی پلی ارتباطی میان شرق و غرب محسوب گشته و بهعنوان یکی از پرترددترین مسیرهای کشتیرانی جهان، تأثیر مستقیمی در بازار جهانی انرژی دارد. این تنگه استراتژیک، آبراهی است که سالانه بیست هزار کشتی پهنپیکر از آن عبور میکنند که بخش قابل توجهی از آنها نفتکش هستند. اما تأثیر یمن بر معادلات بازار نفت صرفاً در ترانزیت نفت از بابالمندب خلاصه نمیشود: نخست با توجه به موقعیت جغرافیایی یمن، یعنی امتداد یافتن خاک این کشور بهسمت غرب تا مرزهای عمان، این سرزمین را در تماس مستقیم با منابع نفت خلیج فارس و سواحل آن را در نزدیکی خطوط مواصلاتی دریایی بهویژه حمل نفت و رساندن آن به بازارهای جهانی قرار داده است. بدین مفهوم که نفت عربستان سعودی از طریق خط لوله از سواحل خلیج فارس به «بندر ینبوع» در دریای سرخ منتقل و از آنجا با نفتکشهای غولپیکر از طریق بابالمندب صادر میشود؛ چراکه امکان عبور این نفتکشها از کانال سوئز بهعلت عمق کم آب وجود ندارد. در این میان، بندر عدن نزدیکترین نقطۀ استراتژیک یمن به بابالمندب است و بهمثابه جبلالطارق آسیاست. هر نیروی نظامی که بر این منطقه مسلط باشد، میتواند بر شاخ آفریقا و دریای سرخ استیلا یابد و حتی با بستن تنگه بابالمندب، کانال سوئز را بیخاصیت کند. همین نکته، ورود مصر به این بحران در همکاری با عربستان را نزد مقامات قاهره موجه میکند. بنابراین، قرار گرفتن یمن در همسایگی عربستان سعودی، بزرگترین صادرکننده نفت جهان، و تاثیرپذیری سعودیها از مناسبات سیاسی یمن بهنوبهخود و به طریق اولی در بازار انرژی مؤثر است. دوم و در سطحی کلانتر، نگرشی وجود دارد که معتقد است آیندۀ رقابتهای استراتژیک جهانی در اقیانوس هند شکل خواهد گرفت. با در نظر گرفتن اهمیت انرژی از سویی، و حجم گستردۀ تجارت دریایی، بهویژه بهخاطر نقش فزایندۀ اقتصاد کشورهای هند و چین از سوی دیگر، کانون رقابت بین قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک، اقیانوس هند خواهد بود. بنابراین، دسترسی و یا تسلط بر بخشی از این اقیانوس در آینده قدرت کشورها اثرگذار است. حتی امروزه در عصر جت و اطلاعات نیز 90 درصد تجارت جهانی و در حدود 65 درصد کل نفت جهان از طریق دریا منتقل میشود. جهانیسازی بهواسطۀ حمل ارزان و آسان کانتینرها در تانکرها میسر شده است و اقیانوس هند نیمی از ترافیک کانتینری جهان را به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، حکومت مستقر در یمن نهتنها برای عربستان، بلکه برای قدرتهای بزرگ نیز اهمیت فوقالعادهای داشته و دارد؛ یعنی حکومت صنعاء میتواند از نظر جغرافیایی بر امنیت شبهجزیره عربستان و تنگه بابالمندب تأثیرگذاری بالایی داشته باشد.
همچنین عربستان سعودی در حال بررسی طرحی برای ساخت بزرگترین کانال آبی مصنوعی در جهان است که خلیج فارس را به دریای عرب متصل می کند. هدف عربستان از احداث این کانال دور زدن تنگه هرمز و قطع وابستگی به این تنگه برای صادرات نفت است. بر اساس اظهارات مسئولان سعودی، این کانال آبی از خلیج فارس شروع خواهد شد و با گذر از بیابان ربع الخالی، در جنوب شرقی عربستان، در امتداد مرزهای عمان و یمن به دریای عرب متصل خواهد شد و برای کشتیرانی و انتقال نفت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این پروژه که مطالعات آن از 7 سال قبل آغاز شده است، افزون بر انتقال نفت، برای تولید 50 گیگاوات برق در ده نیروگاه اتمی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
در اپخرین گام ژئوپلیتیک با الحاق جزایر صنافیر و تیران به عربستان از مصر، عربستان قدرت بلامنازع دریای سرخ شده است. تنگه تیران در بخش جنوبی خلیج عقبه قرار دارد. در شرق تیران جزیره کوچک صنافیر قرار دارد که در مجموع مساحتی بالغ بر 113 کیلومتر مربع دارند. تنگه تیران که در 5 ـ 6 کیلومتری صحرای سینا و نیز در مجاورت عربستان قرار دارد دو مسیر دریایی برای کشتی های بزرگ دارد ضمن این که ورودی خلیج عقبه نیز محسوب می شود و دارای اهمیت ژئو استراتژیک برای همه کشورهای مجاور خلیج عقبه من جمله اسرائیل و اردن است
در اقدامی دیگر مصر برخلاف سیاستهای نفتی عربستان، مجوز تردد کشتیهای نفتکش غول پیکر ایران به مقصد اروپا را از کانال سوئز به منظور استفاده از خط لوله «سومد» به مخازن سیدی کریر را صادر کرد و طرح عربستان شکست خورد. شرکت سومد که مالکیت و اداره بندر مدیترانهای سیدی کریر مصر را در اختیار دارد، نیمی از مالکیتش در اختیار شرکت نفت مصر که یک شرکت دولتی است، میباشد و نیم دیگر مالکیت آن در اختیار چهار کشور عربی خلیج فارس شامل عربستان سعودی، کویت، امارات متحد عربی و قطر است. خط لوله سومد به طول ۳۲۰ کیلومتر از پایانه العین السخنه در خلیج سوئز تا بندر سیدی کریر در غرب اسکندریه در مدیترانه کشیده شده است.
در مجموع در کنار اقدامات سیاسی و دیپلماتیک عربستان از جمله طرح فریز نفتی برای متوقف ساختن قدرت درحال ظهور نفتی ایران، اقدامات ژئوپلیتیک عربستان در منطقه خاورمیانه همگی خصمانه بوده و در چارچوبی کلان، این کشور به دنبال کسب پرستیژ یک قدرت منطقه ای است.
فاتیما رضایی/نفت ما