۰
۱
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶
کد مطلب : ۴۴۶۵۹

اساسنامه جدید شرکت ملی نفت ایران و الزامات بازآرایی ساختار وزارت نفت

دکتر فرشاد علیخانی - تحلیلگر مسایل حکمرانی و مدیریت
ابلاغ اساسنامه جدید شرکت ملی نفت ایران را می توان تغییری پارادایمی در حکمرانی صنعت نفت و مدیریت شرکت ملی نفت ایران قلمداد نمود. تعیین تکلیف دو حوزه حاکمیتی و تصدیگری و شفاف سازی رابطه مدیریتی بین وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران، مساله پیش پا افتاده و ساده ای نیست؛ بلکه موضوعی راهبردی و تعیین کننده حدود و ثغور ماموریت، اقدامات و نظام پاسخگویی حاکمیتی و مدیریتی صنعت نفت ایران می باشد.
اساسنامه جدید شرکت ملی نفت ایران و الزامات بازآرایی ساختار وزارت نفت
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما" یکی از روشهای اصولی و شناخته شده در ایجاد تحول در ساختار مدیریتی و عملکردی شرکتها، تغییر در اساسنامه آنها می باشد. به هر میزان که اساسنامه از جنبه های گوناگون مدیریتی، اقتصادی و حقوقی  و نیز سایر ابعاد موثر در فرایند تدوین آن، از درجه اتقان و انسجام ساختاری و محتوایی بیشتری برخوردار باشد، به همان میزان، در نهادینه سازی تغییرات اساسنامه ای، احتمال موفقیت بیشتری وجود خواهد داشت. روزآمدسازی اساسنامه شرکت ملی نفت ایران، فارغ از فراز و نشیبهایی که در طول سالهای گذشته به خود دیده، زمینه مناسبی برای ارتقای عملکرد شرکت فراهم آورده است  و به اعتقاد نگارنده این اساسنامه می تواند فرصتی جدید برای حل مشکلات مزمنی باشد که سالهاست در مسیر تعالی روز افزون عملکرد شرکت ملی نفت ایران مشهود بوده است. ارتقای بهره وری کل، فراگیر شدن فنون حسایداری مدیریت و کاربرد موسع فنون حسابداری قیمت تمام شده، افزایش کارآیی نیروی انسانی، چابکی سازمانی، متناسب سازی ساختار تشکیلاتی، تحول در نظام انتخاب و انتصاب مدیران کارآمد و موثر در عملکرد سازمان، تقویت رویکرد سودآفرینی و تبدیل مراکز هزینه (CCs) به مراکز درآمد (RCs)، ارتقای استقلال از بودجه عمومی کشور و تقویت نظام  تصمیم گیریها در سطح شرکت ملی نفت ایران از جمله فرصتهای استراتژیکی است که زمینه بهره برداری از آن، مقید به شروطی، امکانپذیر است. تغییر در اساسنامه شرکت ملی نفت ایران، بازآرایی ساختار تشکیلاتی وزارت نفت را در راستای اعمال وظایف حاکمیتی و ارتقای تعاملات            وزارتخانه- شرکت، گریز ناپذیر می سازد. با عنایت به الزامات قوانین بالادستی، خاصه قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت ناظر بر تکالیف حاکمیتی این وزارتخانه، موضوع "بازآرایی نظام مدیریتی و ساختاری وزارت نفت" اهمیتی راهبردی پیدا نموده است. آنچه در این فرایند مهم به نظر می رسد این است که نظام مدیریتی وزارت نفت به گونه ای ارتقا یابد که تناسب حداکثری با ماهیت امور حاکمیتی پیدا نماید. چارت سازمانی وزارت نفت-<a href='https://www.naftema.com' target='_blank'>نفت ما</a>    بر اساس آموزه های اداره بخش دولت، امور حاکمیتی مشتمل بر "سیاستگذاری و نظارت عالیه" هستند؛ در عین حال اینجانب بر این نظر هستم که کافی نیست که نهادهای حاکمیتی همچون وزارت نفت به عنوان بازوی اجرایی حکومت در بخش نفت و گاز، صرفا به سیاستگذاری و نظارت عالیه اقدام نمایند بلکه مکانیزمهای "تسهیل و هماهنگی" نیز از جمله وظایف حاکمیتی چنین نهادهایی محسوب می شوند. بدین ترتیب است که "حاکمیتی سازی یکپارچه فعالیتهای وزارت نفت" و ارتقای توان اعمال حق حاکمیت آن، یکی از استراتژیهای اساسی موفقیت "این وزارتخانه در تعامل با شرکت ملی نفت ایران و سایر شرکتهای اصلی و تابعه می باشد. بر این نظر هستم که در صورتی که وزارت نفت در آستانه تغییرات جدید ساختاری باشد، لازم است ملاحظات مدیریتی ذیل را مورد عنایت جدی قرار دهد: 1.ساختار تشکیلاتی از سلسله مراتب ماموریت، چشم انداز، اهداف کلان، استراتژیها و سیاستهای وزارت نفت، در تطابق با اسناد بالادستی، پیروی   می کند و متناسب سازی ساختار جدید با سلسله مراتب مذکور و نیز تعریف رابطه صحیح  حاکمیتی با شرکت ملی نفت ایران و سایر شرکتهای اصلی و تابعه، بسیار حیاتی است. 2.تناسب بین وظایف حاکمیتی وزارت نفت و وظایف تصدیگری شرکتهای زیرمجموعه باید به گونه ای حاصل آید که "همزبانی مدیریتی و فنی"         بین این دو حوزه راهبردی به گونه ای پویا و موثر ارتقا یابد. به نظر اینجانب، شفاف سازی مرز بین حوزه حاکمیتی و حوزه تصدیگری، عاملی تعیین کننده در بازآرایی ساختاری وزارت نفت است. بخش تصدی گری، "ابزار حاکمیت" است و باید در برابر آن پاسخگویی عملکردی و حرفه ای داشته باشد و با توجه به مکانیزمهای مصرح در حقوق اساسی کشور، وزیر نیز مآلا به عنوان اداره کننده حوزه حاکمیتی صنعت نفت در برابر رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی پاسخگو خواهد بود. 3.در تناسب با بازآرایی ساختاری وزارت نفت، اساسنامه سایر شرکتهای اصلی و تابعه باید به نحوی بازتعریف و تصویب گردند که ضمن بازدارندگی از اختلاط، ابهام و تداخل فعالیتهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی، شفافیت لازم را در حوزه مدیریت اجرایی افزایش دهند. 4. ساختار وزارت نفت باید الزاما رویکرد "ماموریت گرا ، غیرسیاسی و غیرشخصی" داشته باشد؛ به گونه ای که حتی در دولتهای بعدی، منطق بازآرایی ساختاری وزارت نفت، قابل دفاع و عامل ارتقای انسجام و ثبات تشکیلاتی در میان مدت و دراز مدت گردد و شاید از این رهگذر باشد که هزینه های مترتب بر فرایند طراحی، استقرار و نهادینگی ساختار جدید وزارتخانه، صرفا یکبار پرداخت گردد. 5.ستاد وزارت نفت در حکم مرکز راهبری و فرماندهی صنعت نفت است و بر این اساس، آنچه به عنوان مکمل بازآرایی ساختاری آن حیاتی است، انتخاب و انتصاب مدیرانی است که "بهره مند از تفکر و عمل حاکمیتی و معتقد به توانمنمدسازی حوزه عملیات برای حداکثرسازی چابکی مدیریتی در ارکان صنعت نفت" هستند. یکی از چالشهای اصلی در ارتقای عملکرد وزارت نفت، ایجاد "زبان مشترک" بین دو حوزه حاکمیتی و تصدیگری است. 6.از منظر تئوریک، از آنجا که گسترده سازی حیطه مدیریت برای بسیاری از مدیران به معنای پراهمیت سازی وظایف برعهده آنان است، باید همواره هوشیار بود که بخشی نگری مدیریتی، خللی در مسیر کل نگری و دستیابی به ساختار مطلوب وزارتخانه ایجاد نکند. باید همواره عنایت داشت که دو استراتژی کوچک سازی(Downsizing) و یا بزرگ سازی ساختاری(Aggrandizing) وزارت نفت، ناکارآمدیهای خود را دارند و بر همین اساس، توصیه می شود، متناسب سازی ساختار (Rightsizing) را اصل راهنمای بازآرایی ساختار وزارت نفت قرار داد تا بیشترین تناسب با ماموریت بنیادین وزارتخانه و اهداف و استراتژیهای مدیریتی پیش روی آن، حاصل آید و از سوی دیگر تکالیف قانونی ناظر بر اصلاح ساختار حاکم بر کلیه دستگاه های اجرایی محقق شوند. 7.بازآرایی ساختار تشکیلاتی وزارت نفت در حکم اصلاح اسکلت وزارتخانه است. وزارتخانه مجموعه ای زنده و پویاست و باید همواره عنایت داشت که آرایندگان ساختار، نقشی همچون "جراحان ساختار" بر عهده دارند و باید در موضوع بازآرایی ساختار نه تنها کاملا متخصص؛ بلکه با تجربه بوده و به دانش مدیریت و طراحی ساختارهای تشکیلاتی متناسب با اقتضائات سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، مهندسی، حقوقی و بین المللی، بیشترین اشراف را داشته باشند. آنچه مسلم است اینکه بازآرایی ساختاری وزارت نفت در حکم پیش زمینه ای برای ارتقای سرعت و کیفیت تصمیمات حاکمیتی آن است و با توجه به نقش استراتژیک وزارت نفت در ایفای نقش حاکمیتی خود به نمایندگی از نظام سیاسی، جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که باید حداکثر توجه و دقت در بازآرایی ساختاری این وزارتخانه کلیدی کشور برای ایجاد تحرک در ارتقای مدیریت صیانتی نفت و گاز، بیشینه سازی منافع ملی و مآلا تحقق اهداف عالیه کشور همواره در دستورکار باشد. بر این اساس، شاید بتوان چنین گفت که  بازآرایی ساختار تشکیلاتی وزارت نفت را بتوان مکمل تغییرات اساسنامه ای و ساختاری شرکت ملی نفت ایران ارزیابی نمود.   دکتر فرشاد علیخانی - تحلیلگر مسایل حکمرانی و مدیریت - نفت ما
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


عباس
بسیار جالب بود
ناکارآمدی یا سایه دکل گمشده
محمد صفوی/ مدیر روابط عمومی سابق تاسیسات دریایی ایران
روابط عمومی قلب تپنده سازمان است
عبدالمجيدكمالى /رئيس روابط عمومى شركت مخازن سبزپتروشيمى عسلويه