به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، آب، غذا و انرژی سه پیش شرط اساسی تداوم حیات فردی و اجتماعی انسانها در جهان معاصر است. بنابراین، دولتهایی که قادر به تأمین این سه به قیمت قابل قبول نباشند، در معرض خطر از دست دادن مشروعیت و ناآرامی سیاسی قرار می گیرند. از دست رفتن مشروعیت دولت، نارضایتی مردم در دیگر بخشها را هم در پی خواهد داشت. مشروعیت دولتها، به تعبیر وبر، ریشه در توانایی آنها در تأمین و محافظت از زندگی زیستی (بیولوژیک) و اجتماعی جامعه در برابر خطرات زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی دارد. موضوع خشکسالی و بحران آب در خاورمیانه انعکاس رسانه ای زیادی داشته است. تحقیقات مختلف بینالمللی از جمله پژوهشهای دانشگاه معتبر « ام آی تی » و موسسه ماکس پلانک از آیندهای ترسناک در خاورمیانه به علت گرمایش جهانی و خشکسالی خبر دادهاند. اخیرا سازمان فضایی آمریکا « ناسا » گزارشی پیرامون گرمایش جهانی و خشکسالی در ۳۰ سال آینده جهان منتشر کرده است. این گزارش نشان میدهد که ۴۵ کشور جهان در معرض خشکسالی شدید هستند. موسسه بینالمللی « منابع جهانی » در تحقیقی اذعان کرده که تا سال ۲۰۴۰ کم آبی در خاورمیانه منجر به ایجاد بحرانهای امنیتی و اقتصادی میشود. در رتبه بندی بحران آب از ۳۳ کشور اول، ۱۴ کشور در خاورمیانه واقع شدهاند و ایران هم در رتبه سیزدهم قرار دارد.
در گزارش نگرانکننده ناسا به رودخانههای دجله و فرات نیز اشاره شده و اینکه این رودخانهها چگونه بر اثر گرمایش زمین از یک سو و مسابقه سدسازی در منطقه از سوی دیگر بعد از رودخانههای هند، بیش از هر جای دیگر در حال از دست دادن آب هستند که خطر خشکیدن دجله و فرات برای ما به معنای از دست رفتن بارشهای پاییزه و تشدید پدیده گرد و غبار است. در گزارش ناسا به کشورهایی مثل ایران، عراق، ترکیه و سوریه هشدار جدی داده شده که به خاطر استفاده نامطلوب از منابع آب در معرض جدی خطر خشکسالی و بحران آب قرار خواهند داشت. در بخشی دیگر از این گزارش آمده که هیچ بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده، بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شود.
به گفته دانشمندان شواهد نشان می دهد، در آیندهای نه چندان دور تغییر اقلیم باعث خواهد شد بخشهای زیادی از دنیا غیرقابل سکونت شود و شهرهای بزرگ و ساحلی بسیاری به زیر آب روند. توفانهای شدید نسلهای آینده را مجبور می کنند دائما در حال سفر باشند. بیماریهای میکروبی، عفونی و همچنین بیماریهای مرگباری که توسط حشرات انتقال می یابند زمین را در برمیگیرد و جنگهای زیادی مانند آنچه در سوریه در حال رخ دادن است بر سر آب در جهان رخ می دهد. چراکه برخی تحلیلگران دلیل شروع جنگ سوریه را موضوع آب می دانند. بحران آب آینده نوع بشر را به شدت تهدید میکند.
به عنوان مثال خشکسالی، قیمت جهانی گندم و انقلاب در مصر در نگاه اول بی ارتباط به نظر می رسند. اما نگاه سامانه ای آینده پژوهان به این موارد می آموزد که وقایع پیرامون ما بسیار بیش از آن چه در نگاه اول به نظر می رسد با هم ارتباط دارند. بیشتر تحلیلگران در بررسی اعتراضات میدان تحریر بر انگیزه های اسلامی، سیاسی و اجتماعی- اقتصادی متمرکز شدند و یا بحران سوریه همینطور، و این امر آنها را از شناخت علل غیرمستقیم نارضایتی گسترده در مصر غافل کرد.
نگاهی به رخدادهای پیش از سال 2011 در مصر نشان می دهد که اگرچه دولت مبارک به طور روزافزون در تأمین پیش شرط های زندگی فردی و اجتماعی ناتوان تر می شد، اما این ناتوانی به جز ضعف و فساد سیستم دولتی در تغییرات اقلیمی نیز ریشه داشت. با توجه به فقر شدید مردم مصر، حدود 38 درصد درآمد آنها صرف غذا می شود. در نتیجه، گندم که یک سوم کالری مصرفی آنها را تأمین می کند، یکی از راهبردی ترین کالاها در این کشور شناخته می شود. به همین دلیل، دو برابر شدن قیمت جهانی گندم – از 157 دلار برای هر تن در سال
2010 به 326 دلار برای هر تن در سال 2011 به شدت در وضعیت اقتصادی و غذایی مصر –که بزرگترین واردکننده گندم جهان است– تأثیرگذار بود. بی جهت نیست که در اعتراض های سال 2011 نان به یکی از نمادهای اعتراض تبدیل شده بود.
کارشناسان مهمترین علّت افزایش شدید قیمت گندم در آن زمان را تغییرات اقلیمی ای می دانستند که به کمبود عرضه منجر شد. خشکسالی، موجهای گرما و آتش سوزی باعث افت 32 درصدی تولید در روسیه و 19 درصدی در اوکراین شده بود. از طرف دیگر، هوای سرد و بارانی به افت 13 درصدی تولید در کانادا، و بارش شدید به افت 8.7 درصدی تولید در استرالیا منجر شد. چین، بزرگترین تولیدکننده و مصرف کنندة گندم جهان نیز در سال 2010 در بخشهای شرقی خود شاهد خشکسالی بود. این خشکسالی باعث شد دولت چین از ترس تکرار قحطی 1961-1958 به خرید بیشتر از بازار جهانی بپردازد.
البته این تحلیل به معنای آن نیست که تغییرات اقلیمی مهمترین علّت انقلاب مصر بود. اساساً نگاه تک عاملی به وقایع این چنینی نادرست است. بدون شک عوامل مختلفی در حرکت انقلابی مردم مصر مؤثر بوده که یکی از آن عوامل را می توان نارضایتی های اقتصادی مردم دانست؛ نارضایتی هایی که از قبل وجود داشتند، اما در نتیجة تغییرات اقلیمی و افزایش قیمت گندم تحریک و تشدید شدند.
بررسی وضع دیگر کشورها که در فرایند بهار عربی شاهد انقلاب یا حداقل ناآرامی سیاسی بودند، نشان می دهد که در همگی آنها بیش از 35 درصد درآمد مردم صرف تهیة غذا می شود. در حالیکه در کشورهای توسعه یافته کمتر از 10 درصد درآمد به غذا اختصاص می یابد. امارات و اسرائیل که طی سالهای اخیر شاهد ناآرامی نبودند، درآمد سرانة بالاتری نسبت به دیگر کشورها دارند و درصد پایین تری از کل درآمد شهروندان شان صرف غذا می شود.
با توجه به روندهای جهانی تغییرات اقلیمی، وابستگی شدید کشورهای غرب آسیا به واردات غذا و جمعیت جوان این کشورها، می توان نتیجه گرفت که بیشتر کشورهای این منطقه شرایط شکننده ای دارند و تغییرات به ظاهر کم اهمیت یا نامربوط در گوشه و کنار جهان می تواند منطقه را وارد دور جدیدی از بحران های سیاسی کند.