این شغل فصلی برای این شرکتها و افراد با نفوذ زمانی میتواند سودآور باشد که صفر تا صد کار را هم خودشان انجام دهند: «ما اگر کاندیدایی بیاید و بگوید، چاپخونه آشنا دارم و کار چاپ با خودم قبول نمیکنیم، ما اینجا چاپخونه داریم، آتلیه عکاسی و مولتی مدیا داریم و کارگاههای گرافیکی نیز داریم، در زمانهای فورس هیچ رقمه نمیتوانیم روی قول و قرارهای کسانی غیر از خودمان حساب کنیم و دقیقه برای ما اهمیت دارد.»
به گزارش نفت ما ،متقاعد کردن سیاسیونی که میخواهند صدها میلیون تومان خرج تبلیغات انتخاباتی کنند، کار بسیار سختی است اما همین کار بسیار سخت از عهده شرکتها و افراد بانفوذی در همین تهران برمیآید؛ مانند مدیر خوشپوش شرکت تبیلغاتیای که بیزینس فصلی دارد و حالا فصل یکی از بیزینسهای پرسودش است.
این فرد میگوید با همه گروهها دوست و رفیق است؛ چه اصلاحطلب چه اصولگرا، اما با توجه به شرایط سیاسی سالهای اخیر، بیشتر با اصولگراها بُر خورده. دفتر کارش در ظفر، همهنوع جذابیتها ازجمله یک دفتر کار لاکچری با کارمندان با روابط عمومی بالا را دارد. کت و شلوار آبیرنگش با «اپل واچ» بند چرمیای که در دست دارد، همخوانی ندارد و چهرهاش دستنخورده نیست.
از فن سخنوری چیزی کم نمیگذارد: «دوره پیش نمایندهای داشتم که میگفت اگر روزی خواستم برای ریاستجمهوری قدم بردارم، تو رئیس ستاد انتخاباتی من میشوی. گفتم جناب دکتر، جسارتاً اگر انتخابات را پیروز شدید، چه سِمتی برایم کنار میگذارید؟ گفت مناطق آزاد را دوستداری؟ گفتم نه، جناب دکتر، خبرگزاری دولتی را به من بدهید و خبرگزاری همتراز (ایپی) را تحویل بگیرید!»
کمکم سراغ اصل مطلب میرود؛ سؤالها چراغخاموش از او پرسیده میشود: «این سؤال خوبی نیست که مستقیم سراغ قیمت میروید، شما اگر مشاوران کاندیدای خود هستید، بهتر است اول از خدمات شرکت ما به ایشان بگویید و بعد به سراغ قیمت بروید.»
اکنون کمپینهای انتخاباتی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، خدمات متنوعی به کاندیداهایی که میخواهند پول خرج کنند، میدهند. برخی از آنها وارد ستادهای تبلیغاتی کاندیداها میشوند و بخشی از کار را برعهده میگیرند و بخشی دیگر، مشاورههای تبلیغاتی به آنها میدهند اما گروهی که در اقلیت هستند و سود بالاتری از این شغل فصلی خود میبرند، کسانی هستند که صفر تا صد تشکیل کمپینهای تبلیغاتی را برعهده میگیرند. عمده فعالیت آنها تبلیغات کاغذی، تولید و تکثیر تبلیغات، بنرها و ... در تیراژهای تأثیرگذار هر منطقه، ارائه مطالب و عکسها در رسانهها، رپرتاژ آگهی در رسانههای همسو با کاندیداها، تبلیغات به صورت تریبون، هماهنگی در سطوح مختلف جامعه و اجرای همایش و سمینار برای کاندیداها، دعوت از اساتید و سخنوران مجرب که جایگاه ویژهای در بین مردم از نظر علمی، اجرائی، ورزشی، فرهنگی و حتی سیاسی دارند، تبلیغات مالتیمدیا و ... است.
در ستادهای رقیب آدم داریم!
بر اساس قانون انتخابات، سالهاست تبلیغات نمایندگان در بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر ممنوع است اما یکی دیگر از کسانی که فعالیتهای تبلیغاتی برای کاندیداها انجام میدهد، نظر دیگری دارد: «بله، این قانون وجود دارد اما خب به برش نماینده شما هم تأثیر دارد، داشتیم در دورههای قبل، نمایندههایی که بنرهای سایز بالا زدند و اتفاقی برایشان نیافتاد. چهار دوره مجلس من کارهای تبلیغاتی را انجام دادهام، ما کمپین کامل تبلیغاتی یک نماینده را انجام میدهیم و در این سالها همه چیز بستگی به لینکها و رابطههای نماینده داشته.»
این شخص، پروپوزالهای آمادهای برای کمپینهای انتخاباتی دارد. در بخشی از پروپوزال به ایجاد شبکههای تلگرام و پیجهای اینستاگرامی هم اشاره شده «ما پیجهای اینستاگرامی را در چهار روز به بیش از 40 هزار فالوئر میرسانیم و از این 40 هزار اگر روی 10 درصد یعنی، چهار هزار هم تأثیرگذار باشد برای ما کافی است.»
او تلفنی کارهایش را پرزنت میکند «ما تیم 60 نفرهای هستیم که بخش زیادی از ما در شهر پخش میشویم و فعالیت میکنیم، حتی در ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای دیگر، آدم داریم که تحرکات کاندیداهای دیگر را به ما گزارش میدهند. بههمیندلیل من قیمت قطعی نمیتوانم بدهم؛ چراکه امکان دارد رقیب تحرکاتی از خود داشته باشد که منافع و اهداف انتخاباتی ما را به خطر بیاندازد و در کسری از ثانیه باید برنامهای بسازیم که هزینه میتراشد.
این شخص تمام هزینهها را موکول به قرار حضوری میگذارد اما تبصرهای دارد «اگر کمتر از 200 میلیون تومان بودجه دارید، نه زمان خودتان را تلف کنید، نه زمان ما را.»
اساتید دانشگاه با ما کار میکنند، حتی جمعیتشناسها
مرد خوشپوش، اصرار به معرفی کاندیداهایی که با او کار میکردند، ندارند. جزئیات هزینهها را به سختی میگوید و صرفاً کارش را پرزنت میکند: «من از نام بردن نمایندگانی که باهاشون کار کردم، معذورم چون بحثهای سیاسی و مالی پیش میآید.»
«اکثراً با اصولگراها کار کردم. برای من اصولگرا و اصلاحطلب فرقی نمیکند و با همه آنها دوست هستم، اما درباره تیم خودمان باید بگویم که تیم ما خیلی علمی و تخصصی بسته شده، چندین استاد دانشگاه با ما کار میکنند، اساتید جامعهشناسی، اقتصاددان، حتی اساتید جمعیتشناسی هم با ما کار میکنند. اساتید جامعهشناسی و اقتصاددان بیشتر روی متنهای سخنرانی و اتاق فکر با نماینده کار میکنند و جمعیتشناسها میگویند، بیشتر روی چه جامعه هدفی کار کنیم.»
تمامی کسانی که در این شغل فصلی فعالیت میکنند، بخشی از زمینههای معرفی شغلشان، توصیف فعالیت نمایندگانی است که در دورههای قبل کاندیدا شدهاند و رأی آوردهاند.
«در دوره قبل برای یکی از کاندیداهای تهران فعالیت میکردیم، آن دوره از طریق اساتید دانشگاهی که با ما فعالیت میکردند، به این نتیجه رسیدیم که دانشگاهیها زیاد رأی ندارد. بههمیندلیل عمده فعالیتهایمان را صرف بازاریها و کسبه کردیم و در آن منطقه هم بعضاً همایشهایی برگزار کردیم که خیلی تأثیرگذار بود.»
او خودش را هم استاد تبلیغات و رسانه میداند و میگوید در بسیاری از خبرگزاریهای مطرح لینک دارد. «تهران با ذائقههای مختلف و فرهنگهای مختلف کار برای تبلیغات خیلی پیچیده است و باید با یک هوشمندیای تبلیغات کنید و ثانیه و به ثانیه باید رقبا را رصد کرد، مخالفان را رصد کرد و دائماً باید موج سواری کرد. به همین دلیل تیم باید خیلی قوی باشد. اساتید دانشگاه خیلی به کار ما میآیند، ما همایشهای مختلفی برگزاری میکنیم و اساتید تقریباً عصای دست ما هستند، مثلا شما اگر بخواهید کارهای کاندیداهایتان درست پیش برود، قطعاً همایش بازاریها دارید، همایش دانشگاهیها، کارگرها و ... دارید، اینکه چطور باید برای دانشگاهها صحبت بگویید، چطور باید برای کارگران صحبت کنید، متن سخنرانیها در هرکدام ار موارد چه باشد و چه نباشد همه کارهایی است که ما باید انجام دهیم.»
کاندیدایی داشتم که 4 میلیارد تومان خرج کرد
بحثها کمکم به گوشه رینگ میرسد و قیمتها کم کم رو میشود. «شما ما را جز تیم خود بدانید، اصلاً اگر قرار حضوری با کاندیدای محترم فیکس شد، بگویید من هم از تیم شما هستم، ما میتونیم رو همه تأثیر بذاریم، جامعه هدف ما فقط نمیتواند دانشگاهی باشد، بازاری باشد اما بستگی به سوابق اجرائی، سیاسی و علمی کاندیدا، مخاطبان هدف اصلی او را انتخاب میکنیم.» قیمت تشکیل یک کمپین را دقیق نمیگویند چون حد و مرز کاریشان مشخص نیست.
«یکی دیگر از کارهایی که میکنیم این است که پژوهش میدانی میکنیم که حرفهای کاندیداها روی کدوم گروه از آدمها تأثیر گذاشته و طبق آن ظرف سه روز اخر روی آن گروهها فوکوس میکنیم، برای مثال در دوره قبل، دیدیم که روی کارگران نه تنها تأثیری نداریم، بلکه رأیای هم نداریم، بههمیندلیل ظرف سه روز آخر روی معلمان خیلی فوکوس کردیم و سخنرانیهای زیادی برای آنها ترتیب دادیم. البته در دوره قبل همه از دولت شاکی بودند و کمی هم مشی انتقاد از دولت را وارد کار کردیم، نمایندهای که کمپیناش را داشتیم، زیاد راضی نبود اما متقاعداش کردیم که باید ضعفهای دولت را با مردم در میان بگذارد تا تأثیرگذار باشد.»
این شغل فصلی برای این شرکتها و افراد با نفوذ زمانی میتواند سودآور باشد که صفر تا صد کار را هم خودشان انجام دهند: «ما اگر کاندیدایی بیاید و بگوید، چاپخونه آشنا دارم و کار چاپ با خودم قبول نمیکنیم، ما اینجا چاپخونه داریم، آتلیه عکاسی و مولتی مدیا داریم و کارگاههای گرافیکی نیز داریم، در زمانهای فورس هیچ رقمه نمیتوانیم روی قول و قرارهای کسانی غیر از خودمان حساب کنیم و دقیقه برای ما اهمیت دارد.»
مرد خوشپوش، بالاخره مظنه را میگوید: «من پروپوزال را برای شما ایمیل میکنم، برای کمپین حداقل 300 تا 400 میلیون تومان پول نیاز است. در دوره قبل کاندیدایی داشتم که چهار میلیارد تومان هم خرج کرد که البته این رقم هم زیاد است اما شدنی است. بااینحال شما براساس پروپوزال بگویید چه چیزهایی میخواهید تا من قیمت دقیق بگویم، اما مطئمن باشید کمتر از 300 تا 400 میلیون شدنی نیست و ضمانتی هم ما نمیتوانیم بدهیم، چون چهار دوره است که انجام دهنده کاریم.»
منبع:روزنامه وقایع اتفاقیه