به گزارش نفت ما، ایران دارنده ذخایر گازی زیادی است و حتی در شرایطی که گاز موردنیاز داخل کشور را تامین کند، بازهم قادر به صادرات بخشی از آن خواهد بود.
از این رو با توجه به شرایط موجود، یکی از مقاصد صادرات گاز ایران عمان است که صادرات گاز به این کشور را میتوان از جنبههای مختلفی بررسی کرد. براساس اطلاعات منتشر شده درباره یادداشت تفاهم امضا شده بین دو کشور ایران و عمان، حجم گاز توافق شده برای صادرات به عمان حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال اعلام شده که این عدد حداقل در سالهای نزدیک، بیش از نیاز و تقاضای عمان بهنظر میرسد. کشور عمان در سال ۲۰۱۲م حداکثر ۲/۵ میلیارد متر مکعب کمبود گاز برای واحدهای الانجی خود داشته است و اگر همین میزان کمبود برای مصارف داخلی را هم فرض بگیریم، این عدد به حداکثر ۵ میلیارد مترمکعب در سال میرسد. بنابراین در مسیر تبدیل یادداشت تفاهم به قرارداد، مناسب است که کارشناسان دو کشور بررسی دقیقتری را در این زمینه بهعمل آورند و با توجه به حجم سرمایهگذاری مورد نیاز برای احداث خطلوله انتقال گاز به عمان، اقتصاد طرح به دقت بررسی شود. البته با توجه به برنامههای افزایش بازیافت عمان در میدانهای نفتی خود، ممکن است این کشور نیازمند حجمی از گاز برای تزریق به میدانهای نفتی خود نیز باشد. این در حالی است که ایران با توجه به حجم زیاد ذخایر گازی خود و قرارداشتن در جایگاه ممتاز دارندگان ذخایر گازی جهان، همانطور که در برنامههای وزارت نفت نیز وجود دارد، به هرحال باید دیر یا زود به جرگه صادرکنندگان الانجی جهان بپیوندد، بنابراین هرگونه ورود به تجارت، قراردادهای فروش، مسائل مالی و قراردادی و بازارجهانی الانجی میتواند برای کشورمان مغتنم باشد.
بر این مبنا بخشی از گاز انتقالی به عمان که مورد نیاز واحدهای الانجی این کشور است، میتواند به عنوان قرارداد تبدیل یا حقالعملکاری، منعقد شود به اینصورت که ایران گاز را تحویل دهد و در مقابل الانجی تحویل بگیرد و خودش نسبت به بازاریابی و فروش الانجی اقدام کند. در همین زمینه و در چنین فضایی شاید بتوان از عمانیها برای آشنایی با مسائل فناوری و فنی الانجی و آموزش نیروهای ایرانی برای آینده نیز استفاده کرد. آمارهای مصرف ماهانه و فصلی گاز عمان در اختیار نیست اما همانطور که قبلا نیز اشاره شد، بررسیها نشان میدهد اوج مصرف گاز این کشور برای تولید برق و شیرینسازی آب در فصل تابستان و حداقل مصرف آن، در زمستان است و به عبارتی حداقل و اوج مصرف این کشور برعکس ایران است، بنابراین با توجه به مشکلات کشور در شرایط اوج مصرف و با توجه به نوع نیاز عمان، میتوان این مسئله را مورد ملاحظه قرار داد که قرارداد فیمابین از انعطاف لازم برخوردار باشد که ایران در شرایط اوج مصرف خود متعهد به تحویل گاز نباشد. به این ترتیب میتوان گفت اگر اراده وزارت نفت بر حل و فصل مشکلات قرارداد کرسنت (قرارداد صادرات گاز به امارات) و اجرایی کردن تعهدات آن قرارداد باشد، میتوان این مسئله را مورد مطالعه و بررسی قرارداد که ایران وارد یک همکاری سهجانبه با امارات و عمان شود (و حتی شاید چهارجانبه با قطر) و برای صرفهجویی در سرمایهگذاریهای خطوط انتقال به نوعی با استفاده از خط لوله دلفین گاز را از طریق امارات به کشور عمان سواپ کند. چنین بستهای هم همکاریهای منطقهای را گسترش میدهد و هم میتواند به حل مشکلات کرسنت با استفاده از ظرفیت عمانیها و هم به اقتصاد طرح کمک کند.
برای تحقق مطلوب اینگونه تفاهمها و تبدیل آن به قراردادهای محکم و بلندمدت، بهویژه با توجه به شرایط سیاسی ایران، گام نخست این است که از طریق تعامل فعال میان دو دستگاه نفت و دیپلماسی کشور، اراده واقعی طرف مقابل و اهداف نهایی او شناخته شود. در گذشته در بسیاری از موارد اتفاق افتاده است که کشوری چنین ایدهها و تقاضاهایی را برای گسترش سطح مذاکرات و روابط و دستیابی به اهداف سطح پایینتر و یا به منظور ایجاد فرصت و رقابت برای خود در سطح بینالمللی و احیانا امتیازگیری از قدرتهای بینالمللی، مطرح کرده است. در پایان اشاره به این نکته نیز لازم است که با توجه به حسن رابطه با طرف عمانی، خوب است در کنار مذاکرات فروش گاز، برنامه همکاری در بهرهبرداری منطقی و صیانتی از میدان مشترک هنگام نیز مورد توجه قرار گیرد.
سید غلامحسین حسن تاش - کارشناس انرژی