به گزارش نفت ما ، آنزمان که دولت دهم فازهای باقیمانده پارسجنوبی را با پیمانکاران داخلی در قالب پروژههای ٣٥ماهه و با تبلیغات گسترده با عنوان تاریخیترین قرارداد نفتی ایران به امضا رساند، بسیاری از کارشناسان نفتی بر اجرایینبودن این برنامه به جهت درنظرگرفتن مدتزمانی کوتاهتر از حد استاندارد اجرای پروژههای مشابه در این میدان زبان به انتقاد گشودند. در آنزمان بود که وزیرنفت وقت به دفاع از این پروژه پرداخت. آنچه شنیده شد، تصمیم لحظهای تعیین ٣٥ماهه اتمام پروژهها در یکجلسه با حضور وزیر بود. علت آن بعدها به باقیماندن ٣٥ماه به پایان دولت دهم نسبت داده شد و آنکه این عدد با اتمام دولت احمدینژاد همراه است. اما در آنزمان شاید کمتر کسی به آن میاندیشید که این تصمیم ناگهانی به خروج یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی دنیا که آنروزها در یکی از بزرگترین پروژههای «الانجی ایران» سرمایهگذاری کرده بود منجر شود. در همان روزها میرکاظمی، وزیر وقت برای حضور «شل»، شرکتی که با وجود تحریمها باز هم قصد ماندن در ایران را داشت، دست به تصمیمی جدید میزند که در نهایت منجر به خروج این شرکت از ایران میشود و آینده الانجی ایران همچنان در ابهام باقی میماند. در حال حاضر قطر روزانه ٧٧میلیونتن الانجی از میدان گنبد شمالی یا همان پارسجنوبی برداشت میکند و تنها سهم ایران و ایرانی، نگاهکردن به این برداشت و تثبیت رقم صفر تولید الانجی است. اما اینکه شل با چه تصمیمی از سوی نفتیها به سمت راه خروج راهنمایی شد را در گفتوگو با رضا کساییزاده، مدیرعامل شرکت صادرات گاز و عضو اسبق هیاتمدیره شرکت «ایران الانجی» میخوانید.
وقتی بحث از تجارت گاز میکنیم، این مقوله مختص صادرات گاز طبیعی یا واردات آن نیست. تجارت گاز دامنه وسیعی دارد که یکی از این دامنهها بحث الانجی است. زمانی باید بهدنبال صادرات الانجی بود که صادرات گاز از طریق خطلوله اقتصادی نباشد.
بارها اقتصادیبودن مساله تجارت گاز در کشور مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت این بررسیها به این نتیجه رسید که ارسال گاز از طریق خط لوله تا شعاع چهارهزارکیلومتر اقتصادی است و بیش از این میزان دیگر صرفه اقتصادی ندارد و باید صادرات گاز از طریق الانجی انجام شود. وقتی میخواهیم به کشورهای دوردست گاز صادر کنیم تا در بازار جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم، بهطور طبیعی باید تنوع محصولات را در نظر بگیریم. بنابراین تنها نباید بر صادرات گاز بهصورت خط لوله متمرکز بود و باید بهدنبال صادرات گاز مایعشده و حتی جامد هم باشیم. برای همین هم در شرکت صادرات گاز ایران تولید ٧٠میلیونتن الانجی در سال برنامهریزی شد همانطور که قطر هم برنامه تولید ٧٧میلیونتن الانجی را داشت.
ما زودتر برای صادرات الانجی برنامهریزی کردیم یا قطر؟
قطر ١٠سال زودتر از ما برای صادرات الانجی برنامهریزی کرد. اما ما هم با ابرپروژههایی که تعریف کرده بودیم، آینده روشنی در این صنعت برای کشور متصور بودیم. شرکتهای معتبر جهانی هم وارد کشور شدند و مشارکتهای خوبی صورت گرفت. شرکتهایی چون شل و رپسول ایتالیا برای واحد پرشینالانجی و شرکت توتال و پتروناس مالزی در پروژه پارسالانجی حضور یافتند. پروژه ایرانالانجی هم توسط گروه داخلی متشکل از تعداد زیادی از پیمانکاران داخلی و یکی، دوتا پیمانکار و مشاور خارجی قرار شد اجرایی شود. شرکت سینوک چین هم برای توسعه پارسشمالی در راستای تولید ٢٠میلیونتن الانجی با ایران به توافق رسید. در آنزمان توافقات انجامشده واقعا ارزشمند بود.
بهنظر شما با وجود برنامهریزیها و روند اجرایی مناسب چرا صنعت الانجی ایران زمینگیر شد؟
زمان ساخت پروژههای بزرگ الانجی در همهجای دنیا طولانی است. چراکه مطالعات اولیه، طراحی بنیادی، فید و... به زمان قابلملاحظهای نیاز دارد. ضمن آنکه بعد از این مرحله تازه وارد مرحله اقتصادیبودن پروژه میشویم. یعنی شرکت توسعهدهنده و شریک خارجی برای رسیدن به این هدف ابتدا با پیمانکاران علاقهمند به حضور در بخشهای مختلف مصاحبه میکنند و با تهیه فهرست کوتاه و برگزاری مناقصه و دریافت قیمتهای اجرا در نهایت به این نتیجه میرسند که برای آنها اجرای این پروژه صرفه اقتصادی دارد و تمایل به ادامه حضور در پروژه را دارند یا خیر. بنابراین بررسی تمام این مسایل به سهسال زمان نیاز دارد. پس از اجرای این مرحله چهارسال زمان نیاز است تا پروژه اجرایی شود. بنابراین اجرای یک پروژه بزرگ الانجی به هفتسال زمان نیاز دارد. شرکت ملی صادرات گاز با شرکت شل و توتال به این مرحله رسیده بود اما این مساله با یکسری تغییرات و تحولات در وزارت نفت مواجه شد و همین امر باعث قفلشدن صنعت الانجی و در سال١٣٨٩ عذر شرکت شل خواسته شد.
علت خروج شل از پروژه پرشین الانجی چه بود؟
علت این بود که شرکت شل تاکید داشت که این پروژه به هفتسال زمان نیاز دارد اما وزارت نفت میگفت ٣٥ماهه باید به اتمام برسد.
یعنی بحث تحریمها علت خروج شل از این پروژه نبود؟
البته بحث تحریمها هم آن زمان کمکم داشت مطرح میشد اما شرکت شل اعلام کرده بود تا اتمام پروژه حضور دارد و با تحریمها مشکلی ندارد. گرچه توتال و دیگر شرکتها سست شده بودند و حتی در آنزمان چینیها هم دچار تردید بودند اما شل صراحتا اعلام آمادگی کرده بود. بنابراین شل آنزمان کاملا آمادگی اجرای پروژه را داشت منتها وزارتخانه با ادامه کار شل به همان دلیلی که اشاره کردم، موافقت نکرد.
مگر مدتزمانی که شرکت شل اعلام کرده بود براساس اصول بینالمللی اجرای پروژههای الانجی نبود؟
بله، منطقی بود. مدتزمان اعلامشده براساس اصول و تجربیاتی بود که شل در دیگر نقاط دنیا با اجرای پروژههای مشابه تجربه کرده بود. این تجربه حتی در سایر پروژههای کوچکتر در کشور خودمان وجود دارد. به هرحال شل، توتال، رپسول، پتروناس مالزی و دیگر شرکتهای خارجی از الانجی کشور خارج شدند. همه آنها رفتند و چیزی که باقی ماند پروژه ایرانالانجی بود که توسط پیمانکاران داخلی قرار بود به اجرا برسد. این پروژه کم و بیش تا آخر سال٩١ پیش رفت و خوشبختانه تا آنزمان ایرانالانجی مشکل دانش فنی نداشت. چون لیسانس آن را از یک شرکت اروپایی دریافت کرده بود و قرارداد یکی از تجهیزات مهم آن (کمپرسورها) با یک شرکت اروپایی منعقد شده بود. تجهیزات واحد الانجی از یک شرکت اروپایی خریداری شده بود و به اصطلاح قرار بود در اوایل سال٩٢ اولین کمپرسور وارد ایران شود. سرمایهگذاری ایرانالانجی به نسبت ٥١ و٤٩درصد بهترتیب بهوسیله صندوق بازنشستگی کارکنان نفت و شرکت ملی نفت ایران انجام شد و سرمایهگذاران خارجی آمادگی خرید بخشی از سهام مذکور را داشتند. مصوبه شورای اقتصاد هم بر این اساس بود که نهایتا ٢٠درصد سهام برای شرکت ملی نفت باقی بماند.
چه میزان سرمایه برای اجرای این پروژه نیاز بود؟
آنزمان برای اجرای ایرانالانجی پنجمیلیارددلار سرمایهگذاری پیشبینی شده بود؛ عین همین پروژه را توتال ١٣میلیارددلار پیشبینی کرده بود. نرخی که برای ایرانالانجی در نظر گرفته شده بود درواقع قابل رقابت با پروژههایی بود که خارجیها تعریف کرده بودند. به هرحال در اوایل سال٩٢ ایرانالانجی با تغییر مدیریت، در صندوق بازنشستگی نفت و در وزارت نفت مواجه شد و مشکلات بودجهای و سیاستگذاری هم به متوقفشدن این پروژه دامن زد. حتی در آنزمان هیاتمدیره این پروژه بهطورکامل تغییر کرد و هیاتمدیره جدید هم تلاش کرد منتها این مسایل جمعی که وجود داشت، بهعلاوه تحریمهای جدید، مانع ادامه کار شد.
از وضعیت فعلی این پروژه اطلاعی دارید؟
ظاهرا، الان هم دچار مشکل تامین اقلامی است که طرف خارجی باید بدهد که به دلیل تحریم، با وجود دریافت بخشی از پول و حتی ساخت بخشی از اقلام سفارش شده، قادر به تحویل نیست و تا زمان مرتفعشدن تحریم نمیتوان این اقلام را وارد کشور کرد.
مسوولان وقت وزارت نفت که درخواست اجرای پرشین الانجی در مدت ٣٥ماه را از شل داشتند در مورد ایران الانجی هم همین اصرار را داشتند؟
در مورد ایران الانجی، چون در مرحله اجرا بود بحثی در مورد زمان اجرای آن نشده بود. چون
پرشین الانجی تازه در ابتدای کار اجرا بود، از این رو بحث زمان در مورد آن مطرح نشد. تاکنون کار و زحمت زیادی صرف پروژه ایران الانجی شده است، حتی در آنزمان هیاتمدیره این شرکت بهنحوی سیاستگذاری کرد که اگر با تحریم روبهرو هزینههایی که در پروژه صرف شده است، از بین نرود. یک نیروگاه هزاروصدمگاواتی در این پروژه ساخته شد که میتواند برق خود را به شبکه بدهد. یک واحد شیرینسازی درحالساخت دارد که بهراحتی میتواند به اتمام برسد و شرکت ملی نفت، گاز ترش را به آن تزریق و گاز شیرین دریافت کند. بعد از مرحله شیرینسازی وارد مرحله مایعسازی میشویم که در این مرحله مشکل دانش فنی وجود دارد اما در باقی مراحل مشکلی نیست. در این پروژه، یک اسکله ساخته شده است که نه تنها برای ایران الانجی بلکه برای هر پروژه دیگری میتوان از آن بهره برد. یک اسکله هم برای صادرات خود الانجی در دست ساخت هست. حتی مخازن الانجی که ساخته شده که با وجود زمانبر و هزینهبر بودن به اتمام رسیدهاند. با این حال، این پروژه دو مشکل عمده دارد. در ابتدا، باید مشکل لیسانس یا دانش فنی این پروژه را حل کرد و بعد به فکر تامین منابع مالی بود. البته بحث لیسانس بسیار حیاتی است و تا زمانیکه تحریمها برداشته نشود کاری از پیش نخواهد رفت.
لیسانس مایعسازی منظورتان است؟
هم لیسانس مایعسازی و هم مشکل اقلام درحالساخت مطرح است. شرکتهای اروپایی تنها با برداشتهشدن تحریمها میتوانند اقلام درخواستی آن را تحویل بدهند و پروژه اجرایی شود.
پس عملا پروژه متوقف است؟
بله، الان عملا پروژه متوقف شده است.
اینطور که شما میگویید در پروژه ایران الانجی کار بهدرستی انجام گرفته و در صورت رفع تحریمها و ورود اقلام و دریافت لیسانس دیگر مشکلی نخواهد بود اما اظهارنظر مدیرعامل شرکت ملی نفت چیز دیگری میگوید. آقای جوادی از بازنگری مجدد در مطالعات اولیه این پروژه خبر داده و تاکید کرده است دیگر قصد تکرار اشتباهات انجام شده در ایران الانجی را ندارند و به همین دلیل باید بازنگری جدیدی در این پروژه صورت بگیرد.
از صحبتهای جناب آقای جوادی اطلاعی ندارم اما هیچ اشتباهی در این طرح صورت نگرفته و اقدامات گذشتگان با دقت و وسواس ویژهای انجام شده است. اتفاقا در این پروژه سعی بر سنتشکنی بوده است تا هزینههای سنگین خارجیها برای پروژههای الانجی شکسته شود. زیرا همانطور که اشاره کردم آنها ٥٠درصد از هزینههایشان را بهعنوان هزینههای غیرقابل پیشبینی در نظر گرفته بودند در حالیکه پروژههای فعلی دردستاجرا، هزینههای غیرقابل پیشبینی بین پنج تا ١٠درصد دارند. البته شل پیشبینی تحریم را کرده بود که هزینههای احتمالی را افزایش میدهد.
ایران الانجی چند درصد پیشرفت داشته است؟
دقیقا اطلاعی ندارم اما میگویند ظاهرا بیش از ٦٠درصد پیشرفت داشته است هرچند که خارجیها در بازدید از این پروژه رقم پایینتری را برآورد میکنند. البته این مسایل چندان مهم نیست زیرا پیشرفت فیزیکی یک پروژه متناسب با شکست کار است که در ابتدا تعریف میشود. حالا ممکن است هرکسی شکست کار را به نوعی تعبیر کند. فکر میکنم اگر بحث تحریم مرتفع شود و ایرانالانجی را با همین شرایط ادامه دهیم، یکی از پروژههای ارزشمند کشور به نتیجه خواهد رسید.
بهنظر شما اجرای این پروژه درصورت هموارسازی مشکلاتی که اشاره کردید چقدر زمان خواهد برد؟
درحالحاضر تا اتمام کار پروژه دومرحله دیگر باقی است. ابتدا مرحله شیرینسازی است که اغلب دستگاهها سفارش داده شده و نصب شده است و دیگری هم بحث مایعسازی است که بهدلیل موضوع تحریم و عدمانجام تعهدات سازندگان اروپایی بدون فعالیت باقیمانده، اما میتوان سایر فعالیتها را به اتمام رسانده و از آن بهرهبرداری کرد.
تا چه اندازه توسعه صنعت الانجی در ایران یک ضرورت است؟
اگر ما واقعا بهعنوان اولین کشور دارنده ذخایر گازی تلاش میکنیم با دنیا تعامل و در بازار انرژی حضور فعال داشته باشیم، دسترسی به دانش فنی مایعسازی گازطبیعی و توسعه این صنعت بسیار ضروری است. اگر بخواهیم درازمدت فکر کنیم باید به سمت الانجی برویم. به زبانی دیگر دنیای آینده، دنیای الانجی خواهد بود؛ یعنی درحالحاضر در تمام زمینههای حملونقل و مصرف سوخت، دنیا به دنبال الانجی است و بههمیندلیل است که اخیرا وزارت نفت بحث فراخوان برای الانجیهای سایز کوچک را مطرح کرده که بهصورت پکیج قابلخریداری است و در دنیا بهگونهای تجاریشده که نیاز به دانش فنی ندارد. هرجایی از شبکه گازرسانی میتوانید این پکیج را نصب و گاز را به آن وصل کنید و از طرف دیگر الانجی تحویل بگیرید. امروزه در تمام نقاط دنیا از سایزهای پایین الانجی استفاده میشود.
پس الانجی تنها به درد صادرات نمیخورد؟
دقیقا؛ الان الانجی فقط برای انتقال به کشورهای دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد و در مصارف داخلی نیز از آن بهرهبرداری میشود. برای مثال در حال حاضر در بسیاری از کشورها الانجی در بخش حملونقل نیز مورد استفاده قرار میگیرد. الانجی برای کشتی، دکلهای حفاری، راهآهن و حملونقل درونشهری و برونشهری هم کاربرد دارد، چراکه یکحجم الانجی تبدیل به ٦٠٠حجم گاز میشود. حملونقل آن نیز بسیار راحتتر از سیانجی است. ضمن آنکه الانجی فشاری کمتر از سیانجی داشته و خطر کمتری دارد. همچنین شرایط مطلوبی را در حوزه محیطزیست نسبت به سایر سوختها ایجاد میکند و بههمیندلیل هماکنون الانجی در سایزهای کوچک در کشورهایی چون آمریکا و چین تجاری شده است و بهراحتی میتوانید در این کشورها همانطور که جایگاه بنزین میبینید، جایگاه الانجی هم ببینید. چین درحالحاضر حدود ١٠هزارکامیون خود را الانجیسوز کرده که ما هم میتوانیم اینکار را انجام دهیم.
آلایندگی الانجی در بخش حملونقل کمتر از گازوییل و حتی گاز طبیعی است؟
صددرصد اینطور است. یعنی آلایندگی الانجی از آلایندگی گاز هم کمتر است. قبل از اینکه گاز را تبدیل به الانجی کنند، تمام آلایندگیهای آن را میگیرند و به حداقل ممکن میرسانند. بنابراین الانجی یک سوخت کاملا پاک است. البته باید اشاره کنم درحالحاضر ١٢٧هزارکامیون بالای ٢٥سال در کشور وجود دارد. هر کدام حداقل ٥٥لیتر گازوییل در صدکیلومتر استفاده میکنند. بسیار بهصرفه است که این کامیونها را از رده خارج و کامیون نو را جایگزین آنها کنیم، که حتی اگر گازوییلسوز هم باشند، بازهم نصف این سوخت در کشور مصرف خواهد شد. البته در برخی مواقع مجبوریم گازوییل را از خارج وارد کنیم، اما وقتی خودمان گاز داریم چرا از آن استفاده نکنیم. چرا ناوگان حملونقل کشور را نو نکنیم. بهراحتی از طریق مشارکت شرکتهای حملونقل، سازنده اتوبوس یا کامیون و یکی از بانکهای داخلی و با راهکارهایی که تجربه آن در شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی موجود است، میتوان این مهم را به سرانجام رساند. این موضوع هم باعث رغبت مصرفکننده (دستیابی به خودرو نو، وام با نرخ بهره پایین) و نوشدن ناوگان حملونقل کشور، ایجاد اشتغال، کاهش مصرف انرژی، بهبود محیطزیست و انتقال دانش فنی میشود. در حال حاضر حدود ١٧هزاراتوبوس در تهران و شهرهای بزرگ وجود دارد که از عمر مفیدشان گذشته و میتوانند الانجیسوز شوند.
هزینه اجرای واحدهای الانجی کوچک چقدر است؟
هزینه الانجی اصولا برای سایزهای کوچک چون به صورت پکیج است و از گاز شیرین بهعنوان خوراک بهره میبرد، کمتر از هزینه الانجیهای بزرگ است. الانجیهای بزرگ برای هر تن بین ٩٠٠تا هزارو٣٠٠دلار سرمایهگذاری نیاز دارند؛ ولی الانجیهای کوچک کمتر از ٧٠٠دلار به ازای هر تن نیازمند سرمایهگذاری هستند. چیزی که باعث میشود هزینه سرمایهگذاری در بخش الانجی اندکی متورم شود، بحث میزان ذخیره الانجی در مخزن است. چون ساخت مخازن الانجی هزینهبر خواهد بود؛ هرچقدر میزان ذخیرهسازی را افزایش دهیم آن زمان قیمت الانجی گرانتر میشود.
اگر یکی از پمپبنزینهای تهران مثل پمپبنزین واقع در خیابان میرداماد را مدنظر قرار دهیم؛ چقدر سرمایه برای زدن پمپ الانجی مشابه این پمپ و در مکان مذکور نیاز است؟
الانجی به جز اتوبوس، فعلا به درد حملونقل شهری نمیخورد. اتوبوسها هم خودشان پایانه دارند و میشود در همان پایانهها همانطور که سیانجی برایشان نصب شده الانجی هم برایشان احداث کرد. اما سوال شما این است که چقدر هزینه سرمایهگذاری است؛ مثلا فرض کنید یک ایستگاه با صدتن ظرفیت روزانه راهاندازی میشود که این رقم چیزی بیش از ٢٢٠مترمکعب در روز است. ٣٣هزارتن ظرفیت سالانه آن است که تقریبا معادل ٢٣میلیوندلار میشود. این رقم مربوط به خرید دستگاه مایعسازی است؛ اما سرمایه موردنیاز برای خود جایگاه و ساختمان آن بستگی به زمینی است که برای آن در نظر گرفته میشود.
فکر میکنید بخش خصوصی ما توان سرمایهگذاری به این میزان را دارد؟
بله، این تنها چیزی است که راحت میشود برای آن از طریق بانکهای داخلی وام گرفت و این وام به آسانی هم قابل بازگشت است.
برآوردی صورت گرفته که زمان بازگشت سرمایه چه زمانی است؟
سازمان بهینهسازی باید قیمت را مشخص کند که برای یکمترمکعب گاز که تبدیل به الانجی میشود، چقدر بخواهد حقالعمل کاری بدهد. بااینحال بررسیهای مختلف نشان میدهد حداکثر در طول سه تا پنجسال هزینه سرمایهگذاری قابل برگشت خواهد بود.
آیا اطلاع دارید که وزارت نفت بهدنبال تنوع در سبد سوختی با ورود الانجی به این عرصه است؟
آنطور که من اطلاع دارم وزارت نفت به دنبال این مساله نیست. این مسوولیت وزارت نفت نیست. دیگران هستند که باید این وزارتخانه را برای اینکار ترغیب کنند؛ اما وزارت نفت بهدنبال واگذاری احداث واحدهای الانجی کوچک به بخش خصوصی برای صادرات آن است، منتها این موضوع بابی باز میکند برای اینکه به دنبال مصرف الانجی در داخل برویم. حتی الانجی در زمان اوج مصرف گاز در زمستان نیز میتواند کمکی برای ما باشد. تنها با ساخت مخازن الانجی میتوانیم هشتماه از سال در این مخازن الانجی تولیدی را ذخیره کنیم و در سهماهه زمستان از آن بهرهبرداری کنیم. البته باید متذکر شوم ما در این زمینه تفاوتهای ویژهای با قطر داریم. استراتژی قطر، صادرات گاز بهصورت الانجی است در حالیکه استراتژی ما تجارت گاز یعنی صادرات، واردات، ترانزیت، سوآپ و تهاتر گاز است که به غیر از سوآپ و ترانزیت، در سایر بخشها فعالیت داریم. ایران کشوری است که به صورت عمده مصرفکننده گاز است. مصرف کشور قطر در مقایسه با مصرف کشور ما هیچ است. ایران سالی ١٩٠میلیاردمترمکعب گاز مصرف میکند. همچنین شبکه خیلی وسیعی هستیم و به همین دلیل زمینه برای رشد توسعه صنعت گاز در کشور بسیار وسیع و قابلملاحظه است. اما قطر خودش مصرف چندانی ندارد. کشورهای همجوار آن هم اگر بخواهند از این کشور گاز خریداری کنند، قطعا سعی میکنند این معامله با قیمتهای ارزان باشد. بنابراین قطر هیچعلاقهای برای فروش گاز به کشورهای همجوار نخواهد داشت. قطر برنامه تولید ٧٧میلیونتن الانجی در سال را داشته که به آن هم رسیده است.
به نظر شما چرا قطر توانسته به برنامه تولید خود برسد ولی ما همچنان درجا میزنیم؟
شیوههایی که قطر بهکار برده با شیوههای ما متفاوت است بهویژه در نوع قراردادها. قانون ایران اجازه نمیدهد یکمیدان نفتی یا گازی را بهصورت مشارکت در تولید توسعه دهیم. شرکای خارجی قطر از این مزایا بهره میبرند و آنها هستند که کار توسعه را انجام میدهند. قطر تنها سیاستها را تدوین میکند و مابقی در اختیار شرکای خارجی آنهاست چون در این کار از ابتدا تا انتها ذینفع هستند. بنابراین این شیوهای است که قطریها از آن به موقع بهره بردند. در حقیقت آنها با حضور شرکتهای برتر دنیا در حوزه گازی مشترک خود با ایران هیچ محدودیتی در مورد دانش فنی، تامین منابع مالی، مدیریت و تامین کالا نداشتهاند و خیلی از پروژههای این کشور زمانی انجام شد که هزینه سرمایهگذاری فوقالعاده پایین بود یعنی زمانیکه با دو تا سهمیلیارددلار میتوانستیم یکواحد ١٠میلیونتنی الانجی در سال را اجرایی کنیم اما در ایران در تمامی موارد ذکرشده با مشکلات فراوانی مواجه هستیم. از سال٢٠٠٨ که قیمت نفت از بشکهای صددلار فراتر رفت و به ١٤٧دلار رسید قیمت تجهیزات متناسب با رشد قیمت نفت افزایش یافت. اما زمانی که قیمت نفت افت کرد قیمت کالا و تجهیزات دیگر پایین نیامد و هزینه سرمایهگذاری در پروژههای الانجی و سایر پروژهها افزایش یافت. بنابراین این مزایا باعث شده قطر در تولید و صادرات الانجی و کشتیهای مورد استفاده در دنیا بیرقیب باشد.
در شرایط فعلی تکلیف چیست؟
اساسیترین محدودیتی که در شرایط تحریم و حصر اقتصادی وجود دارد نبود منابع مالی برای اجرای طرحها و پروژههاست، به همین دلیل هنر در این است که راهکارهایی ارایه شود تا بتوان انگیزه لازم برای جذب سرمایهگذاران هرچند کوچک داخلی در قالب مشارکت یا کنسرسیوم فراهم شده و با مشارکت بانکها پروژههای اولویتدار فعال شود، گرچه مقررات اداری دستوپاگیر و بوروکراسی اداری مانع از این مهم است.
منبع: روزنامه شرق