به گزارش آژانس رویدادهای نفت و انرژی "
نفت ما" ؛ نمیدانیم چه سری است که بعد از ملی شدن نفت، این صنعت روی خوش به چشم ندید. نمیدانیم تقاص عدم همیاری با دارسی و نوادگان دارسی را پس میدهیم یا واقعا سبک و سیاق ملی شدن نفت همین شکل و شمایل را دارد. به نظر نمیرسد مصدق و یارانش در پی تصویب امری بوده باشند که ملت را به زحمت بیندازند. آن همه رفت و آمدها از ایران به آمریکا و حضور در دادگاه لاهه برای کسب حقِ مبرهن ایران و ایرانی، بلا شک جهت عمران و آبادانی میهن و کوتاه کردن دست بیگانگان از ثروت ملی این مرز و بوم بوده است.
امروزه ضمن ملی شدن صنعت نفت، ماهیت فعالیت شرکتهایی که در حوزه نفت و انرژی فعالیت دارند، به گونهای است که باید بر تارک آنها عنوان "میلی" را ثبت نمود نه "ملی". از جمله نمونههای این شرکتهای میلی، میتوان به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب(NISOC) اشاره داشت که بزرگترین شرکت در حوزه نفت و گاز ایران است. اکتشاف، توسعه و تولید، انتقال نفت خام و گاز طبیعی، از جمله فعالیتهای مهم این شرکت محسوب میشود.
از جمله موضوعات مهمی که تا کنون در حیطه فعایت این شرکت بدان اشاره نشده و جای دارد که حداقل در ویرایشهای "ویکیپیدیا" بدان سنجاق کنیم، فعالیت رایگان پیمانکاران و تولید کنندگان شرکت مذکور است. پس در ادامه معرفی فعال نفتی جمهوری اسلامی ایران، چنین مینویسیم که پیمانکاران و تولیدکنندگان این شرکت به صورت رایگان و خودجوش فعالیت دارند و در ازای فعالیت خود مبلغی از شرکت دریافت نمیکنند! اما واقعیت امر چیست؟
واقعیت این است که بعد از خروج آمریکا از برجام و کاهش فروش نفت از سوی ایران، از ابتدای فروردین 98 تا به امروز، در رخدادی کم سابقه و شاید هم تقریبا بیسابقه، پیمانکاران و تولیدکنندگان این شرکت معظم، از دریافت هر گونه وجهی در قبال فعالیتهای خود محروم ماندهاند. بدون شک این رویداد بیارتباط با تحریمهای نفتی نیست. حال کجایند آن بزرگانی که میگفتند تحریم نعمت است؟! از جمله نعمتهای واریزی به اقتصاد کشور همین عدم پرداختیها به پیمانکاران و تولیدکنندگانی است که اگر دست از کار بکشند، کل صنعت نفت به خواب ابدی فرو میرود.
بیش از 80 درصد استخراج نفت ایران و کثرتی از فعالیتهای صنعت گاز در چرخ و دنده این شرکت رخ میدهد. اگر چنین شرکتی که از نعمت طبیعی الهی نفت و گاز برخوردار است و با مشکل پرداختی به پیمانکاران و تولیدکنندگان مواجه است، دست از کار بردارد، باید فاتحه کل صنعت نفت را خواند. بدون شک نوع عملکرد این شرکت بزرگ نفتی – گازی ایرانی، دارای پیام ویژهای است. چرا مسئولان شرکت مناطق نفت خیز جنوب، در این برهه زمانی خاص، تدبیر عاقلانهای در پستوی ذهن خود پرورش ندادهاند تا با تکثیر خبر عدم دریافتی پیمانکاران و تولیدکنندگان، موجبات وهن از سوی دشمنان ایجاد نشود؟
هر یک از پیمانکاران و تولیدکنندگان این شرکت، زندگانی دهها نفر کارگر و مهندس را پوشش دادهاند. اگر قرار بود این پیمانکاران و تولیدکنندگان بسان مسئولان شرکت مناطق نفتخیز جنوب تصمیم میگرفتند، اکنون چهره صنعت نفت به کلی سیاه بود. آنها در نهایت از خودگذشتگی نه دست به اعتصاب زدند و نه حقوق کارگران خود را قطع نمودند. از داراییهایی خود گذشت کردند تا اینگونه به سیستمی که قطع جریانش به مثابه قطع شاهرگ اقتصادی کشور است، یاری رسانند.
در زمانیکه دونالد ترامپ با دهان گشاد و روی زرد خود عربده کشی میکند که "امروز به واسطه تحریمها مردم حتی نمیتوانند نان بخرند"، مسئولان شرکت مناطق نفتخیز نباید به گونهای عمل کنند که صدر و ذیل ملی شدن نفت و توان مسئولان زبردست ایرانی زیر سوال رود. براستی کجای کار لنگ است؟ آیا به بنبست رسیدهام؟ پس هزینه این پیمانکاران و تولیدکنندگان کجا خرج میشود؟ راهاندازی و چرخش چرخ این شرکت به واسطه همین افراد است. علت عدم دریافت مواجب از سوی آنها چیست؟ اگر این روال ناخوش ادامهدار باشد و نهایتا دست پیمانکاران و تولیدکنندگان هم خالی شود، پاسخ سفره کارگران را چه کسی میدهد؟ آیا فرجام هفت تپه در انتظار صنعت نفت است؟ آیا تصمیمات به دست امثال خاوریها گرفته میشود؟ یا شاید هم زنجانیها؟ اینان همان کسانی هستند که رو در روی عدالت نشسته و بدان دهن کجی میکنند و از قضا جز عرق خجالت و شرمندگی چیزی بر رخسار عدالت این کشور اسلامی دیده نمیشود. اینگونه میخواستیم برای جهان الگو شویم؛ در منطقه شاگرد اول باشیم؛ مانع فرار مغزها شویم؟ ما حتی توان پرداخت حق پیمانکاران و تولیدکننده و کارگر را نداریم؛ پس آیا سکوت برای شما مسئولان زیباتر نیست؟
اگر این شرکت، شرکتی کوچک بود که درآمدش ضمن تحریمها بیشتر آب میرفت، ایرادی نبود. اما شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، هم در اسم و هم در مسما، از ابربرندهایی است که رقبای خلیج فارس از آن واهمه دارند. حال چه شده که یارای پرداخت حق پیمانکاران و تولیدکننده را ندارد؟ این زنگ خطر بزرگی است که باید شنیده شود. چنین روالی بسیار کم سابقه و خطرناک است. با چنین رویکردی که در قبال تولیدکنندگان و پیمانکاران شرکت در پیش گرفته شده، این شایعه به گوش میرسد که نبود منابع مالي و ناتوانايي دولت در تأمين ارز، موجب افزايش نرخ تولیدات و محصولات شرکت خواهد شد.
ادامه یافتن این شرایط موجب میگردد تولیدکنندگان و پیمانکاران حسب تجربه کسب شده، اقدام به افزایش بهای فروش کالا و خدمات خود در آینده کنند، تا هزینه و ریسک تاخیر وصول مطالبات را پوشش دهند؛ به عبارت دیگر دولت در بلند مدت هزینه بسیار گزافی را بابت تعلل و عدم توان تصمیمگیری مدیرانِ وقت، بابت خرید کالا و خدمات پرداخت میکند که به طور غیر مستقیم و خاموش باعث تضییع بیتالمال و تصرف غیر قانونی در وجوه دولتی و بیتالمال خواهد شد.
این شرایط تحمیل شده به پیمانکاران و تولیدکنندگان ، آنها را به سوی شرایطی نامتعارف و ناسالم در فضای تجارت و رقابت سوق میدهد که از جمله آن تلاش برای تبانی، ارایهی کالای غیر اصل و دست دوم، کم کاری و کم فروشی در ارایه خدمات اجرایی و عمرانی، ترغیب به ایجاد فضای "رشا و ارتشا" است.
ژنرالها اندکی باید چشمان خود را بیشتر باز کنند و به جای پرداختن به کفن پوسیده برخی پروندههای نفتی، این ماجرای نگرانکننده را نیز دنبال نمایند. ماجرایی که ادامهدار شدنش میتواند منجر به یک خودتحریمی تمام عیار شود و رخسارهی صنعت نفت را آنگونه که ترامپها آرزویش را دارند، با سیاهی مواجهه شود. ژنرالهای نفتی اگر توان مدیریت بحران را ندارند، از این حیطه خطیر کنار روند. صنعت نفت در کنار سایر صنایع با مشکلات عدیدهای مواجه شده است. آیا زمان خداحافظی و بازنشستگی این افراد نرسیده است؟
در 8 سال جنگ با عراق چنین روالی را طی نکردیم. اکنون چه شده که اولین ضربات تحریم را باید بدنه کارگری کشور تحمل کنند. ما که نظام سرمایهداری نیستیم؛ اما چه شده که چوب تحریم صرفا عدهای را فلک کرده و اقلیت سرمایهدار را لذت بخشیده است؟ در زمانهای نه چندان دور، بخاطر تضمین وصول مطالبات و سهل الوصول بودن مطالبات در قبال اجرای درست تعهدات، تولیدکنندگان و پیمانکاران حاضر بودند با کمترین قیمت و حتی پایینتر از قیمت بازار، کالا و خدمات را در قالب مناقصات عمومی و محدود عرضه کنند. اما اکنون که تولیدکنندگان و پیمانکاران باید به عنوان بازوان صنعت نفت تقویت شوند، در معرض تحریم کارفرمایان این صنعت قرارگرفته و بدون هیچ توضیحی از وصول مطالبات خود محروم مانده و عمده فعالان این صنعت را که سربازان قرارگاه صنعت نفت در جنگ اقتصادی هستند، تا مرز تسلیم پیش برده است. سالها پیش خوزستان بیسلاح و بیدفاع مورد تهاجم بود و تهران سودای صلح با صدام را داشت؛ امروز در جنگ اقتصادی، آیا بیسلاح گذاشتن سربازان این عرصه شایسته است؟
یادآوری میکنیم ضمن چنین مشکلاتی بود که کامیونداران برای مدت کوتاهی دست به اعتصاب زدند؛ هر چند بالاخره نجیبانه بازگشتند. مسئولانی که در خواب غفلت به سر میبرند بدانند که یک روز اعتصاب و خالی شدن توان صنعت نفت کشور، برابر با ماهها اعتصاب سراسری اقشار مختلف است. توصیه میشود، حداقل با الگو گرفتن از تاریخی که "مرد مصدق نفت"، از خود برجای گذاشت، تاریخ صنعت نفت را تورق بزنید. در غیر اینصورت روی خشمگین تاریخ به گونهای دیگر با شما مواجه خواهد شد.