به گزارش نفت ما،چه خون ساکنان عسلویه قابل اهدا باشد و چه نباشد، بنا به گفته پزشکان، متخصصان و دستاندرکاران بهداشت و سلامت جامعه، پدیده آلودگی هوا بر دستگاههای داخلی بدن همچون دستگاه قلبی و عروقی و تنفسی و همچنین اندامهای خارجی مانند چشم و پوست که بهطور مستقیم در معرض آلودگی قرار میگیرند،
عسلویه تا پیش از سال 1378 روستایی با جمعیتی کمتر از دوهزار نفر و یکی از دهها روستای تابعه شهرستان کنگان بود. با استقرار تاسیسات پالایشگاهی در منطقه عسلویه، این روستا به «بخش» ارتقا پیدا کرد و به جمعیت ساکن در این منطقه حدود 60 هزار نفر نیروی کار، افزوده شد.
به گزارش آرمان، شروع استقرار تاسیسات صنعتی در این منطقه، باعث رفع مشکل بیکاری در منطقه استان بوشهر و حتی بخشهایی از استانهای مجاور شد. با وجود این، مشعلهای پالایشگاههای منطقه که یکی از درآمدهای اصلی برای کشور نیز بهشمار میآید باعث آلودگی شدید محیط زیست در منطقه شده است. عسلویه به پایتخت اقتصادی ایران معروف است اما، در رابطه با وضعیت زندگی مردمی که در مهمترین منطقه اقتصادی ایران زندگی میکنند، حرف و حدیثها بسیار است.
فعالیت تاسیسات گاز و پتروشیمی در جنوب ایران و بهویژه شهر عسلویه، طی سالهای اخیر موضوع آلودگی هوا و تاثیر آن بر سلامت مردم را در مناطقی که تاسیسات نفتی و گازی در آن قرار دارد مطرح کرده و البته با تکذیبهای مسئولان نیز همراه بوده است. سال گذشته بود که اظهارات امام جمعه عسلویه به این حرف و حدیثها دامن زد. حجتالاسلام بحرینی با ابراز گلایه از آلودگی هوای این شهر، آن را چندبرابر آلودگی هوای تهران خواند و مدعی شد: خون مردم عسلویه آلوده است و سازمان انتقال خون نیز از پذیرفتن خون مردم این منطقه، اجتناب میکند.در پی انتشار اظهارات امام جمعه عسلویه از رسانهها، بشیر حاجیبیگی، مدیرکل روابط عمومی سازمان انتقال خون گفته بود: به هیچ عنوان معیارهای هوای آلوده جزو استانداردها برای دریافت خون نیست و ذهنیت مردم منطقه عسلویه باعث شده است تا مسمومیت یا آلوده بودن خون مردم این منطقه، تداعی شود درحالی که آمار قابل توجهی از اهداکنندگان خون از اهالی عسلویه در سازمان انتقال بوشهر ثبت شده است.
آلودگی خون کارگران عسلویه چانهزنی صنفی است
اما حالا با گذشت ماهها از آن ماجرا، اینبار یک روانشناس صنعتی و کارشناسارشد ایمنی بار دیگر این موضوع را مطرح کرده است؛ «سازمان انتقال خون از اهدای خون کارگران منطقه ویژه پارس جنوبی امتناع میکند». این اظهارنظر را یک روانشناس صنعتی و کارشناسارشد ایمنی در رابطه با خطر استنشاق آلایندههای معلق در هوای منطقه پارسجنوبی مطرح کرد. این کارشناس ایمنی و بهداشت محیط کار ادامه داد: چنانچه زمانی پروژه عسلویه به اتمام برسد یا حجم کار بسیار کم شود، کارگران باید کل درآمد عایدی از کار در منطقه را صرف هزینه درمانی ناشی از کار در پارس جنوبی کنند.
روابط عمومی سازمان انتقال خون ایران در رابطه با انتشار اخبار اینچنینی در رسانهها میگوید: به نظر میرسد این بحثهایی که هرازگاهی در رسانهها مطرح میشود بیشتر مربوط به چانهزنیهای صنفی باشد که هرچند وقت یکبار مطرح شده و بحث آن مدتی در رسانهها و جامعه داغ و مجددا به دست فراموشی سپرده میشود. این ادعاها به این دلیل است که عدهای میخواهند مساله سختی کار در عسلویه را بیشتر از آن چیزی که واقعیت دارد بزرگ جلوه دهند وگرنه، از نظر علمی پروتکلی وجود ندارد که مثلا طبق آن اگر در جایی آلودگی هوا وجود داشت از خون مردم آن منطقه استفاده نکنیم. مسئول ارتباط با رسانههای سازمان انتقال خون ایران در اینباره میافزاید: حتی برای اینکه این غائله ختم شود، سازمان اقدام به استقرار پایگاه انتقال خون هم در منطقه پارسجنوبی کرده است.
توسعه نامتوازن در ایران
بیشک رشد اقتصادی و صنعتی میتواند یکی از شاخصههای توسعه باشد اما، رشد دریک بخش و رکود نسبی در سایر بخشها رشد و توسعه نامتوازن را در پی دارد. به نظر میرسد روند توسعه در عسلویه هم بهنوعی نامتوازن بوده است چراکه، توسعه اقتصادی و صنعتی در این شهر از توسعه محیط زیست شهری یا عوامل فرهنگی جلوگیری کرده است.
یک جامعهشناس توسعه در رابطه با این موضوع میگوید: توسعه همهجانبه، پایدار و متوازن باید از اصول، چارچوب و مولفههایی مشخص برخوردار باشد و از دل نظرات کارشناسان، متخصصان، نخبگان و تجربیات جهانی بیرون بیاید و همچنین به اقتضای دانش روز باشد و همه اینها در یک مجموعه دیده شود و بعد روند توسعه در کشور آغاز شود که در این زمینه باید بگویم، در کشور ما چنین فرآیندی در حوزه توسعه طی نشده است. محمد مرادبیات میافزاید: بهویژه در دولتهای نهم و دهم تمامی زیرساختهایی که در کشور پیاده شد کارشناسی نبوده و از روی احساس و هیجان و سلیقههای فردی صورت گرفت. او ادامه میدهد: در رابطه با مشکلات عسلویه هم که مهمترین آن درحال حاضر مسائل زیستمحیطی است باید گفت برای شروع فعالیت در عسلویه، طرح اولیه و پیوستهای مسائل زیستمحیطی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی، اجتماعی و... بسیار اهمیت داشت. از آقایانی که استراتژی طرح توسعه در عسلویه را مطرح کردند باید بپرسیم که آیا همه اینها دیده شده است. قطعا جواب منفی است. در سرزمین ما برای هیچ روند توسعهای چنین تمهیداتی اندیشیده نشده و اخباری که در رابطه با توسعه نامتوازن و مشکلات آن میشنویم ناشی از همین اهمال کاری است.
هر ادعایی باید مبتنی بر شواهد باشد
نماینده مردم کنگان در مجلس، ضمن بیان این مطلب که نه ادعای آلودگی خون ساکنان عسلویه را تائید و نه آن را تکذیب میکنم، به آرمان میگوید: این موضوع سالهاست که مطرح است و به همین دلیل هم من بهعنوان نماینده مردم منطقه از مرکز پژوهشهای مجلس خواستم که در رابطه با این معضل تحقیق جامعی انجام دهند که هنوز در این رابطه پاسخی داده نشده است که من بتوانم بر اساس شواهد و قرائن صحبت کنم. موسی احمدی در رابطه با ادعای سازمان انتقال خون مبنی بر اینکه این صحبتها بیشتر چانهزنی صنفی است، میگوید: در این زمینه هنوز کار تخصصی صورت نگرفته، زمانی سازمان انتقال خون میتواند چنین ادعایی داشته باشد که در منطقه مستقر شود و از عدهای بهصورت تصادفی خون بگیرد و بعد از انجام آزمایش اعلام کند چنین چیزی صحت ندارد. بنابراین به نظرم بدون بررسی صحبت کردن درباره موضوعی جایگاهی ندارد.
چه خون ساکنان عسلویه قابل اهدا باشد و چه نباشد، بنا به گفته پزشکان، متخصصان و دستاندرکاران بهداشت و سلامت جامعه، پدیده آلودگی هوا بر دستگاههای داخلی بدن همچون دستگاه قلبی و عروقی و تنفسی و همچنین اندامهای خارجی مانند چشم و پوست که بهطور مستقیم در معرض آلودگی قرار میگیرند، اثرات مخربی دارد. همچنین براساس اظهارنظر برخی از متخصصان علوم مختلف پزشکی بروز بیماریهای مزمنی همچون آسم و آلرژیهای پوستی و بعضا بیماریهای صعبالعلاج و لاعلاجی مانند سرطان از جمله تاثیرهای مخرب و غیرقابل جبران آلودگی هوا بر سلامت افراد جامعه است. بنابراین به نظر میرسد رسیدگی به مشکلات زیستمحیطی ساکنان عسلویه باید در دستور کار مسئولان مربوطه قرار بگیرد.