به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"
نفت ما "، آژیر "فیدوس" هنوز در اذهان بسیاری از افراد که تاریخ و گذشته نفت محسوب می شوند بانگ بیدارباش صبح و آغاز کار در تاسیساتی است که با زحمات همین افراد امروزه عمری یک صد ساله یافته؛ عمر یک صد ساله ای که به سادگی سپری نشده است. یکی از مشکلات آغاز فعالیت های صنعت نفت، مشخص نمودن و تفهیم ساعت کار به کارکنان بود. اما نفت در آغاز راه بود و نظم لازمه تثبیت و ماندگاری آن.
در آن روزگار "ساعت" برای بسیاری از افراد دستگاهی لوکس و اشرافی محسوب می شد که طبقات متوسط و فقیر جامعه نه به آن نیازی داشتند و نه یارای خریدنش را! و کارگران صنعت نفت از میان همین افراد بودند.
به هر روی تشویق ها و جذابیت های ایجاد شده در صنعت نفت به مرور موثر افتاد و این صنعت دارای کارگرانی شد که حاضر بودند بمانند و کار کنند. اما کار هم باید دارای نظم و ترتیب می شد و بدین گونه بود که لزوم وجود وسیله ای برای ایجاد نظم کاری در دستور کار قرار گرفت.
از آنجا که اغلب خانه ها و کپرهای کارکنان در نزدیکی پالایشگاه ها و کارخانجات بود، راهکار مد نظر این بود که با صدای آژیر گونه ای بتوان این نظم را به وجود آورد. بدین گونه بود که در ابتدا سوت های مکانیکی که با جریان فشار باد کار می کردند و مدتی بعد نمونه های الکتریکی این سوت ها در تاسیسات نفتی به کار گرفته شد، تا کارگران صنعت نفت خود را به رعایت ساعات کار عادت دهند.
آغاز نصب و استفاده از این آژیر در آبادان بود و به تدریج با کشف و بهره برداری و ایجاد مناطق جدید نفتی، درجاهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت.
بیشتر نمونه های تهیه شده بدین منظور نیز آژیرهای ساخته شده در کارخانجات SECOMAK بود که دارای تجربه ای فراوان در این زمینه بود .آژیرها بر فراز تاسیسات نفتی قرار گرفتند تا صدای آن در منازل کارگران به خوبی شنیده شده و آنان را به کار روزانه فرا خواند.
به وسیله همین آژیرها که در آبادان "فیدوس" و در مسجدسلیمان، به گویش بختیاری، "شیت کارخونه" (سوت کارخانه) نامیده می شدند، کارگران شروع و پایان زمان کاری خود را درمی یافتند.
صبح ها قبل از ساعت هفت که زمان شروع کار در پالایشگاه ها و یونیت ها (واحدها) بود، صدای "فیدوس" سه نوبت در فضای محله های کارگری همجوار با تاسیسات طنین انداز می شد تا کارگران از خواب برخیزند و برای حضور در محل کار آماده شوند.
بار اول سه سوت متوالی، خواب نوشین بامداد رحیل را از چشم کارگران می ربود تا با شنیدن دو سوت متوالی در نوبت دوم صبحگاهی به محل کار خود رهسپار شوند و بالاخره تک سوت نوبت سوم صبحگاهی آوایی بود که هیچ کارگری دوست نداشت پشت دروازه کارخانه آن را بشنود چون در این صورت آن روز از کار محروم بود
چه بسیار کارگرانی که قبل از صدای فیدوس از خواب برخاسته و بر سجاده بودند و افرادی نیز که شب هنگام با توهم صدای فیدوس از خواب بر می خاستند و سراسیمه متوجه اشتباه خود می شدند و باز می آرمیدند.
فیدوس ظهر هم یک بار به صدا در می آمد تا کارگران دقایقی را به صرف نهار بپردازند و اهل نماز، نماز بخوانند و پس از آن کار ادامه داشت تا ساعت چهار و نیم بعد ازظهر که صدای فیدوس کارگران را مجاز به رفتن به خانه می نمود.
زنان با شنیدن صدای فیدوس عصرگاهی جلسات خود را با زنان همسایه در جلوی "لین" های کارگری تعطیل می کردند تا با آب و جاروی حیاط و آماده کردن یک استکان کمر باریک چای خوشبوی سهمیه رشن، پذیرای همسران خود باشند و شنیدن حرفهای ایشان از اضافه حقوق و ....
فیدوس در بالای نیروگاه شماره یک پالایشگاه آبادان
مسئولیت به صدا در آوردن آژیر معمولا برعهده مسئول مشخص شده برای این کار بود که ساعتی دیواری در اتاقکش نصب می شد و وظیفه داشت در ساعتی مقرر– که معمولا" با رنگ کردن شماره مورد نظر روی ساعت مشخص می شد - آزیر را به صدا در آورد
اعلام ساعت کار با فیدوس خاطره ای بود که در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جای خود را به آژیر وضعیت قرمز و سفید در لحظات مرگ بار حملات هوایی داد.
آژیر ها این بار نه برای فراخواندن کارگران بلکه برای هشدار به ساکنان برای رفتن به پناهگاه بود تا از حمله دشمن در امان بمانند.
بوق ممتد وضعیت قرمز آژیر حمله بود و آخرین صدایی که برخی از اهالی قبل از شهادت آنرا شنیدند...
اینک فيدوس مانده و یک تاریخ خاطرات ....