سعید لیلاز فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: ذات مناسبات ژئوپلیتیک ایران، به گونهای سرنوشت کشورمان را رقم زده است که اگر یک کشور مستقل نباشد، ما را در خود هضم میکنند. ایرانیها قبول نمیکنند در قدرتهای دیگر هضم شوند.
ریشه مشکلات کشور مدیریتی است
14 تير 1399 ساعت 14:59
سعید لیلاز فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: ذات مناسبات ژئوپلیتیک ایران، به گونهای سرنوشت کشورمان را رقم زده است که اگر یک کشور مستقل نباشد، ما را در خود هضم میکنند. ایرانیها قبول نمیکنند در قدرتهای دیگر هضم شوند.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"نفت ما "، روزنامه ایران گفتگویی با سعید لیلاز، کارشناس مسائل اقتصادی و فعال سیاسی اصلاحطلب انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
مدیریت؛ کلید حل مشکلات/ تحریمها عامل تعیین کننده نیستند
- من هیچگاه عنصر خارجی را در اقتصاد ایران عامل تعیینکننده نمیدانم. اساساً از جنگ جهانی دوم به این سو، هیچ گاه عنصر یا عامل خارجی را تعیینکننده نمیدانم. حتماً عنصر خارجی مؤثر و مهم است، اما تعیینکننده نیست. به عبارت دیگر، درنهایت تحریمها اوضاع را تشدید میکند یا تخفیف میدهد. چنانکه آقای روحانی یا آقای همتی از شهریور 1397 به بعد، که اعمال مدیریت را آغاز کردند، دیدیم که مسأله جمع شد. درست است که در این مدت قیمت دلار دو برابر شده است، اما از آن طرف رشد نقدینگی هم دوبرابر شده است.
- ببینید! من معتقدم در بهترین سال دولت آقای روحانی 56 میلیارد دلار کالا به ایران وارد شد. اگر این میزان واردات یکباره صفر شود، سهم آن در اقتصاد ایران 6 درصد است، بقیه مسائل به مدیریت مربوط است. براساس شاخص بینالمللی قدرت برابری خرید، ایران سالانه حدود 1200 میلیارد دلار تولید دارد، بنابراین جایی که حکومت و دولت خواسته است، توانسته است اداره کند. چنانکه در زمینه بورس، ابتدای امسال یا اواخر سال گذشته، کارشناس یا سیاستمداری نبود که نگران فروپاشی بورس نبوده باشد، هرچند از ابتدا معتقد بودم این اتفاق نمیافتد. اما عملکرد دولت در این زمینه بسیار مثبت بود.
- ما در آن 7 تا 8 ماه (دی ماه 96 تا مرداد 97)، خیلی چیزها از دست دادیم و اساساً آن میزان از طلا و ارز که از دست دادیم، تعیینکننده بود. من یکی از بخشنامههای امریکا را خواندم و به مقام عالی رتبهای گفتم که یا شما آسوده خاطر هستید، یا من نمیفهمم که چه اتفاقی دارد میافتد، والا رفتار شما نشان نمیدهد که شما طوفان عظیمی را که در حال وزیدن است، درک کرده باشید.
رویکرد سیاسی روحانی از سال 96 تغییر کرد
- اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگویم که بعد از انتخابات 96 رویکرد سیاسی آقای روحانی تغییراتی به خود دید، زیرا فکر میکرد اگر تغییر رویکرد بدهد، نظر جناح راست هم به ایشان مثبت خواهد شد. نمیتوانم در این زمینه داوری کنم، زیرا شاید رویکرد اشتباهی هم نبود. اما به نظر میرسد ایشان اینطور فکر میکرد اگر مواضع جناح اصولگرا را هم مورد توجه قرار دهد، کشور به وفاق بیشتری خواهد رسید، زیرا یکی از بزرگترین مشکلات کشور نبود انسجام درون اجزای حاکمیت است که این نبود وفاق هیچ ربطی به تحریمها ندارد.
- به باور من، بخش زیادی از اعتراضات دی ماه 96، ناشی از توطئه از درون بود. به عبارت دیگر، اتفاقات دی ماه ناشی از کشمکشهای طبقات اجتماعی بود.
- تغییر رویکرد آقای روحانی بیشتر در دولت نمود داشت. شاید آقای روحانی میخواست نتیجه بیشتری بگیرد، اما برعکس شد. البته این را بگویم که به باور من هیچ اعتراضی نیست که زمینه اجتماعی نداشته باشد و من حق اعتراض را بخش لاینفک دموکراسی میدانم و هیچ اعتراضی را تخطئه نمیکنم، اما در حوادث دی ماه 96 اساساً نسخه هرگونه شجاعت دولت در برخورد و مواجهه با حوادث و مشکلات خارجی پیچیده شد. یعنی گروهی که آن شورشها را پدید آورد یا به آن دامن زد، عملاً با این اقدام به آقای روحانی توضیح و نشان داد که تو شجاعت تصمیمگیری نخواهی داشت و نمیتوانی تصمیم بگیری.
پول پاشیهای دولت، کمک به کاناداست!
- طبیعتاً هر بار در هر یک از این تلاطمها، یک بورژوازی جدید پدید میآید. میدانید که در هر دوره جدید، چه اتفاقی سر بورژوازی قبلی میآید؟ مقیم کانادا میشوند. ایران، کشوری شده است که مدام برای کانادا بورژوازی تولید میکند. به همین دلیل معتقدم پول پاشی درواقع کمک به آقای «جاستین ترودو» و خدمت به دولت کاناداست. منظور من، هر نوع پول پاشی است، خواه از سوی آقای محمود بهمنی باشد، خواه آقای سیف یا همتی، خواه دولت احمدینژاد باشد یا دولت خاتمی و روحانی، فرقی در اصل مسأله نمیکند.
- شرکتی که تنها در یک بازه زمانی دو یا سه هفتهای تأسیس میشود و میتواند در همین مدت کارت بازرگانی بگیرد، ثبت سفارش کند و دلار بگیرد. همین حالا، شما آیا میتوانید زودتر از یک ماه از اتاق بازرگانی تهران کارت بازرگانی بگیرید؟ دستکم گرفتن گواهی عدم سوء پیشینه یک زمان طولانی لازم دارد. پس در این مسأله حتماً فساد هم رخ داد. بنابراین کسانی که به منافذ قدرت یا امضاهای طلایی دسترسی داشتند (از این دلارها یا رانتها بهره بردند) وگرنه چیزی عاید کارگر و کشاورز یا آدمهای کف خیابان نشد.
- اگر به رفتار بوروکراسی دولت آقای روحانی در این مدت نگاه کنید، میبینید که هدف آنان تثبیت قیمت بود و به همین دلیل در برخی روزها 80 میلیون دلار 4200 تومانی اسکناس در بازار توزیع میشد. کسانی که در صفهای خرید این دلارها حاضر شده بودند، امروز مقیم کانادا هستند. اما محصول جانبی این رویکرد، ایجاد یک طبقه جدید اجتماعی است.
- همان موقع به دولت پیشنهاد دادم کوپن کالاهای اساسی توزیع شود که این پیشنهاد رد شد. وقتی میگوییم به طبقات محروم کوپن بدهید، رد میشود، اما همان توزیع کوپن را در توزیع دلارهای نفتی بین بورژوازی ایران انجام دادید، زیرا وقتی اعلام میکنید دلار ارزان میفروشیم، کسی وارد صف خرید میشود که ریال دارد، این ریال را هم بانک مرکزی داده است که سالانه 25 درصد به سپردهها سود میدهد، سپردههایی که بابتشان سالانه 25 درصد سود داده میشود، اما درآمد بانکها از محل آن سپردهها سالانه 15 درصد است. این فرآیند منبع اصلی رشد نقدینگی در ایران به مدت 10 سال بودند.
- به باور من ماده بر ذهن تقدم دارد، به این معنی که وقتی وفور پدید میآورید، از آن طرف فساد و ریخت و پاش هم پدید میآید. به عبارت دیگر، هرگاه وفور و ثروت بادآورده حاصل میشود، انضباط مالی هم از در دیگر خارج میشود. این مسأله نه تنها اصلاحطلب و اصولگرا ندارد یا ماتریالیست و خداپرست ندارد، بلکه ایرانی و غیرایرانی هم ندارد. در ایالات متحده هم این اتفاق میافتد. همین حالا ادبیاتی در جهان شکل گرفته است به این معنی که با سقوط قیمت جهانی نفت خام، دولت نروژ هم آسیب دیده است، آن هم نروژی که تا سال 2015 میلادی 900 میلیارد دلار از محل مازاد منابع نفتی ذخیره ارزی ایجاد کرده بود. این امر به این معنی است که با هر میزانی از توسعه یافتگی، با درآمدهای بادآورده، در هر صورت دچار ریخت و پاش میشوید.
- وقتی براساس یک درآمد ناپایدار، هزینه پایدار ایجاد میکنید، درواقع خودتان را نابود کردهاید. از دولت امیرعباس هویدا تا دولت آقای روحانی، هرگاه دچار وفور منابع شدیم، همین اتفاق افتاد. شاید دولت آقای روحانی تصور میکرد این بحران رد میشود. اما همان طور که برای آنان نوشتم، فرض من این بود که بحران قطعاً دو یا سه سال طول میکشد.
درحال حرکت به سمت آرامش هستیم
- در مصاحبهای گفتم که اگر امروز هم مذاکره با امریکا آغاز شود، مانند دور گذشته، حداقل دو سال طول میکشد، همچنین در خوشبینانهترین حالت، بعد از مذاکرات دو ساله، دو سال زمان میبرد تا صادرات نفت ما احیا شود، بعد از این مدت، نفت با قیمت بشکهای 35 دلار به درد کسی نمیخورد، بلکه فقط لقمهای است که لای دندانهای فساد را پر میکند و چیزی به مردم نخواهد رسید.
- در 100 سال گذشته که ما درحالگذار بودیم، 4 عنصر و عامل اساسی، به مثابه هیزمی بوده است که دیگ همیشه جوشان ایران را جوشان نگه داشته است. این عوامل عبارتاند از؛ مهاجرت از روستا به شهر، رشد جمعیت، تغییرات و نوسانهای درآمد نفت و روابط خارجی. به باور من، ما سه عامل را برای همیشه پشت سر گذاشتیم، یعنی مهاجرت، رشد جمعیت و نفت دیگر نمیتوانند ایران را دچار تلاطم کنند. درباره چهارمین عامل، یعنی روابط خارجی نیز، فشارهایی که امروز تحمل میکنیم، آخرین مرحله آن است و به باور من پس از گذراندن این مرحله، ایران به سمت ثبات خواهد رفت...امروز معتقدم ما درحال حرکت به سمت آرامش هستیم و این فشارها و تلاطمها آخرین واقعه یا رویداد (بی ثبات ساز) است (که پشت سر خواهیم گذاشت.)
- باید توجه داشته باشیم که در تاریخ 800 سال گذشته ایران، هرگز فشاری به اندازه امروز بر این کشور وارد نشده و تکرار نشده است و بدون تردید ایران، امروز تحت فشارترین کشور جهان است. یعنی فشاری که امروز ایران تحمل میکند، هم در تاریخ کشور ما سابقه ندارد، هم در دنیای امروز بیسابقه است. امروز ایران یگانه قدرت منطقهای تنهای دنیا است. ما شریک ژئوپلیتیک نداریم. ممکن است این واقعیت از یک سو غم انگیز باشد، اما از سوی دیگر غرورآفرین است. زیرا ما امروز غیروابستهترین کشور جهان هستیم. حتی هند و برزیل که کشورهای هم سطح ایران هستند، شریک ژئوپلتیک دارند، اما ایران یگانه قدرت منطقهای است که هیچ قدرت دیگری بالاسر او نیست. این اتفاق بسیار خوبی است.
- اوایل اسفند سال گذشته در مصاحبهای گفتم که بدترین دوران تاریخ معاصر ایران در آستانه فرارسیدن است. گفتم که ایران دچار بحران منابع ارزی خواهد شد و قیمت دلار افزایش خواهد یافت، این افزایش تا مردادماه ادامه مییابد و پس از آن دوباره قیمت ارز سیر نزولی خواهد داشت. بههمین دلیل معتقدم اگر تا مردادماه دوام بیاوریم، بازی را بردهایم.
- من به رؤسای محترم کمیسیونهای تخصصی پیشنهاد میکنم روشی را که آقای قالیباف در پیش گرفت در پیش بگیرند. این کاری ندارد که صرفاً انتقاد کنیم وضع خراب است. دولت آقای روحانی امروز چه کار دیگری میتوانست انجام بدهد که انجام نداده است؟ من مدیریت کرونا آقای روحانی را بسیار موفقیتآمیز میدانم. یا مدیریت دولت در بورس که میتوانست یک بحران امنیتی برای کشور ایجاد کند، را بسیار موفق میدانم. اساساً حرکتی که در بورس صورت گرفت، حرکتی در جهت منافع تودههای فقیر مردم ایران بود.
- اگر بورس فرو میریخت، چه کسی میتوانست کاری بکند؟ این کاری بود که دولت با سرعت انجام داد و البته مقام رهبری هم موافقت کردند که تصمیم بسیار مهمی است. شهریور 97 در مصاحبهای با یورونیوز گفتم اگر اینها بخواهند، میتوانند کشور را اداره کنند. (تجربه کرونا و بورس نشان میدهد) که خواستند و توانستند. بنابراین معتقدم از مرداد 97 تا الان، نمیتوانم هیچ اشتباه تعیینکنندهای در دولت روحانی پیدا کنم.
رئیسی امیدوارانه جلو میرود
- امروز حاکمیت تنها باید انسجام خود را بیشتر و یکی کند و با فساد برخورد کند. برخورد با فساد اساساً کار قوه قضائیه است که به نظر من آقای رئیسی امیدوارانه جلو میرود و من خوشبینم که در این زمینه هم اتفاقات خوبی بیفتد. اگر این دو سه اتفاق بیفتد، همان طور که پیشتر هم گفتم، تحریمها ایران را به زانو در نخواهد آورد و نیاورده است.
با قدرت مذاکره نکنیم به ترکمنچای میرسیم
- براساس برجام است که مخالف مصالحه با ترامپ هستم. به این دلیل که ما در برجام یک مصالحه شرافتمندانه انجام دادیم، اما به محض اینکه معادله قدرت در دنیا بهم خورد، امریکا این مصالحه را بهم زد. ما که گناهی نکرده بودیم یا جمهوری اسلامی که خطایی نکرده بود. از اینرو معتقدم نه اینکه مصالحه اساساً فایده نداشته باشد، بلکه میگویم اصالت ندارد. نکته دیگر اینکه امروز قیمت نفت آنقدر پایین آمده است که مصالحه را از لحاظ اقتصادی بیمعنی کرده است.
- به باور من، تا زمانی که ما به یک قدرت متوازن دست نیابیم، اساساً این مصالحه ممکن نخواهد بود، مگر اینکه مانند ترکمانچای چیزی بدهیم که من با این رویکرد مخالفم.
- وقتی میگوییم میخواهیم با امریکا مصالحه کنیم، باید ببینیم که آیا این مصالحه مسائل امروز ما را حل میکند یا خیر؟ مگر مشکلات اساسی امروز ایران تورم، ناکارآمدی و فساد نیست؟ کدام یک از این مشکلات ناشی از تحریم است؟ امروز پنجاهمین سال ورود تورم ساختاری به ایران است که تنها دو سال آن را در تحریم سپری کردیم. این تورم ساختاری و ناشی از این است که باری که روی دوش دولت میگذاریم، به اندازهای زیاد است که دولت ناچار میشود اسکناس چاپ کند تا این بار را کم کند.
- کدام یک از مشکلات بنیادی ما با رفع تحریمها حل میشود؟ کدام کشور پس از اینکه به امریکا نزدیک شد، توسعه یافت؟ اصلاً مگر امریکا به کشوری نان میرساند؟ چرا مصر یا پاکستان مشکلات بدتری نسبت به ایران دارند؟ تعداد متحدان امریکا که مشکلات جدی دارند، به مراتب بیشتر از تعداد متحدان امریکا است که وضع خوبی دارند و این مدیریت داخلی این کشورها است که آنان را به وضع خوبی از لحاظ توسعه رسانده است.
وابستگی برای ایران و ایرانی معنا ندارد
- ذات مناسبات ژئوپلیتیک ایران، به گونهای سرنوشت کشور مرا رقم زده است که اگر یک کشور مستقل نباشد، ما را در خود هضم میکنند. ایرانیها قبول نمیکنند که در قدرتهای دیگر هضم شوند. این حرفی است که امروز اردشیر زاهدی هم میگوید. آیا زاهدی به پول جمهوری اسلامی احتیاج دارد یا میخواهد وزیر خارجه شود؟ وقتی بهعنوان یک ایرانی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید که ایرانیها نه توانستند قمر یک کشور شوند نه اینکه به تنهایی خود را حفظ کنند.
- وقتی بریتانیا وارد هند شد، این کشور را مستعمره خود کرد، اما با قرارداد 1919 تلاش کرد ما را نیمه مستعمره بسازد. برای اینکه نمیتوان ایران را هضم کرد. ایران کشوری نیست که با کسی بسازد. ایران یک قدرت مستقل است. شماها معتقدید که این رویکرد ناشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی است، اما من معتقدم ایدئولوژی جمهوری اسلامی به خاطر این رویکرد است. این روحیه ایرانیها که خودشان را هم طراز امریکاییها میدانند، ولو اینکه پایشان در مناسبات قدیمی باشد، به ایران اجازه نمیدهد که یک قدرت وابسته باشد. وابستگی برای ایران و ایرانی معنا ندارد. وقتی هم که وابستگی معنا پیدا نمیکند، ایران ناچار است قدرتمند شود و وقتی هم که قدرتمند شد، تضاد و نزاع هم آغاز میشود.
امنیت، نایابترین گوهر در کل خاورمیانه است
- ما درگیر یک نبرد تعیینکننده با امریکا هستیم. نبرد مرگ و زندگی است و به باور من، آخرین تضاد و چالش از این نوع هم خواهد بود. البته ما پیروز میشویم. من به حافظه تاریخی ایرانیان که به شعور ملت ایران متکی است، بسیار امیدوارم. من به چسبندگی تاریخی سرزمین و ملت ایران بسیار امیدوارم. این چسبندگی بسیار نیرومند است. همچنان که من به اقتدار جمهوری اسلامی که چیزی بهنام امنیت را در ایران پدید آورده است، بسیار امیدوارم. امنیت، نایابترین گوهر در کل خاورمیانه است. هیچ ایرانی حاضر نیست گوهر امنیت را با هیچ چیز دیگری عوض کند.
- معتقدم ما به ساخت سیاسی، اقتصاد دادیم و در مقابل امنیت را گرفتیم. امروز از مردم کوچه و خیابان بپرسید که چه کسی از این معامله با جمهوری اسلامی ایران پشیمان است؟ نه در تهران، بلکه در کردستان و بلوچستان هم پشیمان نیستند. با وجود مشکلاتی که کردها و بلوچها دارند، آنان امنیت را ترجیح میدهند.
با بنبست مواجه نیستیم
- در دولت آقای روحانی رکورد دکتر مصدق در (اداره کشور) با اقتصاد بدون نفت را شکستیم. از ابتدای فروردین 97 تا امروز نزدیک به 30 ماه از آغاز دور جدید تحریمها میگذرد و ما در این مدت موفق شدیم اقتصاد کشور را بدون نفت اداره کنیم. در همین شرایط، امروز ایران هیچ شباهتی با یک کشور قحطی زده ندارد.
- با توجه به اینکه قرار نیست بار دیگر آقای روحانی رئیس جمهوری شود و با توجه به اینکه او حزب سیاسی و روشنی هم ندارد، به نمایندگان محترم مجلس پیشنهاد میکنم با این دولت حداکثر همکاری را بکنند تا دولت موفق شود. زیرا موفقیت این دولت به حساب کسی از رقبای آنان نمیرود، روحانی هم که دیگر نمیتواند رئیس جمهوری شود، در این صورت چرا نباید براساس مصالح جمهوری اسلامی و منافع خودشان، پایهای داشته باشند تا وقتی در 1400 به قدرت رسیدند، کشور را آسانتر اداره کنند؟ به همین دلیل من توجه این دوستان را به این واقعیتها جلب میکنم.
- دکتر مصدق در شکلگیری این وضعیت مقصر بود، به این معنی که او بهلحاظ اقتصادی و سیاسی ایران را غیرقابل مدیریت کرد. اما ما امروز با آن بنبست مواجه نیستیم.
- قبل از اعتراضات آبان ماه به آقای روحانی پیشنهاد دادم که به مردم کوپن کالاهای اساسی بدهیم. اگر این کوپنها توزیع شده بود، چیزی که بعداً به اسم یارانههای نقدی توزیع شد، قطعاً میتوانست قضیه متفاوت باشد. معتقدم بهدلیل فقدان انسجام داخلی، دولت به مرحله بیتصمیمی رسیده بود و بعد از اینکه این اعتراضها رخ داد، نیاز به یک اقدام مؤثر را جدیتر کرد و بعدتر هم که کرونا پدید آمد، ساخت سیاسی در کشور انسجام نسبی را به دست آورد. این انسجام نسبی باید همچنان ادامه یابد، چراکه امروز فشار بر کشور بیشتر از آبان ماه است.
مردم میدانند کجا صادقانه برخورد میکنیم
- مردم ایران متوجه هستند که ما چه زمانی به آنان راست میگوییم و چه زمانی راست نمیگوییم، یا کجا تقصیر ما هست و کجا تقصیر ما نیست، کجا صادقانه برخورد کردیم و کجا صادقانه برخورد نکردیم. من همیشه از تکرار این خاطره اکراه دارم، زیرا اشک به چشمانم جاری میکند. یادم هست زمانی که شهید رجایی در تلویزیون اعلام کرد از صبح فردا، قیمت بنزین به یکباره سه برابر میشود. یگانه مدت تاریخ معاصر که قیمت بنزین در ایران از قیمت جهانی آن بیشتر بود، دوره چند ماهه دولت شهید رجایی بود. اما پس از اعلام این تصمیم، در کشور آب از آب تکان نخورد. زیرا مردم میدانستند که او صداقت دارد.
- چرا مردم مدیریت دولت در مقابله با کرونا را میپذیرند؟ زیرا مسأله را به عینه میبینند. پس چرا نباید به مردم بگوییم که درحال نبرد با امریکا هستیم؟ البته، لازمه این پذیرش این است که در بحبوحه این نبرد، دیگر فسادهای کلان در کشور رخ ندهد و در این صورت است که مردم صداقت ما را باور خواهند کرد و همراه خواهند شد.
- اگر از منظر کارشناسانه به مسائل نگاه کنیم، میبینیم که به استثنای فاصله دی ماه 96 تا مرداد 97 (توجه کنید که من به دقت به این تاریخ اشاره میکنم) عملکرد دولت آقای روحانی را کاملاً قبول دارم و موفق میدانم.
- ما در همه زمینهها موفقیت داشتیم، هم رشد اقتصادی ایران احیا شد، هم توزیع درآمد. قدرت خرید طبقه کارگر ایران که تا سال 1392 در نسبت با سال 1389 حدود 25 تا 30 درصد کاهش یافته بود، تا پایان سال 96 دوباره احیا شد. یعنی اولین بار در تاریخ ایران بود که قدرت خرید کارگران از طریق افزایش دستمزد اضافه شد.
- معمولاً ما فراموش میکنیم یا رؤسای محترم کمیسیونهای مجلس فراموش کردهاند که درآمد ارزی بهترین سال دولت آقای حسن روحانی، معادل درآمد ارزی در بدترین سال دولت آقای احمدینژاد بود. یعنی کاهش قیمت جهانی نفت خام، همه آثار مثبت برجام را محو کرد، بهگونهای که درآمد ارزی در سال 94 به 33 میلیارد دلار رسید، همچنان که درآمدهای ارزی در بهترین سال دولت آقای روحانی که سال 96 بود، معادل درآمدهای ارزی سال 92 بود که بدترین سال از نظر درآمد ارزی در دوره اول تحریم محسوب میشود.
- در واقع هیچ گاه دولت آقای روحانی وفور درآمدهای ارزی را تجربه نکرد. باوجود این ما موفق شدیم اقتصاد ایران را احیا کنیم، کما اینکه رشد اقتصادی ایران در سال 95 از رکورد خود در سال 1390 عبور کرد و شاخص تولید صنعتی نیز به 106 تا 110 واحد رسید، آن هم نسبت به سال 90، یعنی قبل از شروع دور نخست تحریمها علیه ایران. از سوی دیگر امروز تولید مواد غذایی ایران حدود 140 میلیون تن است.
- بگذارید اینطور بگویم؛ سعید لیلاز بهعنوان یک مورخ که درس خود را خوب خوانده است، ادعا میکند که از حمله مغول به این سو، هرگز فشاری مانند فشار امروز به ایران وارد نشده است. سراغ ندارم که ملتی یا کشوری به اسم ایران، از سال 618 هجری قمری که چنگیز به ایران حمله کرد، تا امروز، چنین فشاری را تحمل کرده باشد. در 8 قرن گذشته چنین فشاری بر ملت ایران بیسابقه بوده است. باوجود این، آیا شما در ایران هیچ اثری از قحطی میبینید؟ هیچ اثری از مشکلاتی که در عراق دوره تحریم بود یا مشکلاتی که در ونزوئلا هست، میبینید؟ بله، میدانم که ما امروز با چه فقری یا چه تورمی دست به گریبان هستیم، میدانم که هر هفته هزاران انسان به زیر خط فقر رانده میشوند، همه اینها را میدانم، اما از آن طرف این را هم میدانم که فشاری که بر ایران وارد میشود، بیسابقه است.
کد مطلب: 125034