به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی"
نفت ما "،ایالات متحده هم اکنون به یک آنارشیست نفتی و گازی تبدیل شده و در کنار پاندمی کرونا، مهمترین عامل بی ثباتی بازارهای جهانی انرژی است و پیامدهای ویرانگر سیاسی، اقتصادی و امنیتی بر کشورهای عضو OPEC و GECF، داشته است.
دونالد ترامپ در کمپین انتخابات ریاست جمهوری 2016 وعده داده بود که از توافق تغییرات اقلیمی 2015 پاریس خارج شده، واردات نفت از عربستان سعودی را کاهش داده، افزایش استخراج سوخت فسیلی و کشیدن خط لوله نفت «Key-Stone» را از سر بگیرد که اجرایی کرد.
ترامپ در استراتژی امنیت ملی خود که در 18 دسامبر 2017 منتشر شد، مدعی است که ایالات متحده برای نخستین بار، به صورت یک کشور برتر و چیره دست در حوزه انرژی درآمده است. بدینصورت که برتری انرژی، یعنی جایگاه محوری آمریکا در سیستم جهانی انرژی به عنوان یک تولیدکننده، مصرف کننده و نوآور پیشرو، که دسترسی به منابع متنوع انرژی را تضمین میکند، تفسیر شده است. بر این اساس، برداشتن محدودیت از وفور منابع انرژی - اعم از زغالسنگ، گاز طبیعی، نفتخام، تجدیدپذیرها، و هسته ای- اقتصاد آمریکا را رونق بخشیده و بنیانی برای رشد اقتصادی می سازد. در این استراتژی، تجارت و سرمایه گذاری فرامرزی پر رونق انرژی برای اقتصاد قوی و برگشت پذیر و بازار انرژی آمریکا، حیاتی قلمداد شده است. در آینده امنیت بلندمدت انرژی ایالات متحده، اقدامات اولویت داری همچون؛ کاهش موانع، افزایش صادرات، تضمین امنیت انرژی، دستیابی به دسترسی جهانی انرژی، پیشرفت بیشتر فناوری آمریکایی مورد توجه جدی قرار گرفته است. در واقع استراتژی امنیت ملی ترامپ نشان می دهد که شیفت پاردایمی در مقایسه با استراتژی امنیت ملی اوباما، در آن اتفاق افتاده و سیاست های ترامپ در حوزه نفت و انرژی که احیای صنعت شیل آمریکا را به دنبال داشته به نوعی طرح توافق کاهش تولید اوپک با هدف باثبات سازی بازارهای جهانی نفت را نیز خنثی کرده است. در واقع روح استراتژی امنیت ملی ترامپ در حوزه انرژی، به دنبال تبدیل این کشور به ابرقدرت انرژی در قرن بیست و یکم بوده است. انقلاب شیل و لغو قانون منع صادرات نفتی آمریکا، ترتیبات جهان انرژی را تغییر داده است. میزان تولید آمریکا در پایان سال 2019 به بیش از 13 میلیون بشکه در روز رسید که در 50 سال گذشته بی سابقه بوده و در نتیجه تولیدکنندگان آمریکایی سهم مهمی از بازار اوپک را به دست آورده اند. ایالات متحده به کمک شیل اویل و شیل گس، در حال تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان و بزرگترین صادرکننده گاز جهان است.
جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری 2020 نیز طرح 2 تریلیون دلاری مطرح کرده است که برای رسیدن به انرژی پاک درطی چهار سال سرمایه گذاری می کند و در کنار آن، پیشتر پیشنهادی ۱.۷ تریلیون دلاری داده بود که در طول یک دهه به این هدف می رسید. این دو طرح اقلیمی، با هدف رسیدن به انرژی الکتریکی ۱۰۰ درصد پاکیزه تا سال ۲۰۳۵ پیشنهاد شده اند که نشان می دهد تقاضای تحولگرایانه مبنی بر اولویت بخشیدن به بحران اقلیمی را جدی گرفته است. رویکرد بایدن حذف آلاینده های کربنی از نیروگاهها تا سال ۲۰۳۵، رسیدن به آلودگی جوی صفر تا سال ۲۰۳۰، و توسعه عظیم انرژی های بادی و خورشیدی همراه با نصب ۵۰۰ میلیون صفحه خورشیدی و ۶۰ هزار توربین بادی در داخل و خارج از آمریکاست. بایدن هیچ اشاره ای به ممنوعیت استخراج نفت و گاز و زغالسنگ نکرده و به جای ممنوعیت استفاده از سوخت فسیلی، خواستار استفاده از فناوری هایی شده که آلودگی ناشی از مصرف زغالسنگ و نفت در نیروگاههای دودزا را برطرف می کند. استخراج نفت و گاز، که در سالهای اخیر این صنعت آمریکا را رونق بخشیده، موضوعی است که متحد کردن رأیدهندگان بی طرف را در حوزه های انتخاباتی کلیدی مانند ایالت صنعتی پنسیلوانیا با دشواری مواجه می کند. وی در جریان انتخابات مقدماتی از مخالفت خود با صدور مجوز جدید برای استخراج نفت اندکی کوتاه آمد. به جای آن در طرح جدید از کاهش مصرف نفت، گاز و زغالسنگ از طریق کارآمدتر کردن وسایل نقلیه، حمل و نقل عمومی، ساختمانها و نیروگاهها سخن گفته است.
در مقابل دونالد ترامپ هیچ برنامه ای برای تغییرات اقلیمی ندارد. در عوض کمپین انتخاباتی وی که تاکید کابینه اوست بر نابودی هر آنچه که از میراث اوباما باقی مانده است، تاکید دارد. نقطه مشترک ترامپ و بایدن در اینجا حمایت هر دو نفر از برق هسته ای است. بایدن وعده داده است استانداردهای انتشار آلاینده های خودروها، را سفت و سخت تر کند. بایدن از راه اندازی 500 هزار جایگاه شارژ خودروهای برقی تا سال 2030 در ایالات متحده خبر داده و وعده داده است یارانه های سوخهای فسیلی را قطع کند.
درحالیکه ترامپ بر حمایت خود از حفاری ها و نیز دیگر منابع سوختهای فسیلی به عنوان منبعی برای ایجاد مشاغل یقه آبی تاکید کرده، بایدن وعده داده که تکنولوژی فراکینگ را ممنوع کند. این تکنولوژی انتشار گازهای مرتبط با تغییرات اقلیمی را بیشتر می کند اما تعداد مشاغل را بیشتر کرده و به ایالات متحده امکان می دهد به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت و گاز دنیا باقی بماند.
بایدن وعده داده است که در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، ایالات متحده را به پیمان تغییرات اقلیمی پاریس بازخواهد گرداند.
البته اکثر مدیران نفت و گاز آمریکا ترجیح می دهند ترامپ مجدداً انتخاب شود، زیرا وی چهار سال گذشته را صرف عقب راندن مقررات مربوط به تغییرات آب و هوایی کرده است و به همین دلیل میزان کمکهای شرکت های نفت وگاز در کمپین انتخاباتی 2020 به ترامپ همچون دور قبل شش برابر شده است. حامیان سرسخت ترامپ در صنعت انرژی ادعا می کنند که هدف بایدن اینست که بتواند در ایالت هایی که نفت و گاز و زغالسنگ تولید می کنند با آقای ترامپ رقابت کند. شرکت هایی که انرژی تجدیدپذیر تولید می کنند بیشتر از سایر شرکت ها از برنامه بایدن حمایت می کنند زیرا برنامه بایدن تلاشهای دولت فدرال را برای بهبود روند تولید انرژی تجدیدپذیر که توسط دولت ترامپ از بین رفته است، احیاء میکند.
جمهوریخواهان به دبال استقلال انرژی به هر قیمتی از جمله گسترش صنت شیل، حفاری فراساحلی و بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی هستند. در مقابل دموکرات ها امنیت انرژی امریکا را در ثبات و تعادل عرضه و بازار جهانی، توجه کمتر به صنعت شیل و ملاحظات زیست محیطی می دانند.
گفتمان بایدن نزدیک به مکتب لیبرالیسم است و در دوره وی رویکرد یکجانبه گرایانه (Unilateralism) به چندجانبه گرایانه(Multilateralaism) تغییر خواهدیافت. بایدن به جای قدرت سخت، قدرت هوشمند (Smart Power) را که ترکیبی از قدرت سخت و نرم است برای بقای نظم جهانی به رهبری آمریکا انتخاب خواهد کرد. استراتژی امنیت ملی بایدن، یک نگرش و استراتژی برای پیشبرد منافع ملی، ارزشهای جهانی، و نظم بین المللی قانون محور را از طریق رهبری قوی و پایدار آمریکا ارائه می دهد که در آن ایالات متحده نهادگرایی نئولیبرال (Neoliberal Institutionalism) را در پیش خواهد گرفت و موضوعاتی مانند تغییرات اقلیمی، انرژی پاک، امنیت انرژی در این دستورکار برجسته خواهد شد. اولویت های سیاست خارجی دولت احتمالی بایدن؛ بازسازی سیاست داخلی، بازسازی اتحادها و بهروزرسانی ابزارهای سخت و نرم (هوشمند) در سیاست خارجی آمریکا خواهد بود.
در صورت انتخاب مجدد ترامپ، پاردایم رئالیسم و نئورئالیسم در سیاست های انرژی و محیط زیستی استمرار خواهد داشت و در صورت انتخاب بایدن در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا که در سه نوامبر مصادف با سیزدهم آبان ماه برگزار می شود، ما شاهد یک شیفت پارادایمی (Paradigm Shift)از رئالیسم و نئورئالیسم ترامپ به لیبرالیسم و نئولیبرالیسم خواهیم بود.
با توجه به آنتروپی در بازار جهانی نفت بواسطه پاندمی کرونا و شیفت بازار جهانی نفت از فروشنده به خریدار محور و جنگ اقتصادی برای تصاحب سهم کشورها در بازار جهانی انرژی، حتی در صورت انتخاب بایدن، امیدی به بازگشت بشکه های نفت ایران به بازار جهانی وجود ندارد.