به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، این مشاورت در وزیر نفتی تاثیر شگفت بنهاد و ندائی وجدانی به امور اداری وزارتخانه بیفکند . در دّم بگفتند :«فعلا اهل شباب را به کرسی مدیریت راهی نباشد» .و بدین سان یار غار را پس از 5 سال بسرکار مجدد فرو آوردی .
با این خبر دود ودم و سور و سات را بر اطرافیان مدیر فروافتاده شکیب نمودند و شادمانی بسی افزون بگشت.
«مدیربازگردنموده»به یکباره در او نشاطی وافر پدید بیامد .خود را بیافت که :«این مجال را تکرار نباشد.پس باید داغ از دل بستانم و خاصان خویش به ویژه فرزند ذکور برادر که دستی در ساخت قطعه دارد سرانجامی نیکو ببخشایم . در اندک چشم بهم زدنی صورتحسابهایش را نقد نموده تا گلایه سالهای پیشین بر من هم گزند، نزنند.صد البته پسرخاله را نیز فراموش ننمودی و 6 قرارداد لوله را خردمندانه از چین بیاوردی و به شهر اکسین حوالت نمودی ...تا بعد را چه پیش آید و سرمچ گیر نخواهد شد!».
حکیمی را بخواست که:«ای حکیم! ما در این سن وسال قوتی باقی نمانده و اگر دودی هوا نکنیم و منقلی برای چای و دِی بلال نباشد، ملال و خستگی بر ما مضاعف شود،تدبیر چیست؟».
حکیم اندیشه ای نمود و دستور بداد در سقف اطاق جلسات «فن الاستحمام» نصب بنمودی به طوری که هیچ از دودِ کار و بار و تلاشهای پس از اوقات عصر، در آن پستو هم نشانی نباشد .
بدین سان فرتوتی مدیر به شبابی بازگشت نموده و شنگولی کار را وی نه روز می شناسد و نه شب.مدام از این سوی هورالعظیم تا آن سوی گچساران می کوبد تا خود را اندکی زیر فن الاستحمام رها سازد و سبکبال گردد.