درست است که توجه به مسئله HSE در صنعت نفت تقویت شده است اما این به مفهوم رسیدگی دقیق و کامل بعدی به سوانح و حوادث و دلایل وقوع آنها نیست؛ اغلب در ایران حوادث بهسرعت فراموش میشوند درصورتیکه در نظامهای پیشرفته یک حادثه و سانحه گاهی تا سالهای طولانی فراموش نمیشود و از ابعاد مختلف فنی و انسانی و ... وارسی میشود.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،در نیمه تیرماه ١٣٩٥ مجتمع پتروشیمی بوعلیسینا در منطقه بندرامام دچار آتشسوزی شد که ابعاد بهنسبت بزرگی داشت و پس از حدود ٦٠ ساعت مهار شد. مسلما آتشسوزی یک تهدید است؛ یک حادثه آتشسوزی منجر به زیان و خسارت میشود و تأسفانگیز است؛ آنچه اتفاق افتاده است برگشتپذیر نیست اما با کالبدشکافی آن و درسگرفتن از آن میتوان جلوی حوادث آینده را گرفت و از این منظر از این خسارت فرصتی را خلق کرد.
متأسفانه در کشور ما اینگونه حوادث خیلی زود به وادی فراموشی سپرده میشود و درسهای لازم از آن گرفته نمیشود. در شرایط ضعف ساختارها و نهادهای ذیربط، مطبوعات و رسانهها با پیگیری این امور و تلاش در مسیر کالبدشکافی آن میتوانند نقش مؤثری در درسآموزی و فرصتسازی از این حوادث ایفا کنند. صاحب این قلم هیچ تخصصی درزمینه آتشسوزی و ایمنی و آتشنشانی ندارد اما میکوشم با ذکر نکاتی، زمینهای را برای بحث و بررسی بیشتر دراینزمینه فراهم کنم و به عنوان عضو کوچکی از خانواده مطبوعات به سهم خود دراینزمینه ایفای نقش کنم.
١- مجتمعهای پتروشیمی و پالایشگاهها به بخش غیردولتی واگذار شدهاند (رجوع کنید به خصوصیسازی نافرجام در صنعت نفت) و به نظر میرسد از زمان واگذاری تعداد سوانح در این واحدها افزایش یافته است.
برخی معتقدند علت این است که اغلب مالکین جدید این واحدها عمدتا در جستوجوی رانت سوخت و خوراک ارزان و سود بیشتر هستند و هزینههای لازم را برای تعمیرات و نگهداری و بازسازی انجام نمیدهند. باید بررسی شود که آیا چنین فرضیهای صحیح است یا نه. نگارنده از سالها پیش در بسیاری از یادداشتها و مصاحبهها ذکر کردهام که در شرایط ایران دولتسازی باید مقدم بر خصوصیسازی باشد؛ به این معناست که در دولت ایران به دلیل غلبه بنگاهداری بر حاکمیت (سیاستگذاری، کنترل، نظارت و رگولاتوری)، که کار اصلی دولت است، حاکمیت بسیار ضعیف است و در بسیاری از بخشها اصولا وجود ندارد و اشاره کردهام که در شرایط فقدان و ضعف حاکمیت دولتی، خصوصیسازی خطرناک است (رجوع کنید به دولت پویا)، بخش خصوصی و بهویژه بخش موسوم به خصولتی به دنبال حداکثرکردن سود خود است و دستگاه حاکمیتی است که حافظ منافع ملی و بازدارنده تقابل و تضاد منافع خصوصی و منافع ملی است و کنترل و نظارت و رگولاتوری حاکمیتی است که میتواند جلوی اینگونه فجایع را بگیرد، آیا ساختارهای حاکمیتی لازم متناسب با خصوصیسازی در واحدهای پالایشی و پتروشیمی شکل گرفته است. (رجوع کنید به صنعت پتروشیمی نیازمند نقشه راه، خصوصا پاراگراف آخر آن).
٢- آمارها نشان میدهد که در چند سال اخیر در کل صنعت نفت نیز تعداد سوانح افزایش یافته است؛ این در شرایطی است که در همین سالها توجه سازمانی و مدیریتی به مسئله HSE (بهداشت، ایمنی و محیطزیست) بیشتر شده و فرهنگ آن نیز گسترش پیدا کرده است؛ بنابراین افزایش تعداد سوانح نمیتواند ناشی از بدترشدن وضعیت سازمانی و مدیریتی در برخورد با مسئله باشد؛ بنابراین به نظر میرسد که احتمالا هم فروپاشی مدیریتی دوران دولت نهم و دهم و هم تحریمها و مشکلات اقتصادی ناشی از آن، به صورت مستقیم و غیرمستقیم در این زمینه نقش داشته باشد. سوءمدیریت آن دوران در کنار محدودیت منابع مالی و ممکننبودن تأمین بسیاری از قطعات و تجهیزات، احتمالا موجب بهتأخیرافتادن بسیاری از برنامههای تعمیر و نگهداری شده است و این مسئلهای است که ازیکسو باید در برآورد خسارتهای واقعی مدیریت آن دوره و تحریمها در نظر گرفته شود و ازسویدیگر برای جبران آن برنامهریزی عاجل صورت پذیرد.
٣- درست است که توجه به مسئله HSE در صنعت نفت تقویت شده است اما این به مفهوم رسیدگی دقیق و کامل بعدی به سوانح و حوادث و دلایل وقوع آنها نیست؛ اغلب در ایران حوادث بهسرعت فراموش میشوند درصورتیکه در نظامهای پیشرفته یک حادثه و سانحه گاهی تا سالهای طولانی فراموش نمیشود و از ابعاد مختلف فنی و انسانی و ... وارسی میشود. بررسی جدی و پیگیری این قبیل سوانح هم به نوبه خود دقت و حساسیت را در واحدهای صنعتی بالا میبرد و هم از نتایج آن دستورالعملهای دقیقتر و کاملتری برای مراقبتها و نگهداریها حاصل میشود که اگر مستند و به همهجا ابلاغ شود جلوی سوانح مشابه را میگیرد.
٤- شیوه مهار آتش مخزن دچار حریق در پتروشیمی بوعلی، همان شیوهای بود که صاحب این قلم شخصا در دوران جنگ (حدود ٣٠ سال پیش) در جزیره خارک شاهد آن بودم، خنکنگهداشتن مخازن مجاور که حرارت و آتش به آن سرایت نکند، تخلیه مخزن از لولههای زیرین مخزن (البته به شرطی که شیرهای تخلیه دائم رسیدگی شده باشند و دچار مشکل نباشد و مخزن به موقع لجنزدایی شده باشد و مواد سنگین باعث گرفتگی لولههای تخلیه نشود)، به منظور کاهشدادن زمان حریق و حداقلکردن ماده محترقه که البته خود مخزن معمولا از بین میرود، و ظاهرا هم به نظر میرسد که چارهای جز همین کارها نیست؛ اما در همین چند روزی که این حادثه در جریان و به قول معروف روی آنتن بود، فیلم کوتاهی در فضای مجازی منتشر شده بود که نشان میداد در جایی از دنیا در یک مخزن حاوی ماده قابل اشتعال و مشابه، بالای مخزن مجهز به لولههای تزریق فوم مخصوص بود و منبع فوم و شیرآلات لولهها در فاصلهای دور از مخزن ماده قابل اشتعال قرار داشت و به محض آتشسوزی از بالا فوم خاموشکننده تزریق شد و در مدت بسیار کوتاهی آتش خفه و مهار شد. به نظر نمیرسد که مخزن درگیر آتش در پتروشیمی بوعلی مجهز به چنین سیستمی بوده باشد. آیا لازم نیست با درسآموزی از این تجربه، بازنگری جدی در فناوریهای نوین کنترل و اطفایحریق در سطح صنعت نفت صورت گیرد؟
٥- قبل از واگذاری پتروشیمیها و پالایشگاهها همه آنها زیر چتر مدیریتی واحد بودند که نهایتا در سطح وزارت نفت هماهنگ میشد و در صورت بروز سوانح، تمام امکانات صنعت نفت موجود در منطقه بروز سانحه به کار گرفته میشد و به قول معروف هزینهها جیببهجیب بود. شواهد نشان میدهد که در شرایط حاضر این هماهنگیها در برخورد با سانحه قدری دشوار شده است بهطوریکه وزیر نفت و استاندار خوزستان مجبور به حضور و دخالت مستقیم شدند.
با توجه به این تجربه، لازم است نوعی سازماندهی و روابط نهادی مشخص برای برخورد با سوانحی که مقابله با آن از توان انفرادی شرکت درگیر با آن خارج است، اندیشیده شود تا در موقع لزوم سینرژی لازم برای برخورد با مشکل پدید آید.
٦- شرکتهای بیمه در صورتی که توان فنی بالا و روزآمدی در شناخت تجهیزات و سیستمها و تشخیص ریسک و تعیین دقیق نرخ بیمه براساس میزان ریسک و خطر و توان مواجهه با آن، در تأسیسات تحت بیمه داشته باشند، میتوانند با تعیین نرخهای بیمه مناسب برای شرایط مختلف، نقش مؤثری را در تشویق واحدهای صنعتی به روزآمدکردن سیستمهای کنترل و اطفایحریق یا دیگر سوانح ایفا کنند و اینک تازه کار بیمهگر پتروشیمی بوعلی شروع شده است و میتواند با ایفای نقش مناسب به ارتقای ایمنی در صنعت نفت کمک کند.
بههرحال سانحه کنترل شد و تردیدی نیست که کوشش همه دستاندرکاران کنترل حریق بوعلی که با توجه به ویژگیهای منطقه میتوانست به یک فاجعه وحشتناک تبدیل شود، بسیار ستودنی و درخور تشویق است، اما پرونده سانحه برای درسآموزی از آن تازه باز شده و امید است این درسآموزی نیز بسیار جدی گرفته شود تا از این خسارت یک فرصت هم ساخته شود. شاید مناسب باشد که مطبوعات نیز به سهم خود در این زمینه ایفای نقش کنند و در تقویم خود بگنجانند که ششماه یا یکسال دیگر به سراغ این پرونده بروند و نگذارند که از این درسآموزی غفلت شود.
منبع: شرق