به گزارش نفت ما، سرنوشت کشور ما خواسته یا ناخواسته به نوع نامرغوب انرژی یعنی انرژی فسیلی گره خورده است. بیشتر کشورهای نفتخیز، این انرژی فسیلی را یک نعمت الهی میپندارند و در چند دهه گذشته از مواهب آن بهرهمند شدهاند، اما بهتدریج پی بردهاند که ناف اقتصاد کشور با نفت بریده نشده، همچنانکه پیش از اکتشاف و استخراج نفت و گاز، مردم با کار و تولید خود زندگی میکردند و چرخ اقتصاد را به گردش درمیآوردند. پس از سپریشدن دوران نفت، ناگزیر باید به اصل خود بازگشت؛ ذخایر زیرزمینی حوزههای نفت و گاز هرقدر هم بزرگ باشند، درنهایت محدودند و با برداشت روزانه چند میلیون بشکه بهزودی به پایان میرسند. حتی پیش از تمامشدن نیز استخراج آن چنان سخت و پرهزینه خواهد شد که برداشت از این حوزهها در دهههای آینده، صرفه اقتصادی نخواهد داشت. کشورهای خریدار انرژی فسیلی بهخوبی از این نکته آگاهی دارند و از هماکنون خود را برای کاهش وابستگی به انرژی فسیلی و بهرهبرداری از «انرژیهای تجدیدپذیر» آماده میکنند، درحالیکه شرایط کشورهای فروشنده نفت و گاز اینگونه نیست. اتکای بیشازاندازه اقتصاد این کشورها به درآمدهای نفتی، مانند عامل بازدارندهای در پیریزی یک اقتصاد تولیدی عمل کرده و میکند، پیریزی یک اقتصاد تولیدی نیازمند دوراندیشی، سرمایهگذاری و برنامهریزیهایی است که در درازمدت پاسخ خواهند داد، ولی درآمدهای سهل و آسان امروز، معمولا غفلت و پشیمانی آینده را در پی دارد.
در میان انرژیهای جایگزین، خورشید جایگاه نخست را دارد؛ بهویژه در کشورهایی که از لحاظ جغرافیایی و اقلیمی از این موهبت بیشتر برخوردارند. موقعیت جغرافیایی ایران با توجه به جغرافیایی مناسب و تعداد روزهای آفتابی، از این نظر بسیار ممتاز بوده و نادیدهگرفتن این انرژی را بههیچروی نمیتوان توجیه کرد. رایجترین شیوههای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی، تبدیلکردن آن به انرژی الکتریکی یا گرمایی است. تبدیل انرژی خورشیدی به انرژی الکتریکی، به فناوریهای پیشرفته و تولید تجهیزات نسبتا گرانبها (ترموالکتریک و ترموکوپل) نیاز دارد، ولی تبدیل آن به انرژی گرمایی بسیار سادهتر است و حتی نیازی به واردکردن تجهیزات خارجی (مانند آبگرمکنهای خورشیدی) ندارد. از آنجا که بخش قابلتوجهی از گاز و برق مصرفی کشور، صرف دستگاههای گرمایشی میشود، منطق حکم میکند تولید و عمومیکردن فناوری گرمایش خورشیدی در اولویت قرار گیرد. بعضی از نهادهای عمومی از جمله شهرداریها
، با پیروی از همین رویکرد، از صفحههای خورشیدی (فتوسل) برای روشنکردن چراغهای راهنمایی و گاه روشنایی پارکها و خیابانها استفاده کردهاند.
همچنین برای تأمین آب گرم در برخی از سرویسهای بهداشتی عمومی، آبگرمکنهای خورشیدی نصب شده است. این پیشگامی را باید به فال نیک گرفت، ولی پرسش این است که روشنایی چراغهای راهنمایی یا آب گرم توالتهای عمومی، چند درصد انرژی کشور را دربر میگیرد؟ گام بزرگتر را هنگامی برمیداریم که این فناوری را عمومیتر کنیم و اتلاف انرژی را به حداقل برسانیم. بعضی از کشورهای همسایه ما که در همین شرایط جغرافیایی و اقلیمی قرار دارند، گامهای بیشتری برای عمومیکردن فناوریهای خورشیدی برداشتهاند و از ما جلوتر هستند. نباید منتظر ماند تا مردم بهصورت خودجوش به فناوریهای نوینِ بهرهبرداری از انرژی خورشیدی روی بیاورند. تمهیداتی که دولت در این زمینه میتواند بیندیشد عبارتند از:
١. فرهنگسازی و آگاهیرسانی: در سالهای گذشته گهگاه در صداوسیما شاهد انیمیشن «بابابرقی» با جمله معروف «لامپ اضافی خاموش!» بودهایم. همه رسانهها و ازجمله روزنامهها باید به نقش و رسالت خود در این فرهنگسازی عمل کنند.
٢. حمایت از نوآوریهای داخلی: آبگرمکنهای خورشیدی خارجی وارداتی، برای بهرهبرداری بیشتر از آفتاب کمرمق در عرضهای جغرافیایی کشورهای اروپایی و نیز کمتربودن تعداد روزهای آفتابی در این کشورها طراحی و ساخته شدهاند. در کشور ما آبگرمکن خورشیدی میتواند با مواد و تجهیزات ارزانتری طراحی و ساخته شود.
٣. حمایت از تولیدکنندگان داخلی: مسئولان دولتی یا شهرداری برای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی، میتوانند تجهیزات آن را به صورت مستقیم وارد و نصب کنند. ولی آیا مردم عادی در صورت علاقهمندی به این کار میتوانند به تجهیزات و تأسیسات لازم در بازار دسترسی داشته باشند؟ و بهفرض دسترسی، آیا هزینه آن برای عموم مردم قابلقبول و قابلرقابت با وسایل رایج مصرفکننده انرژی فسیلی خواهد بود؟
٤. ارائه آموزشهای لازم: هنرستانها، مراکز آموزش فنیوحرفهای و نیز رسانه عمومی صداوسیما هرکدام باید به نقش و وظیفه خود در این زمینه عمل کنند. مردم عادی در صورت تمایل شخصی به بهرهبرداری از انرژی خورشیدی و به فرض آنکه در بازار محدود کنونی بتوانند وسایل و تجهیزات آن را خریداری کنند، در پیداکردن تکنیسین یا استادکاری ورزیده برای نصب و راهاندازی آن دچار مشکل خواهند شد.
٥. فراهمکردن بسترهای قانونی: بهدلیل پایینبودن بهای انرژی در کشور، متأسفانه اهمیت موضوع مهمی چون عایقسازی ساختمانها فراموش شده است. حتی اگر سازنده متعهدی تمایل به عایقسازی داشته باشد، مواد و مصالح آن را در بازار کنونی مصالح ساختمانی نخواهد یافت. در این شرایط، بیتوجهی سازندگان ساختمانها به عایقسازی ممکن است عادی به نظر برسد، ولی آیا بیتوجهی مسئولان و نظارتکنندگان قانونی بر ساختوسازها نیز میتواند موجه باشد؟
منبع: شرق