۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۱
کد مطلب : ۹۹۰۰۱

اقتصاد سیاسی بازار نفت و آینده صادرات نفت ایران

عزت الله صیادنیا طیبی
این‌که صادرات نفت ایران به صفر برسد غیر قابل فهم است زیرا حداقل می‌تواند به اندازه اوج تحریم‌های شورای امنیت در ادایل دهه ۹۰، صادرات رسمی داشته باشد.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، بازار نفت مثل هر کالایی در دنیا تابع عرضه و تقاضاست ولی استراتژیک بودن این کالا باعث شده در بحث عرضه و تقاضا جوانب دیگری علاوه بر منافع اقتصادی را دخیل بدانیم.  در بازار نفت با تابع عرضه ای روبرو هستیم که از زمان تصمیم برای تولید بیشتر تا روانه کردن تولید به بازار حدود 5تا 6 سال زمان مورد نیاز است و در بخش تقاضا نیز وضعیت به همین منوال بوده و برای ایجاد بازار تقاضا زمان کمتری 3 تا 4 سال موردنیاز است. یعنی عرضه و تقاضا تابع انتظاراتی است که در آینده در حال شکل‌گیری است و این انتظارات می تواند به صورت مدیریت شده بعضا تعدیل و یا تسریع یابد و اثرات خود را در قیمت نفت فورا نمایان سازد. در حال حاضر مدیریت انتظارات بازار نفت از طریق نفت شیل (نفت غیرمتعارف) و استفاده از انرژی های تجدید پذیر( انرژی هسته ای، باد و...) صورت می گیرد. در کشورهای نفت خیز مثل خاورمیانه افت فشار مخازن شروع شده و برای حفظ استخراج فعلی نیاز به تکنولوژی و سرمایه گذاری عظیم است و همین امر منجر شده است که انتظاراتی در بازار شکل بگیرد که روند عرضه های نفت در آینده نمی تواند جوابگوی تقاضای بازار جهانی شود اگر سمت تقاضا انتظارات تعدیلی صورت نگیرد منجر به رشد شدید قیمت ها خواهد شد و لذا نفت شیل و گسترش استفاده از انرژی های تجدید پذیر منجر به تعدیل انتظارات رشد قیمتی نفت از جانب تقاضا گردیده است. بنابراین نفت شیل بسیار مهم در بحث تقاضا و عرضه بوده و توانایی استخراج و بهای تمام شده تولیدات آن می تواند نقش بسیار مهمی در انتظارات عرضه و تقاضا فراهم کند. با تکنولوژی و اطلاعات فعلی نفت شیل آمریکا تا سال 2025 می تواند به سرعت افزایش یابد و بعد از آن افت فشار مخازن نفت شیل شروع خواهد شد و پاسخگوی تقاضای جهانی نمی تواند باشد. بالا بودن قیمت نفت در سال های 2010 تا 2014 باعث سودآور شدن تولید نفت شیل گردید و روانه شدن آن به بازار و حتی صادرات آن، منجر به ایجاد انتظاراتی در بازار گردید که مازاد عرضه ایجاد خواهد شد و بنابراین قیمت نفت سقوط کرد. روند فعالیت تعداد دکل های حفاری در آمریکا دقیقا بازگو کننده این موضوع است که در نفت 40 دلاری تعداد دکل ها به حداقل ممکن و در نفت بالای 70دلار به حداکثر می رسد. بنابراین می توان گفت تکنولوژی فعلی نفت شیل در محدوده 60تا 70 دلار تولید نفت را سودآور می کند. پس یکی از ارکان تاثیرگذار در بازار نفت در شرایط فعلی و حتی تا یک دهه آینده نفت شیل خواهد بود. اما یکی از ارکان مهم دیگر سمت عرضه نفت، سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) بوده که بعد از دهه 70 میلادی در برخی از مقاطع توانسته قدرت خود را در بازار نشان دهد. در حال حاضر اوپک30درصد از عرضه جهانی نفت را در دست دارد و در صورت رعایت شرایط کارتلی توسط تمامی اعضا به خصوص تولیدکنندگان بزرگ مثل عربستان، عراق، ایران، امارات و کویت ، این سازمان می تواند نقش تعیین کننده ای در بازار ایفا کند. برخی از اساتید برجسته حوزه نفت و گاز نیز معتقدند که تشکیل اوپک در راستای مدیریت انتظارات بوده که در زمان هایی که قیمت نفت با افزایش روبرو می شود، ظرفیت مازاد این سازمان می تواند جلوی رشد قیمت ها را بگیرد. برخی از کشورهای سازمان اوپک همیشه با مازاد ظرفیت روبرو هستند و همین امر در ممانعت از رشد قیمت نفت تاثیرگذار است. البته اوپک سعی کرده سیاست خود را به نوعی برای رشد جهانی موجه نماید و از همین رو در قیمت های بالای نفت از ظرفیت مازاد خود استفاده می کند و در قیمت های پایین اقدام به سهمیه بندی برای کنترل عرضه می کند.  اما ایران به عنوان موسس اوپک در بعد از انقلاب نتوانسته خود را در سیاست های اوپک به صورت موثر دخیل نماید نمونه آن هم عدم انتخاب ایران به عنوان دبیرکل اوپک بعد از انقلاب بوده ولی شرایط به گونه ای بوده که حداقل منافع ایران از طریق سایر اعضاء از بین نرفته است.   اما شرایط فعلی به گونه ای است که با تحریم آمریکا برخی از اعضای اوپک با اعلام افزایش تولید و اطمینان به بازار از عدم کاهش عرضه با خروج ایران، عملا سیاست های تحریمی آمریکا را سهل تر نموده و آمریکا با جسارت بیشتری به دنبال صفر کردن صادرات نفت ایران است. به نظر می رسد وجود ایران در این سازمان در شرایط فعلی فاقد هرگونه منافع برای کشور است. آمریکا در حال حاضر به دلیل حضور نظامی در خلیج فارس با وجود عدم نیاز جدی به نفت خلیج فارس، همچنان به دنبال هژمونی سیاست های خود بر کشورهای شرق آسیا و اروپا به عنوان مصرف کنندگان بزرگ نفت است. آمریکا با حضور ناوهای جنگی خود در این منطقه به نوعی وانمود می کند که تضمین انرژی شرق آسیا و اروپا با آمریکاست و بایت این کار امتیازهای کلانی را بایستی از این کشورها دریافت کند. ایجاد یک وضعیت آشفته در ترانزیت نفت خواسته آمریکا است، چرا که می تواند با تسهیل عبور و مرور کشتی ها امتیازات بیشتری را از شرق آسیا و اروپا دریافت کند و شاید در ازای این کار تعرفه های وضع شده از سوی چین و اروپا بر کالاهای آمریکایی به حالت قبل برگردد. آنچه که حائز اهمیت است، دلیل اصلی حمایت کشورهای اروپایی از برجام و مخالفت چین با قطع واردات نفت از ایران به این دلیل می باشد که این کشورها پی برده اند که در صورت تقابل نظامی در منطقه ، هزینه این تقابل را آنها پرداخت خواهند کرد.  این‌که صادرات نفت ایران به صفر برسد غیر قابل فهم است زیرا حداقل می‌تواند به اندازه اوج تحریم‌های شورای امنیت در ادایل دهه 90، صادرات رسمی داشته باشد. صادرات غیر رسمی و استفاده از پرچم سایر کشورها و یا فروش از طریق سایر کشورها و حتی فروش روی عرشه کشتی در اقیانوس ها همواره وجود داشته البته به بهای کمتر و با ریسک زیادتر از قبیل عدم برگشت برخی از منابع ارزی، فساد، عدم پوشش بیمه ای بین المللی و ........اما ایران در هر صورت در بازار نفت حضور خواهد داشت. دانشجوی دکترای اقتصاد نفت دانشگاه علامه طباطبایی  
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


اکسیداسیون کاتالیزوری، روشی در حال تکامل جهت گوگرد زدایی
ساسان طالب نژاد/دکتری مهندسی شیمی و کارشناس توسعه کسب و کار در حوزه پتروشیمی و‌پالایش
پتروشیمی صنعت بی سردار!
عبدالرسول دشتی