۰
plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۶
کد مطلب : ۵۹۳۰۸

رابطه تولید یا توزیع ثروت با انتخابات

مهدی بنی اسدی
مهدی بنی اسدی در نفت ما نوشت:اولین مناظره تلویزیونی شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ایران داغ و دیدنی بود. در این مناظره سه‌ساعته قرار بود درباره مسائل اجتماعی بحث و گفتگو شود. اما بخش زیادی از آن به مجادلات اقتصادی و سیاسی بین دکتر حسن روحانی و اسحاق جهانگیری از یک طرف و محمدباقر قالیباف از طرف دیگر گذشت. بررسی سخنان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، در اولین مناظره ،به وضوح نشان دهنده جهت گیری فکری این عزیزان برای خدمت به جامعه بوده و محور دغدغه های اصلی همه آنها در طول آن سه ساعت ،رفع بی عدالتی اقتصادی در جامعه مطرح شد. حال سوالی که ذهن نگارنده را مشغول کرده این موضوع است که با توجه به شرایط موجود، افراد جامعه  چه برداشتی از وضعیت ایران در چهار سال آتی    می توانند داشته باشند؟ و کاندیداتورهای عزیز چه آینده ای را برای افراد متصور هستند؟ با کمی مطالعه از گذشته تا به امروز متوجه می شویم که دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی ،هفتم وهشتم و دولت دکتر روحانی راهبرد تولید ثروت و دولت دکتر احمدی نژاد توزیع درآمد و بردن درآمد نفت به سر سفره های مردم را ،راهبرد اصلی و جهت گیری اقتصادی خود قرار داده بودند. از سوی دیگر با توجه به ویژگی های جغرافیایی و جمعیتی کشور ایران و برخورداری از منابع غنی نفت و گاز و معادن مس و... و نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص ، می توان ادعا کرد که ایران کشور ثروتمندی است، اما واقعیت های بیرونی نشان می دهد که این موضوع ادعایی بیش نیست. دلیلش هم بسیار روشن است و آن این است که در دنیا،کشورهای زیادی وجود دارند که هیچ یک از این ویژگی ها و امتیازات کشور ما را ندارند، اما بسیار ثروتمندتر وتوسعه یافته تر از ما هستند و درآمد سرانه شهروندان آنها چند و چندین برابر شهروندان ایرانی است (ژاپن، سنگاپور، مالزی، کره جنوبی). نگارنده معتقد است که امروزه برای رشد و توسعه و رفاه بیشتر شهروندان تنها کشورهایی می توانند پیشرو باشند که محور همه تصمیمات و سیاستگذاری ها و فعالیت های مسئولان آنها بر  تولید ثروت  باشد ،تا بتوان از  همه امکانات بالقوه و بالفعل کشوربرای تولید هرچه بیشتر سرمایه گذاری  کرد. در غیر این صورت منابع طبیعی غنی و نیروی انسانی اگر به سرمایه ای برای تولید ثروت تبدیل نشود، می تواند مایه مصیبت و راحت طلبی و بیماری های دیگری شوند. نیروی انسانی آموزش دیده و متخصص و دانشگاهی اگر نتواند جایگاه شایسته و بایسته خود را در نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تولیدی جامعه بیابد، دچار یاس و دل مردگی می شود و راه خود را برای یافتن جایگاه اصلی خود وفردایی بهتر دور از میهن می یابد، و از این رو است که این جمعیت جوان که خود می توانست عامل رشد و توسعه باشد، در غیاب جریان تولید ثروت،به فقر و بیکاری مبتلا می شود. تجربه سایر کشورهای پیشرفته، به خوبی اثبات گر، این موضوع است که اگر از امکانات و فرصت ها در این جهت استفاده نشود، می تواند به ضد تولید تبدیل شده و به دور باطل فقر و عقب ماندگی در کشور دامن بزند، و راهبرد  توزیع درآمد نیز هرگز قادر به مقابله با این وضعیت نخواهد بود.حال سئوال این است که براساس کدام تحلیل، برخی نامزدها با این که تصویری سیاه و نا امیدی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در اولین مناظره برای مردم ترسیم کردند، وعده « توزیع درآمد » با افزایش یارانه نقدی به سه برابر برای سه دهک درآمدی پایین و یا پرداخت نقدی ماهانه ٢٥٠ هزار تومان به بیکاران ثبت نام شده می دهند؟ هرچند می توان دریافت که هدف اصلی این دلسوزان، جلب رای اقشار فقیر و آسیب پذیر و حاشینه نشینان و بیکاران است و احتمال اینکه این وعده ها بتواند برای گروه های هدف مد نظر آنها جذاب و جلب رای کند،اما آیا اجرای این راهبرد می تواند وضعیت اقتصادی کشور و به ویژه معیشت افرادگروه هدف آنها را بهبود ببخشید؟ در حالی که در کشورهای دیگری، هیچ گاه در رقابت های انتخاباتی شاهد اعلام چنین وعده هایی از سوی نامزدها نیستیم، و حتی اگر دولتی مثل دولت سوئیس بخواهد با اتکا به درآمد بالایی که دراختیار دارد اجرای چنین سیاستی، یعنی پرداخت یارانه نقدی ماهانه به میزان ٢٠٠٠ یورو را به رای عمومی گذارد، با رای منفی بیش از ٧٠ درصد شهروندان مواجه می شود . چرا که اکثریت غالب مردم آنها  دریافته اند که راز ثروتمندی کشور در کار و تلاش و سرمایه گذاری و بهره گیری از دست رنج کارشان است، و از عمق وجود به این سخن سعدی باور دارند که نابرده رنج گنج میسر نمی شود – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.                                                                                                                                                                                                          نتیجه گیری کارنامه اجرایی  دولت های پس از انقلاب و تجربه های جهانی اثبات می کند که پاسخگویی به نیاز اشتغال و رفع فقر و بیکاری و بهبود معیشت و رفاه همگانی در اجرای سیاست  تولید ثروت  است و در غیبت  تولید ثروت، اجرای راهبرد توزیع درآمد،در بهترین حالت، به توزیع عادلانه فقر و کاهش رفاه عمومی می انجامد. در حالی که راهبرد  تولید ثروت با افزایش ثروت و درآمد می تواند امکان رفاه عمومی را ارتقا بخشیده و دولت می تواند با برنامه تکمیلی تامین اجتماعی برای اقشار آسیب پذیر زندگی آنها را بهبود ببخشد.البته اجرای راهبرد تولید ثروت از سوی دولت تلاش اصلاحی فراوان می طلبد چرا باید فضای محیطی و محاطی کشور را برای سرمایه گذاری و تولید و کسب و کار به گونه اى مساعد و مناسب بسازد تا ذوق و شوق تلاش و کار و تولید و پس انداز و سرمایه گذاری را در آحاد شهروندان برانگیزد و همه تشویق و ترغیب شوند که نان از عمل خویش خورند و منت دولت نبرند، و دولت نیز به عنوان کارگزار و خادم ملت درآمد نفت را صرف سرمایه گذاری در زیربناهای تولیدی و توسعه ای کشور نماید. عرصه کنونی رقابت نامزدهای ریاست جمهوری در بحث های اقتصادی در دو گفتمان  تولید ثروت یا  توزیع درآمد  قالب بندی شده است، و در انتخابات پیش رو هرایرانی  باید میان این دو راهبرد یکی را انتخاب کند چون رای به هریک از این دو نگاه می تواند سرنوشت و آینده متفاوتی را برای ایران ما و نسل های آینده رقم زند.                                                                                                       
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


بخش خصوصی؛ عامل موثر در تحقق رشد تولید با مشارکت مردم
 سید حمیدرضا فاطمی حسینی/کارشناس حوزه نفت و گاز 
شاخص بروکفیلد و تحلیل ویسکوزیته دینامیکی سیالات
مهندس علیرضا آمار محمدی/مشاور و کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی
دولت و مجلس غافل از احوال مردم
 عبدالرسول جوادی بالاجاده / فعال رسانه ای