۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۴
کد مطلب : ۴۸۴۰۰

آیا منابع انرژی، آسیای مرکزی را تبدیل به خاورمیانه قرن ۲۱ خواهد کرد!؟

کارشناسان معتقدند وجود ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی آسیای مرکزی را می توان به شکل گیری رقیبی قدرتمند برای خاورمیانه تشبیه نمود. به علاوه، در صحنه جبهه گیری های شرق و غرب در صحنه ژئوپلیتیک، آسیای مرکزی می تواند یک مهره ارزشمند و تغییردهنده بازی برای اروپایی ها محسوب شود. و ما در حال نزدیک شدن به پایان این مسابقه هستیم.
آیا منابع انرژی، آسیای مرکزی را تبدیل به خاورمیانه قرن ۲۱ خواهد کرد!؟
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، منابع عظیم نفت و گاز طبیعی آسیای مرکزی را باید یکی از بنیان های تعادل در بازارهای جهانی انرژی به شمار آورد. اما موانع مختلفی وجود دارد که راه کشورهای این منطقه را برای نقش آفرینی بیشتر در این زمینه محدود نموده است. سهم ذخایر نفت کشورهای آسیای مرکزی (میلیارد بشکه) قزاقستان 78.5 ، جمهوری آذربایجان 18.3، ترکمنستان 1.6، ازبکستان 1.6. سهم گاز طبیعی کشورهای آسیای مرکزی (تریلیون متر مکعب): ترکمنستان 83.2، قزاقستان 7، ازبکستان 5.1، جمهوری آذربایجان 4.7. در دو دهه اخیر، ما شاهد کشف ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی در منطقه آسیای مرکزی بوده ایم. کشف میدان کاشاگان در شمال آب های دریای کاسپین در سال 2000 با 13 میلیارد بشکه ذخیره نشان داد که قزاقستان می تواند یکی از دروازه های کلیدی انرژی در قرن بیست و یکم به شمار رود. تولید تجاری از این میدان در سال 2015 و پس از چند بار تعویق، آغاز می گردد و به زودی روزانه 5/1 میلیون بشکه نفت خام از آن استخراج خواهد شد. آژانس بین المللی انرژی پیش بینی نموده که در سال 2025 ، تولید روزانه نفت خام منطقه آسیای مرکزی از مرز 6/4 میلیون بشکه فراتر خواهد رفت. رقم مشابه در سال گذشته، 6/2 میلیون بشکه در روز بوده است. نفت تولید شده در کشورهای آسیای مرکزی در سال های 2000 تا 2013 روند افزایشی داشته است. همچنین بر اساس پیش بینی آژانس، صادرات گاز طبیعی این منطقه در سال 2035 به 310 میلیون متر مکعب در روز خواهد رسید. این عدد در سال 2013، 150 میلیون متر مکعب در روز بوده است. گاز طبیعی تولید شده در کشورهای آسیای مرکزی در سال های 2000 تا 2013 نیز روند افزایشی داشته است. کارشناسان معتقدند وجود ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی آسیای مرکزی را می توان به شکل گیری رقیبی قدرتمند برای خاورمیانه تشبیه نمود. به علاوه، در صحنه جبهه گیری های شرق و غرب در صحنه ژئوپلیتیک، آسیای مرکزی می تواند یک مهره ارزشمند و تغییردهنده بازی برای اروپایی ها محسوب شود. و ما در حال نزدیک شدن به پایان این مسابقه هستیم. دهها شرکت غربی در حوزه بالادستی آسیای مرکزی فعال هستند. هرچند بیش از هر چیز خط لوله باکو- تفلیس- جیحان که در سال 2005 و با ظرفیت انتقال 1 میلیون بشکه در روز راه اندازی شد، به تامین منافع کشورهای اروپایی کمک نموده است. اتحادیه اروپایی نیز که در سال های اخیر تلاش زیادی برای خروج از سایه روس ها داشته است، امیدوار است بتواند در اکتشاف و تولید گاز طبیعی این منطقه و ایجاد خط لوله های صادرات آن، نقش آفرینی بیشتری داشته باشد. ساخت خط لوله نوباکو یکی از پروژه هایی است که با وجود دورنمای نامعلوم آن، با هدف متنوع نمودن منابع تامین گاز طبیعی اروپا در حال مطالعه می باشد. نقش آفرینی روسیه روسیه در دو دهه گذشته همواره همانند یک دیوار، مانع دستیابی اروپایی های تشنه انرژی به آسیای مرکزی بوده است. شاید همچنان روس ها در رویای سلطه بر جمهوریهای استقلال یافته خویش هستند، اما مهمتر از سایر دلایل، روسیه به دلیل مالکیت زیرساخت های انتقال منابع انرژی آسیای مرکزی به بازارهای جهانی، از قدرت گرفتن رقبای جدید بیمناک است. ولی ما می دانیم که یکه تازی مسکو در حال کاهش است و به عنوان مثال، ترکمنستان برای فروش گاز طبیعی خود، دیگر نیازی به بازاریابی آن توسط شرکت گازپروم ندارد. اما قزاقستان همچنان برای صدور نفت خود از شبکه گسترده خط لوله های شرکت های روسی بهره می برد. رهبران آستانه به عنوان متحد قدیمی روسیه و به ویژه پس از اتفاقات سال گذشته در اوکراین، به دنبال کاهش تدریجی وابستگی اقتصادی خود به مسکو هستند. البته با کاهش تدریجی تاثیرگذاری روس ها، نقش آفرینی چینی ها در این منطقه در حال افزایش می باشد. مثلا ترکمنستان در سال جاری، با آغاز صادرات سالانه 55 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین، یک سوم نیاز این کشور را تامین خواهد کرد. همچنین حجم گاز صادراتی رهبران عشق آباد در سال 2020 به 65 میلیارد متر مکعب می رسد. گویی ترکمنستان را باید رقیب نوظهور گازپروم در بازار صادرات گاز طبیعی دانست. البته در سال گذشته میلادی، گازپروم نیز قراردادی پر سروصدا با چینی ها برای صادرات گاز طبیعی به امضا رساند که تا پیش از پایان دهه کنونی، اجرایی خواهد شد. همه این اتفاقات نشانگر ظرفیت های گسترده آسیای مرکزی در تامین انرژی مورد نیاز دنیای امروز خواهد بود. هرچند هزینه های بالای اکتشاف و توسعه میادین، بن بست جغرافیایی، کمبود زیرساخت های انتقال، قوانین ناکارآمد داخلی و پافشاری دولت ها بر استفاده از شرکت های داخلی در طرح های توسعه، نقش آفرینی شرکت های خارجی به ویژه شرکت های کوچک را با دشواری های زیادی روبرو نموده است. مثلا دولت قزاقستان 15 سال پس از کشف میدان کاشاگان، تنها 5 میدان جدید نفتی کشف نموده است. اتفاقی که به باور کارشناسان می تواند به منزله زنگ خطری برای سقوط ذخایر نفتی این کشور وابسته به فروش نفت تلقی شود. کمی آن طرف تر، ازبکستان را باید به دلیل شبکه گسترده خط لوله های انتقال گاز طبیعی، گزینه اصلی برای سرمایه گذاری جهت توسعه تجارت انرژی با چینی ها دانست. اما به دلیل شرایط سیاسی ویژه و بسیار مرموز و پیچیده دولت حاکم، همچنان از ظرفیت های موجود، به صورت کامل استفاده نمی گردد. گویی روابط پشت پرده ازبک ها با کرملین، راه را برای دسترسی سایر کشورها به بازار چین، تحت الشعاع قرار داده است. در این میان، عدم تعادل در مصرف گاز طبیعی در کشورهای آسیای مرکزی و پرداخت یارانه های هنگفت به مصرف کنندگان، راه را برای صادرات بیشتر و حضور شرکت های بین المللی مسدود نموده است. مخالفت روسیه و ایران با ساخت خط لوله مورد حمایت اتحادیه اروپا در بستر دریای کاسپین برای انتقال گاز ترکمنستان به جمهوری آذربایجان و سپس ترکیه تا کریدور جنوبی و در نهایت نامشخص بودن زمان اجرای این پروژه نیز به مجموعه مشکلات کنونی دامن زده است. همه راهها به چین ختم می شود با تداوم تحریم ایران توسط غرب، فروش گاز بیشتر عشق آباد به تهران که شدیدا به آن نیاز دارد، با مانع روبرو گردیده است. بدین ترتیب، ترکمنستان بیش از گذشته باید فروش گاز طبیعی به چین را پیگیری نماید. هرچند با افزایش تعداد عرضه کنندگان گاز به چین، این کشور می تواند با چانه زنی بیشتر، ترکمن ها را به ارائه قیمت هایی پایین تر وادار نماید. در همین حال، صنعت نفت جمهوری آذربایجان با سپری کردن بهترین روزهای خود، در شرایطی ناپایدار به سر می برد. همه ما می دانیم که میادین نفتی جمهوری آذربایجان با کاهش تولید روبرو بوده و پروژه های در دست اجرا به کندی پیش می روند. رهبران باکو امیدوارند که گاز تولید شده در فاز دوم میدان شاه دنیز، صفحه بازی را برگرداند. اما هزینه های بالای این طرح و تغییر در برنامه ریزی اجرای آن، تاکنون به کناره گیری دو شریک پروژه منجر شده است. و با وجود ذخایر عظیم گاز و نفت در اعماق دریای کاسپین، به دلایلی نظیر کمبود دکل های حفاری، ممانعت روس ها از ورود دکل حفاری به آب های کاسپین از طریق رود ولگا و هزینه های بالای توسعه میادین این دریا، رشد استخراج محصولات هیدروکربوری آن با کندی روبرو می باشد. گویی با وجود تمایل زیاد اتحادیه اروپایی به خرید گاز استخراج شده از دریای کاسپین، همچنان باید سال ها برای تحقق این آرزو به انتظار بنشینیم. ما معتقدیم در ده سال گذشته، کمبود منابع مالی را باید مهمترین مانع توسعه نیافتگی میادین نفت و گاز کاسپین دانست. مشکلات اقتصادی کشورهای ساحلی نیز به وخیم تر شدن شرایط انجامیده است. در دهه نخست قرن کنونی، کشورهای ساحلی با رشد 5/9 درصدی تولید ناخالص داخلی روبرو بودند و هم اینک، اقتصادهای آنها با چالش روبرو است. بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، نرخ مشابه در سال 2014 ، 6/5 درصد بوده و برای سال جاری 7/5 درصد خواهد بود. کاهش قیمت نفت در سال گذشته هم بر بدتر شدن شرایط، تاثیرگذار بوده است. هرچند پیش بینی ها از شرایط بهتر در سال جاری میلادی خبر می دهد. در مجموع به نظر می رسد پس از یک دوره طلایی، رشد تولید و صادرات نفت و گاز طبیعی و دستیابی به درآمدهای سرشار، روزهای دشوار کشورهای همسایه کاسپین در منطقه آسیای مرکزی فرا رسیده است. رهبران این کشورها نیز باید اطمینان یابند که می توانند درآمدهای نفتی را تداوم دهند. اقدامی که می تواند شیشه عمر دولت های آسیای مرکزی را که به شدت وابسته به دلارهای نفتی هستند، در برابر مشکلات داخلی و نارضایتی مردمی حفظ کند تا رویای رهبران آسیای مرکزی برای تبدیل شدن این منطقه به خاورمرکزی قرن بیست و یکم، همچنان زنده بماند. محسن داوری/کارشناس امور بین المللی انرژی منبع: Petroleum Economist    
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی