۰
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۸
کد مطلب : ۴۶۱۵۵
دموکراسی هیدروکربنی

معادله نفت و دموکراسی در کشورهای نفت خیز خاورمیانه

به هر میزان رانت نفتی و منابع اقتصادی بیشتری در اختیار دولتهای خاورمیانه قرار بگیرد، به همان میزان فاصله دولت و ملت افزایش می یابد و این شرایط ضمن اینکه فرصتهای لازم برای شکوفا شدن ظرفیتهای اقتصادی جامعه را از بین می برد.
معادله نفت و دموکراسی در کشورهای نفت خیز خاورمیانه
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، نفت همواره به عنوان یک کالای استراتژیک اهمیت سیاسی و اقتصادی بسیاری به ویژه برای کشورهای خاورمیانه ای داشته است. نفت باعث ایجاد فرصتهای فراوانی شد، امپراتوریهای بزرگ صنعتی طی قرن بیستم حداقل یک جنگ بزرگ براه انداختن که باعث گستر ش استفاده از نفت شد، اوپک متولد شد، سیاستهای جهانی با یکدیگر همتراز شدند، با جرات می توان گفت کشف ذخایر عظیم نفت در خاورمیانه در شکل گیری جهانی که ما در آن زندگی می کنیم نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. این واقعیت که این منطقه بیشتر ذخایر نفت جهان رادرخود جای داده است نیز به خاورمیانه اهمیت به سزایی در اقتصاد جهانی اعطاکرده است. علاوه برحضور بازیگران خارجی، بسیاری از عوامل داخلی مثل بی ثباتیهای سیاسی و اقتصادی نیز معضلات و چالشهایی جدی بر سر راه توسعه این منطقه به وجودآورده اند. دولت رانتیر عواید نفت را در راستای تداوم حاکمیت خود به کار می برد و از توزیع آن در راستای کسب مشروعیت  و از قدرت آن برای به تطمیع مخالفان و محدود کردن استقلال جامعه استفاده می کند. دولت در صدد وابستگی مردم به خود است و می خواهد تداوم حیات خود را به عنوان خیر عمومی در راستای خواسته های مردم نشان دهد. در اقتصادهای تک محصولی (به عنوان تنها منبع صدور کسب درآمد ارزی) از تنها محصول موجود ، ثروت لازم را برای اعمال حاکمیت سیاسی و تخصیص منابع و ارزشها بر حسب اولویتهای خود به دست می آورد و نیازی به فعالیت اقتصادی گسترده وجود ندارد. این دولتها رانت را در راستای تحکیم قدرت خود و مبارزه با دیگر طبقات استفاده می کنند و با استفاده از ابزار مالی و ایدئولوژی سازی و همچنین استفاده از نمادها و منابع نمادین ، دیگر طبقات را در حالت دفاعی سوق می دهند تا نتوانند بر تحولات جامعه اثر بگذارند. طبقه متوسط هم جدای از آن نیست و دولت می تواند با استفاده از رانت نفتی این طبقه را محدود کند. در کشورهای نفت خیز خاورمیانه، جامعه به خاطر فرهنگ سیاسی حاکم بر آن در حالت اولیه توده ای باقی می ماند. در یک جامعه توده ای ملاک و معیار وفاداری مردم به حاکمیت ، ارزشهای اقتصادی- سیاسی تحمیل شده بر روند تاریخی جامعه است و از این رو در چنین شرایطی عقلانیت اقتصادی متکی بر ظرفیتهای واقعی جامعه پدیدار نمی شود و حاکمان درصدد نبوده اند تا مشروعیت دموکراتیک کسب کنند، زیرا قواعد بازی دموکراتیک در چنین جامعه ای شکل نمی گیرد. طبقه متوسط می تواند مشروعیت دموکراتیک برای دولت کسب کند، زیرا قواعد دموکراتیک دارد و از فرصتهای برابر حمایت می کند، اما دولت رانتی با توده ای کردن جامعه و برنامه های احساسی اقتصادی، عقلانیت اقتصادی را به وجود نمی آورد. رژیمهای رانتیر وقتی صحبت از دموکراسی می کنند مقصود و مراد آنها با درک لیبرال از حاکمیت دولت-ملت، حکومت مردم بر مردم و کنترل و نظارت بر قدرت هیچ سنخیتی ندارد. در این رژیمها نوعی اقتدار طلبی چند قطبی شده یا حکومت مطلقه وجود دارد. دموکراسی با حاکمیت دولت-ملت ایجاد می شود و نظارت مردم مهمترین رکن آن است، اما در دولتهای رانتیر نفتی نظارت مردم جایگاهی ندارد. در تحولات اجتماعی ، طبقه متوسط وابسته و نهادهای مدنی بر دولت نظارت دارند، اما وقتی طبقه متوسط وابسته به دولت شود انتظار نظارت ازآنان نمی رود. طبقه متوسط جدید که بایستی موتور محرکه دموکراتیک در جامعه باشد و پایه توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار بگیرد و جامعه مدنی را شکل بدهد با استفاده از مزایای مالی دولت به رخوت و سستی کشانده و از نقش تاریخی و وظیفه اصلی خود مانند کشورهای پیشرفته بازمانده است. اگر بخواهیم به طور مشخص به تشریح اوضاع  سیاسی خاورمیانه بپردازیم؛ می توان موارد زیر را به عنوان مشترکات سیاسی این منطقه برشمرد. نکته جالب توجه در مورد این مشترکات اینست که در اکثر این موارد می توان ردپای عامل نفت و درآمدهای نفتی را نیز مشاهده کرد. 1-بحران مشروعیت ، هویت و اصالت: شاید بتوان گفت هر چند با درجات مختلف ولی همگی کشورهای خاورمیانه از بحران مشروعیت و هویت رنج می برند. به دلیل فقدان دولت ملت سازی در منطقه ، کشورهای خاورمیانه ای تلاش می کنند با اتکای کامل بر درآمدهای نفتی خود به مقابله با بحران های هویتی و در واقع خرید مشروعیت خود اقدام کنند. 2-بحران نمایندگی: در کشورهای نفتی خاورمیانه به دلیل اینکه دولت از نظر مالی وابسته به مردم خود نیست و با استفاده از منابع طبیعی به جای دریافت مالیات از مردم به آنها سوبسید نیز می دهد، این دولت دیگر خود را نماینده و پاسخگوی ملت نمی داند. 3-عدم حاکمیت شایسته سالاری: انتخاب نخبگان سیاسی بر اساس الگوهای خویشاوندی و فقدان شایسته سالاری در روند چرخش نخبگان 4-سیاستهای پوپولیستی را نیز می توان  یکی دیگر از ویژگیهای مشترک نظامهای سیاسی در این منطقه بحران زا دانست. درآمدهای نفتی همواره عاملی تقویت کننده برای سیاستمداران پوپولیست بوده که به وسیبه درآمدهای هنگفت نفت سعی در اتخاذ سیاست های عوام فریبانه داشته اند. 5-دولت محوری و اقتدارگرایی نظامی: بسیاری از کشورهای خاورمیانه ، بخش اعظمی از ثروت نفتی خود را که باید صرف توسعه اقتصادی شان کنند صرف مسائل امنیتی می کنند. در نتیجه چنین هزینه هایی از توان سرمایه گذاری کشور می کاهد و منابع محدود این جوامع را در زمینه کاملاً ناکارا مصروف می دارد، و به این طریق جلوی رشد و توسعه  اقتصادی را می گیرد. این هزینه ها تنها باعث نابودی منابع ضعیف و بی بنیۀ این کشورها، بلکه باعث اضمحلال ساختار این جوامع می شود. 6-ناکارآمدی احزاب سیاسی را می توان از دیگر مشترکات سیاسی اکثریت قریب به اتفاق کشورهای خاورمیانه ای به حساب آورد. دولت های رانتی به دلیل تسلط بر منابع نفتی و در نتیجه تسلط  بر جامعه مانع از شکل گیری هر گونه فعالیت های اجتماعی و سیاسی از جمله احزاب سیاسی می شوند. 7-فقدان یک الگوی بومی و منطقه ای برای توسعه و دنباله روی مطلق از الگوهای  توسعه سیاسی و اقتصادی غربی که در اکثر موارد نیز این الگوهای وارداتی کمکی به حل مشکلات ریشه ای منطقه نمی کند. در مجموع، به هر میزان رانت نفتی و منابع اقتصادی بیشتری در اختیار دولتهای خاورمیانه قرار بگیرد، به همان میزان فاصله دولت و ملت افزایش می یابد و این شرایط ضمن اینکه فرصتهای لازم برای شکوفا شدن ظرفیتهای اقتصادی جامعه را از بین می برد ، بلکه ساختار آتوریته و مستقل از جامعه دامن می زند و این شرایط نه تنها مانع شکل گیری تحرکات دولت – ملت سازی در این کشورها می شود بلکه برای مدتهای طولانی روند دولت – ملت سازی را به تاخیر می اندازد و هزینه این تاخیر نیز چیزی جز عقب ماندن از توسعه و رفاه و ماندن در شرایط عقب ماندگی و جمود سیاسی نبوده است. سمیه نوظهوری/کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه  
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


اکسیداسیون کاتالیزوری، روشی در حال تکامل جهت گوگرد زدایی
ساسان طالب نژاد/دکتری مهندسی شیمی و کارشناس توسعه کسب و کار در حوزه پتروشیمی و‌پالایش
پتروشیمی صنعت بی سردار!
عبدالرسول دشتی