۰
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۶
کد مطلب : ۴۵۹۴۰

پیامدهای ویرانگر بحرانهای خاورمیانه بر مقوله انرژی

منابع انرژی، مناطق استراتژیک و بازارهای اقتصادی خاورمیانه مهره های معامله و تعامل با غرب و جهان فرامنطقه ای هستند .در کنار بخش انرژی، با مهاجرت نیروهای نخبه و فنی از کشورهای دستخوش ناامنی و تهدید و ویرانی صنایع و معادن ، کشورها از نیروهای انسانی کارآمد در نتیجه مهاجرت و جنگ خالی شده و در نهایت وابستگی و فقر و شکل گیری حاکمیت های رو به زوال سرعت بیشتری می گیرند .
پیامدهای ویرانگر بحرانهای خاورمیانه بر مقوله انرژی
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،غرب آسیا بگوئیم یا خاورمیانه شاید نقاط اطلاق ما فرقی از حیث جغرافیایی نداشته باشد اما از حیث کیفیت و ماهیت انتساب تفاوت دارد، خاورمیانه یعنی کانون کشمکش و تنش در جهان. در این لایه هویتی تعاملات با  حاصل جمع صفر اندازه گیری می شود و منافع نسبی در صدر محاسبات قرار می گیرد. در این بستر  امنیت اولویت برتر کشورهای منطقه است. روابط دوجانبه با تعریف دوستی و دشمنی در منطقه پیگیری می شود   حضور بازیگران فرامنطقه ای نه تنها با حساسیت دنبال می شود بلکه شکنندگی را در روابط میان کشورهای  همسایه و مجاور ترغیب می کند. کانون های تعهدات در سطوح فراملی نیز به  امنیت و تهدید ختم می شود بر این اساس توسعه و پیشرفت  و صنعتی شدن همواره تحت الشعاع سیاست های خارجی و داخلی نخبگان حاکم قرار می گیرد به بیانی دیگر باید گفت آرامش و ثبات عنصر تعیین کننده سیاست داخلی و خارجی کشورها است. بی ثباتی و روزآمد شدن برنامه های خارجی  غالب کشورهای منطقه سبب شده است تا فرمول امنیتی منطقه خاورمیانه در رقابت های امنیتی و مبارزه برای کسب قدرت منطقه ای میان چند بازیگر رقم خورده است. ضمن این که سبک حل منازعه  در آن عموماً فرا منطقه ای و سخت است. جنگ عنصر قالب تعاملات منطقه را شکل می دهد و همکاری در راستای تداوم تهدید و چرخه بحران های امنیتی  به شکل منازعه، بازدارندگی، توازن قدرت و مهار متقابل صورت می پذیرد. برای نمونه در گذشته اعراب در برابر اسرائیل سدبندی منطقه ای داشتند اما الان در برابر تشیع و محور مقاومت مقابله بندی می کنند. در واقع اعراب دشمن جدیدی برای خود ساختند که بتوانند در قالب آن همگرایی و همسویی خودر ا حفظ کنند  در سال 2011 بیداری اسلامی و خیزش مردمی در شمال آفریقا و حوزه عربی سبب شد تا کشورهای منطقه  با اعمال سیاست سخت و مداخله گرایی  منافع حکومت را در برابر منافع مردمی قرار دهند و از طریق آن بتوانند وضع موجود را حفظ کنند و حتی برای مقابله با منافع ملت، انقلابی ساختگی در سوریه تدارک دیدند که نتیجه آن هزاران کشته و زخمی و آواره تا کنون بوده است . جنگ و منازعه دربردارنده منافع و همراه با مضرات و تاوان های بیشماری است منافع این جنگ عموماً متوجه کسانی است که آن را آغاز نموده و با احتساب فایده و ضرر آن را ترغیب و تشویق می کنند. فروپاشی رشد و توسعه و تحلیل توان کشورها در بدو امر، اولین آثار تولیدی جنگ ها هستند گر چه در عصر کنونی جنگهای سرزمینی در برابر جنگ های اقتصادی و تجاری و حتی اطلاعاتی و سایبری عمدتاً منسوخ شده است اما  در منطقه غرب آسیا این جنگها  هنوز با قوت و قدرت پی گیری می شود  فارغ از حامیان و مخالفان این جنگ ها و منافع پشت پرده باید اذعان نمود که تمامی جوانب ملتها در اثر این درگیری و تخریب، دستخوش آسیب می شوند در این  شرح باید گفت که صرفاً به گوشه ای از جنگ و درگیری در غرب آسیا و تاثیرات آن بر اقتصاد منطقه اشاره خواهد شد. از حیث  اقتصادی  باید گفت که  منازعه پیوندهای اقتصادی  موجود در  منطقه را که ضرورتی  برای برقراری یک ثبات سیاسی درازمدت  است، نابود کرده است. خشونت  و درگیریها  به مرزهای اقتصادی منطقه شکلی تازه بخشیده اند به نحوی که پیامدهای اقتصادی و تجاری ای آن و ابعاد واقعی و برد عملی این تحولات تا مدتها  پابرجا خواهد بود. مسدود شدن مرز کشورها برای مشارکتهای اقتصادی  نه تنها وجهه موثر و سازنده ای برای منطقه ندارد بلکه نتیجه ای جز اضمحلال و درهم گسیختگی  ندارد. در واقع حذف مسیرهای ارتباطی  و تجاری منطقه مانند مسیر شامات به کشورهای عربی خلیج فارس و ترکیه از یک طرف نه تنها صنایع  و تولیدات داخلی را نابود می کند بلکه بازارهای مصرف کشورها را  نیز دچار تغییر خواهد نمود. در واقع باید گفت بازار کشورهای منطقه  برای خدمت رسانی به ملت  و مردم منطقه  نابود شده اند و به هم پیوستگی اندک نیز از هم گسسته شد. لذا این وضع نه از حیث تولید محصول ، از حیث بازار و ارتباطات و انتقال کالااعم از انرژی  بلکه از حیث آینده اقتصادی شاغلین این حوزه ها در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. در کنار بخش انرژی، با مهاجرت نیروهای نخبه و فنی از کشورهای دستخوش ناامنی و تهدید و ویرانی صنایع و معادن ، کشورها از نیروهای انسانی کارآمد در نتیجه مهاجرت و جنگ خالی شده و در نهایت وابستگی و فقر و شکل گیری حاکمیت های رو به زوال سرعت بیشتری می گیرند در حالی که نه تنها اثری از سرمایه های خارجی نیست بلکه سرمایه های موجود هم از کشور خارج می شوند. در اثر این مسئله، مشکلات داخلی  کشورها بر همسایگان تاثیر گذارده و محیط برای بسط ناامنی و بی ثباتی بیشتر نیز تقویت می شود. در سطح منطقه ای نیز کمرنگ شدن منافع اقتصادی، تمایلات موجود را به سمت روابط سخت سوق داده است لذا در این تحولات  نوعی پسرفت اقتصادی و تجاری بر کل منطقه حاکم شده  است و سبب شده تا تعاملات با بازارها و کشورهای فرامنطقه ای گسترش یابد.  از جانب دیگر باید گفت که جنگ نه تنها سرمایه های موجود را اعم از کارخانجات و پالایشگاهها، منابع طبیعی و انرژی و سرمایه های انسانی از بین  می برد بلکه برنامه های توسعه  منطقه را در دهه های پیش رو نابود  نموده است. با تخلیه ذخایر ملی  و بیکاری ، ورشکستگی بنیه اقتصادی منطقه امری بدیهی است. در این وضعیت  احتمال شکل گیری  یک نظم  اجتماعی  باثبات و صلح آمیز  از بین می رود در حالی که حل بحران های موجود نیز بدون حضور مولفه نیاز اقتصادی و نفع مشترک در این حوزه به درازا خواهد انجامید. از جانبی دیگر، روابط تجاری قوی و تعاملات متقابل اقتصادی  می تواند روابط هزینه زا را در بستر منازعات مسلحانه مدیریت نماید و مقدمه ای برای  نیل به صلح و حل مسالمت آمیز منازعات باشد. لذا در شرایط بسط و تعمیق خشونت ها در غرب آسیا باید منافذ همکاری های اقتصادی را در تامین منافع تجاری، انرژی و آب و حتی ارتباطات به مثابه یک ضرورت، تحکیم نمود. منابع انرژی، مناطق استراتژیک و بازارهای اقتصادی خاورمیانه  مهره های معامله و تعامل با غرب و جهان فرامنطقه ای هستند ضمن این که منافع منطقه ای در اولویت قرار دارد و رجحان منافع داخلی و تدبیر نخبگان بر تمسک به ارزش ها و هویت های بومی و محلی سبب می شود تا از توازن در رفتار با محیط بین الملل برخوردار شوند. در مورد رفتار عربستان  باید توجه داشت که آنها هم از حیث داخلی و خارجی مرحله جدیدی را تجربه می کنند  خاندان سعودی در دو سه سال اخیر، بحران مشروعیت و بیداری اسلامی را در منطقه و در عرصه داخلی از سر گذراند در ارتباط با پایه محکم اقتصادی این کشور نیز باید اذعان داشت که با کاهش شدید قیمت نفت و تلاش این کشور برای حداکثر تولید ،عربستان توانسته ایران و روسیه را به هم نزدیک تر نماید ضمن این که روابط خود با روسیه را درتنش قرار دهد. ترکیه نیز به عنوان یک بازیگر موثر در پی این بحرانها به دنبال نفت و گاز ارزان است. دولت اردوغان متهم به خرید نفت ارزان از تروریست های داعش است. ترکیه به دلیل فقدان منابع زیرزمینی و توسعه رو به جلو نیاز مبرمی به دو انرژی نفت و گاز دارد. هم اکنون روسیه، ایران (به همراه جمهوری آذربایجان) بخش عمده نیازهای انرژی ترکیه را تامین می کنند، کشورهایی که به دلیل اختلاف نظرها منابع مطمئنی برای ترکیه محسوب نشده و جهت کاستن از مخاطرات احتمالی، آنکارا را به داشتن منابع متنوع انرژی سوق داده است. اقلیم کردستان عراق در طول سالهای اخیر و به ویژه پس از اوج گرفتن تنشها میان بغداد و اربیل خود سرانه و جهت تامین مایحتاج خود مبادرت به فروش نفت به ترکیه نموده است. مخالفتهای بین المللی به چنین نحوه فروشی در کنار امکانات پایین اقلیم جهت استخراج نفت، عملا انرژی با قیمت پایین را برای ترکیه فراهم آورده است. با این حال نفت اقلیم را نمی توان انرژی چشم گیری دانست. آن چه که ترکیه را بر آن داشته که وارد منازعه عراق شود را شاید بتوان در آینده سرنوشت ساز کرکوک دانست. از کرکوک به عنوان بیت المقدس کردها نام برده می شود. شهری با اکثریتی کرد و بسیار نفت خیز که در سالهای حکمرانی صدام حسین شاهد اخراج گسترده کردها بوده است. سرنوشت کرکوک هم چنان لاینحل مانده است با اینحال و از آغاز حملات داعش به عراق، دولت اقلیم کردستان با بهره گیری از ضعف دولت مرکزی بر بخش عمده ای از شهر مسلط شده است. اکثریت ساکنین کرکوک را به ترتیب کردها، اعراب سنی و ترکمن ها تشکیل می دهند. دسترتسی احتمالی کردها به این شهر و انضمام آن به اقلیم ضمن گسترش وسعت مناطق کردنشین، ثروتی هنگفت را نصیب دولت بارزانی خواهد نمود. دولت ترکیه از دیرباز نسبت به سرنوشت ترکمن های کرکوک با دقت نگریسته و خواستار احقاق حق آنان شده است. با این حال به نظر می آید که آنکارا ترجیح داده که ترکمن ها تحت پوشش کردها زیست نمایند تا عرب ها. تسلط احتمالی بر کرکوک با مساعدت اردوغان، شرایط ویژه و منحصربفردی را برای ترکیه جهت استیلا بر حجم عظیمی از نفت ارزان را فراهم خواهد آورد. در مورد مداخله روسیه نیز به عنوان یک بازیگر موثر فرامنطقه ای باید گفت که روسیه  در  سیاست خارجی خود همواره بازیگر منطقی و با تدبیر بوده است. به نظر می رسد با توجه به هزینه های جنگ و مساله تحریم  غرب  و کاهش قیمت انرژی ، خروج راهبردی این کشور از بحران وریه سیاست صحیحی بوده که توانسته افکار عمومی داخل روسیه و خارج را با خود همراه سازد در سطح داخلی با ادامه جنگ طبیعتاً افزایش هزینه ها بار فشار را بر شهروندان این کشور افزایش داده  و نارضایتی هایی را دامن می زد در عرصه بین المللی خروج نابهنگام این کشور توانست  غرب را در گود همکاری با روسیه قرار دهد و توان زیاده خواهی آن را تقلیل دهد. فاطمه عالیشاه
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


اکسیداسیون کاتالیزوری، روشی در حال تکامل جهت گوگرد زدایی
ساسان طالب نژاد/دکتری مهندسی شیمی و کارشناس توسعه کسب و کار در حوزه پتروشیمی و‌پالایش
پتروشیمی صنعت بی سردار!
عبدالرسول دشتی