۰
plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۴
کد مطلب : ۴۵۸۹۳

تعریف ژئوپلیتیک جدید ترکیه بر مبنای کریدورهای انرژی

پروژه انتقال گاز از ترکیه با مسیر اضافی اش که ارسال به ایتالیا از طریق یونان است می تواند با گسترش زیر ساختها سبب شود تا نیاز گاز ترکیه به روسیه تا سال ۲۰۲۶ تا ۴۰% کاهش یابد، حتی اگر سایر بازیگران گازی منطقه مانند قطر، اسرائیل، قبرس ،اقلیم کردستانِ عراق در سال های آتی وارد این حوزه شوند.
تعریف ژئوپلیتیک جدید ترکیه بر مبنای کریدورهای انرژی
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،قرار گرفتن ترکیه در حوزه سیاست های خارجی پویا می تواند  شکل دهنده تغییرات سیاست خارجی  این کشور باشد. از مصادیق پویایی سیاست خارجی ترکیه در ارتباط با قفقاز و روسیه مشهود است. روابطی که می تواند دارای ابعاد و ماهیتهای متعددی باشد. علیرغم پیچیدگیها و پویاییهای موجود در سطح منطقه ترکیه و جمهوری آذربایجان روابط خود را به نحو مطلوبی طی یک ربع قرن گذشته ارتقاء دادند. بعد از فروپاشی شوروی، یکی از مناطقی که ترکیه بعد از گذر مدت طولانی آن را کشف نمود قفقاز بود که به همراه آسیای مرکزی دارای روابط  قومی، تاریخی، فرهنگی، زبانی و مذهبی نزدیکی با آن است. موقعیت ژئوپلتیک و استراتژیک جمهوری آذربایجان  این فرصت را برای ترکیه فراهم نمود تا بتواند با حضور در منطقه خزر، روابط حداقلی اش را با کشورها در حوزه های مختلف انرژی، تجارت و حمل و نقل ارتقاء دهد. ترکیه درصدد گسترش روابط با جمهوری آذربایجان از طریق منطقه مرزی اش در نخجوان بوده است، ضمن اینکه رابطه با روسیه نیز همواره مد نظر آنها است.  روابط پرتنش میان روسیه و ترکیه عمدتاً ناشی از منافع نامتقارن دو طرف در خاورمیانه تا دریای سیاه همراه با یک پیشینه تاریخی رقابت آمیز است که البته با سقوط جنگنده روس توسط هواپیمای جت ترکیه در تاریخ 24 نوامبر 2015 در مرز میان سوریه و ترکیه افزایش یافت و اخیرا این موضوع با عذرخواهی ترکیه فروکش کرد. لذا به نظر می رسد مواضع  واگرای دو طرف روس و ترک قابلیت سرریزی به تحولات منطقه قفقاز  بخصوص در رابطه میان آذربایجان و ترکیه را داشته باشد.  جمهوری آذربایجان در میان سایر جمهوریهای بعد از شوروی، روابط بسیار نزدیکی با ترکیه دارد. در سالهای اولیه بعد از جنگ سرد روابط دوجانبه تحت شعار«یک ملت دو دولت» بسیار گرم بود که بیشتر نمایانگر نوعی سیاست خارجی هیجانی و احساسی بود تا برنامه ای منطقی برای پیشبرد روابط. در ژانویه 1992 روابط سیاسی آنکارا با باکو به محض اعلام استقلال زودتر از سایر بازیگران آغاز شد. در سراسر دهه 1990 ترکیه در راستای ادغام جمهوری آذربایجان در موسسات و ساختارهای متعدد فراآتلانتیکی و اروپایی تلاش کرده است. جمهوری آذربایجان نیز به عنوان یک دولت تازه استقلال یافته نیازمند برقراری چنین روابطی با دنیای خارج از شوراها بود، لذا به عنوان یک جمهوری سابق شوروی، در سازمان همکاری اسلامی  (OIC)در سال 1991 عضو شد. در سال 1992 عضو  سازمان همکاری و امنیت اروپا (OSCE) شد در سال 1994 سند مشارکت برای صلح(PFP)  را با ناتو امضاء نمود. و در برخی از طرحهای اتحادیه اروپایی (EU) شرکت نمود. همچنین باکو در طرحهای منطقه ای مورد حمایت آنکارا مانند سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه و سازمان همکاری  اقتصادی اکو(ECO) در 1992مشارکت نمود. در تمام این فرایند ادغام که ترکیه در حال  تشویق و حمایت از جمهوری آذربایجان بود این کشور به عنوان یک بازیگر نسبتاً قدرتمند در روابط بین الملل ظهور کرد و با عضویت در جوامع سیاسی و اقتصادیِ بین المللی  جمهوری آذربایجان بسیاری از واقعیات را پذیرفت  و درصدد کسب حمایت از بازیگران و ارگانهای مطرح بین المللی در منازعه اش با ارمنستان در قره باغ بود. در این رابطه نیز ترکیه درصدد حمایت از جمهوری آذربایجان در ساختارهای سیاسی بین المللی بود  ضمن آنکه می توانست لایه دوم استراتژی خود را در این خصوص تحت عنوان همبستگی ترک از جنوب قفقاز تا آسیای مرکزی تدارک ببیند. تلاش ترکیه در این رابطه حتی با نشستهای کشورهای ترک زبان در نیمه اول دهه 1990 همراه شده بود. با این حال گذار زمان نشان داد که هیچ یک از جمهوریهای جدا شده از شوروی نیاز به برادر بزرگتر جایگزین شوروی ندارند. مقررات غیر الزام آور این نشستها منعکس کننده این مطلب بود که کشورهای جدیدالتاسیس خواهان مشارکت و روابط برابر با آنکارا هستند تا پیگیری اهداف غیر واقعی مانند اتحادیه کشورهای ترک زبان که نوعی ساختار تحت رهبری ترکیه است.  با مواجه شدن با این واقعیات آنکارا به سیاست عمگرایانه تری روی آورد مساله ای که سبب شد تا سیاست این کشور در قفقاز و آسیای مرکزی حول پروژه های زیربنایی بویژه در زمینه انرژی و تجارت قرار بگیرد. یکی از اجزای مهم این استراتژی جدید در روابط دو کشور امضای قرارداد باکو ـ تفلیس و جیهان در حوزه انرژی در سال 1994  بود که اولین نمونه از دور زدن خطوط لوله نفتی روسیه در دوره پساجنگ سرد به حساب می آمد. این طرح اولین تکانه تغییر بازی در منطقه توسط جمهوری آذربایجان در قلمرو بازی غرب و روسیه بود. خطوط لوله در سال 2006 بارگذاری شد. بعد از این توافق، روابط سه گانه ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان ماهیت استراتژیک  و حیاتی برای شرکای غربی اش پیدا کرد. با ورود ترکمنستان و قزاقستان به عرصه صدور نفت در راستای تنوع بخشی به مسیرهای صادرات نفت، ترکیه در سیاست خارجی و انرژی این کشورها حائز اهمیت شد. ترکیه در حالی که برای جمهوری آذربایجان نقش یک گذرگاه ترانزیت را دارد، 10 درصد از نفت صادراتی اش را از قزاقستان وارد می کند. جمهوری آذربایجان در حوزه سرمایه گذاری در بخش پتروشیمی و انرژی ترکیه نیز وارد شده است،  لذا روابط انرژی دو طرف  و همکاری ضمن سرمایه گذاریهای بلندمدت، سبب توجه استراتژیک به اهمیت روابط دو جانبه می شود.  حوزه انرژی دربردارنده پتانسیلهای لازم برای روابط سه گانه میان ترکیه ،جمهوری آذربایجان و گرجستان است ضمن این که پیامدهایی را برای اروپا به همراه دارد. همچنین ذخایر گاز جمهوری آذربایجان در دریای خزر نقش حیاتی برای کشورهای اروپایی و ترکیه دارد. با بهره برداری از خط لوله گاز طبیعی باکو ـ تفلیس ـ ارزروم در اواخر 2006 ، توازن استراتژیک انرژی در جنوب قفقاز به نحو اساسی آغاز به تغییر نموده است. خطوط لوله مورد حمایت غرب توانست انحصار انرژی روسیه را در منطقه دچار شکست نماید در شرایط کنونی جمهوری آذربایجان حدود12% از گاز وارداتی ترکیه را تامین می کند و در رتبه سومین تامین کننده گاز ترکیه بعد از روسیه با 55% و ایران با 18% قرار دارد. در واقع ترکیه با وارد کردن 99% از گاز مصرفی به دلایل سیاسی و اقتصادی نیازمند است تا مسیرهای تامین انرژی خود را متنوع نماید. انحصار در روابط انرژی می تواند محدودیتهایی را در حوزه قیمت ایجاد نماید ضمن اینکه خطرات و تحولات سیاسی می تواند روابط انرژی را دچار آسیب نماید که در این بستر روابط روسیه ـ ترکیه یک استثناء نیست. بر این اساس تقویت روابط انرژی با جمهوری آذربایجان حتی قبل از پیشامد  نوامبر 2015 یک ضرورت برای آنکارا بوده که بوسیله خط لوله  موسوم به TANAP تاناپ شکل واقعیت به خود گرفته است. رخداد هوایی روسیه سبب شد تا مقامات ترک به منظور ارتقاء سطح کار با مقامات جمهوری آذربایجان برای اتمام پروژه در سال 2018 به توافق برسند. پروژه انتقال گاز از ترکیه با مسیر اضافی اش که ارسال به ایتالیا از طریق یونان است  می تواند با گسترش زیر ساختها سبب شود تا نیاز گاز ترکیه به روسیه تا سال 2026 تا 40% کاهش یابد، حتی اگر سایر بازیگران گازی منطقه مانند قطر، اسرائیل، قبرس ،اقلیم کردستانِ عراق در سال های آتی  وارد این حوزه شوند. ترکیه 60 درصد از نیازهای خود به گاز طبیعی را از روسیه تأمین می کند، به همین دلیل به دنبال منابع جایگزین و نزدیک است تا بتواند با هرگونه توقف صادرات گاز روسیه مقابله کند، به همین دلیل ترکیه معتقد است که اسرائیل و پس از آن قطر، راهکاری برای این موضوع می‌باشند. نکته مهم اینست که قدرت انرژی روسیه برای اثرگذاری محدود شده است. سه کشور جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکیه در حال توسعه سایر خطوط ارتباطی خود هستند. در این زمینه توافقات برای آغاز به کار مسیرهای ریلی میان سه کشور تا سال 2016 در راستای تامین نیازهای انرژی صورت پذیرفته است. این شرایط می تواند مسیرهای اقتصادی تری را به کشورهای آسیای مرکزی برای تجارت پیشنهاد دهد، ضمن اینکه روابط کشورهای فوق را با ترکیه تقویت خواهد نمود. در مجموع، ژئوپلیتیک جدید ترکیه در دوره پساجنگ سرد بر مبنای کریدورهای انرژی تعریف شده است. فاطمه عالیشاه
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


بخش خصوصی؛ عامل موثر در تحقق رشد تولید با مشارکت مردم
 سید حمیدرضا فاطمی حسینی/کارشناس حوزه نفت و گاز 
شاخص بروکفیلد و تحلیل ویسکوزیته دینامیکی سیالات
مهندس علیرضا آمار محمدی/مشاور و کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی