به گزارش نفت ما ،مسئلهای که طی پنج ماه اخیر ذهن اصول گرایان را به خود مشغول کرده است، وضعیت آنها بعد از آیتالله مهدوی کنی است. این جریان سیاسی کشور سالها به ویژه پیش از ظهور محمود احمدی نژاد و جبهه پایداری، زیر عبای زعامت آیتالله مهدوی کنی فعالیت میکردند و سخنان او را فصل الخطاب جریان راست سنتی دیروز یا اصول گرای امروز میدانستند.
حالا با درگذشت این روحانی شناخته شده اصولگرا، جریان راست دچار تحولات بنیادین در رفتار و روشهای سیاسی خود خواهد شد. اولین بحرانی که این گروه سیاسی با آن درگیر است خالی شدن این جریان از بزرگانی همچون مهدوی کنی است. اصول گرایان طی سالهای اخیر، چهار نیروی شناخته شده خود را از دست دادند. دونفر رخت ازسرای خاکی بربستند و دو نفر نیز از اردوگاه اصولگرایی دور شده اند. حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی که نماد چهرههای معتدل در این جریان سیاسی بودند دارفانی را وداع گفتند، آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام ناطق نوری نیز به عنوان دو نیروی برجسته جامعه روحانیت مبارز که نماد مدیران اجرایی اصول گرایان بودند، به دلیل کج خلقیها و کج سلیقگیهای برخی از اعضا این تفکر سیاسی و همچنین حوادث سال 88 از اردوگاه راست گرایان جدا شدند تا اصول گرایان بیش از هر زمان دیگر با فقدان شیخوخیت روبرو شوند.
اصولگرایان در هیچ زمان دیگری، با چنین بحران رهبری روبرو نبودند و آنها همیشه در مقاطع مختلف پرچم زعامت خود را به دست نیروی شناخته شدهای سپرده بودند اما درگذشت آیتالله مهدوی کنی، علامت سوال بزرگی در جلوی نام رهبری این جریان سیاسی ایجاد کرد.
نبود رهبران کاریزماتیک در میان اصول گرایان که توان جمع کردن این جریان در زیر یک چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا این تفکر سیاسی دچار چنددستگی و اختلاف شدید شود. بخشی از این جریان به دنبال معرفی کردن آیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر جدید اصول گرایان است، برخی دیگر سعی میکنند به سمت رهبری نهادگرا حرکت کنند و جامعتین را به عنوان رهبر جریان راست ایران معرفی کنند و عدهای دیگر نیز دوست دارند عبای رهبری این حریان را بر دوش مکلاهایی چون علی لاریجانی بیندازند.
در کنار فقدان رهبری، آیتالله مهدوی کنی و همچنین حبیب الله عسگراولادی به روایت اصلاح طلبان و اصول گرایان، از چهرههای معتدل و اعتدال گرای جریان راست سنتی ایران بودند و امروز نبود این دو چهره تاثیرگذار زمین بازی را برای تندورهای جریان راست بازگذاشته است.
طی ماههای اخیر شاهد هستیم که جریان اصول گرایی چه در داخل مجلس و چه در خارج از مجلس، به طرز عجیبی به سمت تندروی در حال حرکت است. به ویژه طیف جوان این جریان که بعد از ظهور دوم خرداد سال 76 و دولت اصلاحات رشد پیدا کردند. طیفی که هیچکس و هیچ گروهی را که برخلاف نظر و تفکر خود باشد، بر نمیتابد و سعی میکند با هر روشی طرف مقابل را از صحنه سیاسی کشور حذف کند. این تندروی حتی به سنتی ترین حزب اصول گرایان یعنی موتلفه اسلامی نیز نفوذ کرده است و برخی از چهرههای این نماد راست سنتی ایران، شدیدترین اظهار نظرهای سیاسی را در قبال مخالفین خود بکار میبرند.
همین نبود یک رهبری واحد میان این جریان سیاسی میتواند بازی اصول گرایان را از زمین تهران به قم بکشاند و تفکر تندروی اصول گرا، با توجه به شرایط بوجود آمده، رهبری جریان اصول گرا را به عهده بگیرد. در این میان سکوت آیتالله یزدی به عنوان رئیس جامعه مدرسین قم در مورد شرایط کشور، فضا را برای جولان تندروها باز میکند. طبق شواهد تاریخی در غیاب چهرههای معتدل، این نیروهای تندرو هستند که عنان کار را به دست میگیرند و سعی میکنند جامعه را آنگونه که خود میخواهند رهبری و هدایت کنند.