صنعت نفت به عنوان یکی از بزرگترین صنایع کشور همواره نقش مهمی در توسعه اقتصادی و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز برای اداره کشور داشته است.
به گزارشنفت ما ، صنعت نفت به عنوان یکی از بزرگترین صنایع کشور همواره نقش مهمی در توسعه اقتصادی و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز برای اداره کشور داشته است. برای آنکه بتوانیم این صنعت را حفظ کنیم و توسعه دهیم، باید از خام فروشی فاصله بگیریم و به سوی تولید گام برداریم. اما برای تحقق این مهم به شرکتها و افراد توانمندی نیاز داریم که بتوانیم با اعتماد به آنها نیاز داخل را تامین کنیم. از این دست شرکتها در ایران داریم و یکی از آنها شرکت خدمات مهندسی همپا است. درباره عملکرد این شرکت و نقش آن در توسعه صنعت نفت، با مهندس غلامعلی رسولی؛ مدیرعامل و ابراهیم ابراهیمی،رییس هیئت مدیره شرکت خدمات مهندسی همپا گفت وگو کردیم. مهندس رسولی در سال 52 در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز در مقطع فوق لیسانس فارغ التحصیل شده است. او میگوید از زمانی که شروع به کار کرده در زمینه کارهای صنعتی فعالیت داشته و در سال 1376 مدیرعامل شرکت مهندسی همپا شده است که همچنان در این سمت فعالیت میکند. مهندس رسولی درباره چگونگی شکل گیری شرکت همپا و رشد تدریجی این شرکت به عنوان نماد موفقی از فعالیت بخش خصوصی در صنعت نفت سخن گفت و موانع رشد صنعت نفت و بویژه بخش خصوصی را در کشور تشریح کرد. آنچه در ادامه میخوانید، نتیجه این گفتوگو است...
ابتدا از تاریخچه شرکت همپا آغاز کنیم، شرکت همپا چگونه شکل گرفت؟
شرکت مهندسی همپا شرکتی است که با مشارکت36 شرکت مهندسی در زمینههای گوناگون تاسیس شد و اکنون تعداد سهامداران همپا به 43 شرکت افزایش یافته است. همپا ازسال 77 وارد فعالیت در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی شد و اولین پروژهای که مناقصه آنرا برنده شد و به انجام رساند، پروژه خط انتقال گاز از پالایشگاه گاز آقا اردلان در منطقه فراشبند به خط 5 و 6 گاز بود. بعد از آن از سال 81 وارد عرصه پتروشیمی شدیم که اولین پروژه ما واحد ال.ای.بی پتروشیمی بیستون بود. کار بعدی همپا، استحصال گاز اتان در منطقه عسلویه در سال 82 بود. در سال 83 واحد اوره و آمونیاک پتروشیمی کرمانشاه و در سال 84 واحد آمونیاک پتروشیمی غدیر را انجام دادیم و تمام این 5واحد را ظرف 5 سال به بهرهبرداری رساندیم که واقعا یک رکورد زنی بزرگ در کار ساختمان و نصب پتروشیمیها بود. در سال 86 پتروشیمی، 3 واحد اوره و آمونیاک را به صورت ال.پی.سی با اعتبار یک میلیارد یورو به شرکت همپا واگذار کرد. چون زمینه فعالیت ما ساختمان بود، در سال 86 یک شرکت مهندسی در شیراز تاسیس کردیم که حدود 60 درصد آن متعلق به شرکت همپا و40 درصد آن متعلق به کارکنان آن شرکت است و چون در سال 86 یک ساختمان 5 طبقه برای این شرکت در شیراز خریداری کردیم و 60 درصد شرکت همپا انرژی (هدکو) متعلق به همپا بود، آن شرکت توانست روی پای خودش بایستد که به مرور گسترش پیدا کرد و در نهایت به توسعه این شرکت منجر شد.
چطور سهامداران شما از بین شرکتها هستند؟
برای تاسیس همپا یک پیش شرط داشتیم که اعضای ما باید عضو انجمن شرکتهای تاسیسات مهندسی باشند، بنابراین سهامداران ما شرکتها شدند. از سوی دیگر امروزه شرکتهای بسیاری را داریم که اعضای آن از بین شرکتها هستند و شاید همزمان با ما و بعد از ما
8 شرکت مانند ما تاسیس شد اما تنها شرکتی که سرپا ماند، همپا بود و بقیه شرکتها به مرور زمان متلاشی شدند و نتوانستند به کارشان ادامه بدهند. علت عمده اینکه همپا توانست به کارش ادامه دهد، این بود که تمامی شرکتهایی که با هم مشغول کار شدند، شرکتهایی یک دست و توانمند بودند و سهامداران نسبت به هیات مدیره یک اعتماد خاص داشتند وهرگز هیچ سهامداری در سالهای پس از تاسیس شرکت، در کار هیات مدیره دخالت نکرده و همواره نسبت به عملکرد ما اعتماد داشتهاندو هرکاری هیات مدیره انجام داد، سهامداران در هیات مدیره آن را تایید کردند. همین امر باعث شد تا ما بتوانیم با یک مرکز قدرت تصمیمگیری، شرکت را مدیریت کنیم. در اصل، تعداد مراکز قدرت در این شرکت زیاد نبود که هر کسی یکسازی بزند و برای مدیریت کلان شرکت مشکل ایجاد کند. اشکال در 8 شرکتی که همزمان با ما تاسیس و سپس متلاشی شدند این بود که قطبهای متعددی در آن شرکتها تشکیل میشد و هر کدام میخواستند اعمال سلیقه و البته اعمال قدرت کنند. در آن شرکتها همدیگر را قبول نداشتند و به مرور مشکلات بیشتری پیش میآمد و در نهایت به تعطیلی کشیده میشد. همین رویه در آن شرکتها باعث شده بود تا کارفرمایان نسبت به شرکت همپا نیز با شک و تردید نگاه کنند. آنها نمی پذیرفتند که همپا با40 سهامدار از یک مدیریت واحد برخوردار باشد. گمان و البته نگرانی کارفرمایان این بود که همپا نیز بعد از مدتی دچار اختلاف بشود و کار آنها نیمه کاره بماند اما بعد از مدتی مطمئن شدند که شرکت همپا با ثبات است و مشکلی ندارد و میتواند کارش را انجام بدهد.
چه نیازی به تاسیس شرکت همپا احساس شد؟ آیا همین 40 شرکتی که سهامدار شما شدند،نمیتوانستند خودشان کارها را انجام بدهند و سود بیشتر هم ببرند؟
بحث بر سر توان مالی شرکتهاست. هرگز یک شرکت ایرانی به تنهایی نمی تواند پروژه یک میلیارد یورویی را به سرانجام برساند زیرا نه توان مالی آنرا دارد و نه از نظر اجرایی توان دارد. اگر بخواهیم یک پروژه یک میلیارد یورویی را اجرا کنیم باید خیلی از امکانات روی هم جمع شوند تا این کار را انجام بدهیم. بنابراین باید بدانیم که شرکت نفت نیز به توان شرکتها توجه دارد و چون همپا توانمند بود، برای اولین بار در کشور ما 3 پروژه کلان را به یک شرکت ایرانی واگذار کردند. در گذشته حداکثر 30 درصد پروژه متعلق به ایرانیها و 70 درصد متعلق به خارجیها بود و برای اولین بار در تاریخ ایران همپا 100 درصد یک پروژه 100 میلیارد یورویی را برنده شد و به سرانجام رساند. البته دلیل این بود که ما تواناییهای خود را جمع کرده بودیم و هر شرکتی در یک زمینه خاص متخصص است. به عنوان مثال شرکتی که در زمینه خط لوله متخصص باشد، کارهای خط لوله قرارداد را انجام میدهد، شرکتی که در زمینه نصب، ابزار دقیق، برق یا هر مورد دیگری باشد، همان بخش قرارداد را انجام میدهند. بنابراین شرکتهای زیر مجموعه ما میتوانند این کارها را انجام بدهند و ما در همه زمینهها متخصص داریم. اما اگر یک شرکت قرارداد کلان را ببندد، نمی تواند در همه زمینهها متخصص باشد و همه کارها را انجام بدهد. اما وقتی یک شرکت مادر مانند همپا شد، میتواند همه کارها را با مشارکت زیر مجموعه هایش انجام بدهد.
برای پروژههای خارج از کشور هم کار کرده اید؟
ما در همپا خدمات فنی مهندسی و عمرانی بسیاری انجام دادیم، اما در زمینه خدمات مهندسی برای خارج از کشور نتوانستیم خیلی فعال باشیم و دلیلش این بود که زیر بناهایی نیاز داشت که به دلیل مشکلات برون مرزی، برای انجام آن با مشکل رو به رو میشدیم و اتفاقاتی که در سیاست خارجی ما میافتاد، باعث میشد که نتوانیم در بازارهای جهانی حضور موثری داشته باشیم اما خوشبختانه در داخل پروژه زیاد بود و ما میتوانستیم این کارها را انجام بدهیم. در سال90 نیز واحد استحصال گاز متان پالایشگاه آبادان را گرفتیم و در اسفند سال گذشته واحد اوره و آمونیاک لاوان را گرفتیم که با لیسانس ایرانی انجام دادیم و قرارداد آن را امضا کردیم.
اکنون با توجه به تلاشهایی که داشتهاید، جایگاه همپا در ایران کجاست؟
جایگاه همپا در ایران در بین 20 شرکت تراز اول در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی است.
تاکنون در زمینه انجام تعهدات بدقولی یا تاخیر داشته اید و مانند بسیاری از شرکتها برای کارفرما مشکل تراشی کرده اید؟!
تاکنون پروژهها را تحت هر شرایط و با هر مشکلاتی به سرانجام رسانده ایم. 3 پروژه بزرگی که نام بردم به دلیل مشکلات مالی، خیلی افت و خیز داشته و در برخی موارد پیشرفت آنچنانی نداشتیم، اما پروژه را رها نکردیم و با توجه به توان مالی خودمان پای این پروژهها ایستادهایم تا مشکلات فاینانس آن برطرف شود و ما بتوانیم آنها را راه اندازی کنیم. این در حالی است که پروژهها هم مصوبات صندوق توسعه ملی را داشته و هم فاینانس کشور چین را داشتند، اما هیچکدام اینها عملیاتی نشد و ما منتظر هستیم که مشکلات برطرف شود که امیدواریم ظرف یک سال آینده مشکلات برطرف شود. اما اینکه موقعیت ما در جهان چگونه است، همین قدر بدانیم که لیسانس آمونیاکی که امروز به آن دست پیدا کرده ایم، در انحصار 5 شرکت جهانی است و شرکت همپا انرژی در بین این 5 شرکت جهانی قرار گرفته است. روی این پروژه خیلی تلاش شده و کسانی که این لیسانس را ایجاد کردند، هیچگونه توقعی از همپا ندارند، زیرا هر کدام تشکیلات و درآمد بالای خودشان را دارند و چون درآمد آنها وابسته به همپا نیست، هیچ مشکلی پیش نمی آید . همیشه مشکلات بین شرکا بر سر مسایل مالی است و اگر مشکل مالی به شکل ریشهای حل شود، بسیاری از مشکلات دیگر حل میشود.
اگر یادمان باشد، در یک مقطعی در کشور ما جنگ بود و هنگامی که جنگ به پایان رسید، بحث سازندگی مطرح شد و شرکتهای بزرگ نفتی بینالمللی وارد کشور ما شدند تا در جنوب کشور کار انجام دهند. شرکتهایی که عضو همپا هستند، عضو انجمن صنفی پیمانکاران تاسیسات و تجهیزات صنعتی ایران بودند و همگی ما بیش از 40 سال است که همدیگر را میشناسیم. این انجمن بیش از 200 عضو داشت و بنده نیز عضو هیات مدیره این انجمن بودم و شناخت نسبی از همدیگر داشتیم. همان موقع به نیابت از انجمن به شرکت نفت مراجعه کردیم و گفتیم به جای آنکه شرکتهای خارجی را بیاورید، از توان ایرانیان استفاده کنید. همان موقع به آقایان گفتیم که درست است توان و تجربه شرکتهای خارجی بیش از ایرانی هاست، اما بالاخره ایران نیز باید بتواند روی پای خودش بایستد. آنها به ما گفتند که شرکتهای ایرانی بهتر است با شرکتهای خارجی فعالیت مشترک انجام دهند. همان زمان، قرار داد شرکت توتال با ایران5/2 میلیارد یورو بود و این هرگز در توان یک شرکت ایرانی نبود چرا که براساس قانون، باید هنگام عقد قرارداد 10 درصد اصل مبلغ قرار داد را داشته باشیم تا بتوانیم ضمانت نامه آن را تامین کنیم، کارهای اولیه را انجام دهیم و ماشین آلات بخریم. در نتیجه فراخوان دادیم و 36 شرکت جذب ما شدند. تمامی این شرکتها را میشناختیم و با هم کار میکردیم. بنابراین نیازی به درآمد همپا از دید مالی نداشتیم و بیشتر نگاه ما ملی بود. ما میخواستیم بگوییم ما میتوانیم و امروز بعد از گذشت سالها، این توانایی را ثابت کرده ایم. البته شرکتهای زیادی بعد از ما ثبت شرکت کردند اما بسیاری از آنها به دلیل موانع پیش رو سرپا نماندند. اما نکته مهم این بود که هیات مدیره همپا از همان روزهای اول، ثابت قدم برجا ماند و تنها با دو تغییر در تمام این سالها هیات مدیره به کار خود ادامه داد. البته باید تاکید کنیم که نگاه تمامی شرکتهای همپا یک نگاه ملی بود و نگاه مادی در رتبههای بعدی قرار داشت و دارد. همه ما پیمانکارانی بودیم که در بخشهای مختلف نفت، نیروگاه، برق و بسیاری بخشهای دیگر کار میکردیم و تجارب صنعتی بالایی داشتیم. در نتیجه این شناخت و تفکر ملی که بتوانیم جایگزین شرکتهای خارجی باشیم، ما را موفق کرد.
چگونه خودتان را در بین رقبای مختلف در صنعت نفت ثابت کردید؟
نکته مهمی که باعث شد بتوانیم خودمان را ثابت کنیم، این بود که در زمانی کار را شروع کردیم که شرکتهای خارجی به ایران نمی آمدند و ما تحریم بودیم. همان زمان 5 پروژه بزرگ را تمام کردیم تا بتوانیم اثبات کنیم که پروژهها را از ابتدا تا انتها میتوانیم انجام بدهیم و تاکید داشتیم که نگران نباشید ما میتوانیم در غیاب شرکتهای خارجی بار صنعت را به دوش بگیریم و این کار را کردیم و تا امروز هم فعالیت ما ادامه دارد. بنابراین اول میخواستیم خودمان را ثابت کنیم. دوم میخواستیم یک کار ملی انجام بدهیم. سوم اینکه در بزنگاه تحریمها به داد کشور رسیدیم و چهارم اینکه میخواهیم ادامه بدهیم و بمانیم. همپا ادامه داده و میدهد. بنابراین تولید دانش فنی را هم شروع کردیم.
گویا یکی از مشکلات شرکتهای ایرانی کمبود نقدینگی است. آیا برای آنکه بتوانید در آینده روی پای خود بایستید تاکنون حمایت مالی شده اید و آیا دولت در بحران نقدینگی و تحریمها به حمایت مالی از شرکتهای ایرانی پرداخته است؟
هیچ حمایتی از طرف دولت به شرکت ما نشده و کمک مالی به همپا، صفر بوده است.
یعنی در دورهای که 3 هزار میلیارد تومان اختلاس میشود، به شما کمک نشده است؟ آیا درخواست
کردهاید و نشده است؟
فراوان درخواست کردهایم و بی توجهی شده است. اگر هم جایی تسهیلات گرفته ایم، وثیقه مالی سنگین گذاشته ایم.
یعنی سابقه کار همپا ضمانت خوبی برای دریافت تسهیلات از بانک نبوده است؟ این رابطه را چه دستگاهی باید برقرار میکرد؟ آیا وظیفه وزارت نفت بود یا وزارت اقتصاد یا وزارت صنعت، معدن و تجارت؟
مشکل ما ساختار بانکی کشور است. بانکها صندوق هستند و مشکل ما اینجاست. بانکهای ما کار بانکی نمی کنند، بلکه سپرده میگیرند و سپرده میدهند و کاری غیر از این انجام نمی دهند. هنگامی که پروژه گرفته بودیم، دفتری در آلمان باز کردیم تا کارهایمان را انجام بدهیم. مسولان بانکهای آلمانی تعجب میکردند و میگفتند که اگر در آلمان یک قرارداد یک میلیارد یورویی داشته باشید، بانکهای آلمان به واسطه همین قرارداد، بدون دریافت وثیقه 200 میلیون یورو تسهیلات میدهند و تعجب میکردند که ما چگونه نمی توانیم نقدینگی مان را از بانکهای ایرانی تامین کنیم؟ شرکت نفت هم میداند که در مورد نقدینگی مشکل داریم به همین دلیل یک زمانی میخواستند بانک نفت را راه اندازی کنند که به هر دلیل نشد. آقایان باید بدانند که اگر تسهیلات به ما ندهند، نمیتوانیم ادامه بدهیم. اگر چه شرکتهای زیادی به عنوان اعضا داریم، اما توان مالی در اندازه بالا نداشتیم. بنابراین چندین نوبت افزایش سرمایه دادیم تا توانستیم ادامه بدهیم. در غیر این صورت تداوم فعالیتها امکان پذیر نبود و با مشکل رو به رو میشدیم.
پروژه هایی که انجام میدهید ضمانت اجرایی برای سوددهی دارد یا اینکه امکان ورشکستگی در آنها وجود دارد که بانکها ورود نمی کنند؟
کارهایی که ما انجام میدهیم، امکان ندارد زیانده باشد. زیرا ابتدای کار، طرح توجیه اقتصادی برای پروژه تهیه میکنیم و با همین اقدام، کار شروع میشود. ما همین طرح توجیهی را به بانکها دادیم و آنها پس از بررسی طرح را تایید کرده و برای آنها تسهیلات تصویب
کرده اند. برای پروژه زنجان 257 میلیون یورو و برای پروژه گلستان 367 میلیون یورو و برای پروژه گرگان475 میلیون یورو وام تصویب شده، اما بانکها نداده اند. مصوبات این پروژها هم وجود دارد. حتی به بانکهای عامل دستور داده شد و برای تسهیلات این پروژه ها، مسدودی اعلام کردند که این تسهیلات مختص فلان پروژه است و نباید جای دیگری هزینه شود، اما بانکها پرداخت نکردند. مشکل این است که در برنامه بانکها این نیست که به تولید و صنعت کمک کنند. سرمایهگذاری پروژه اوره آمونیاک حداکثر در مدت 4 سال بازپرداخت میشود. برای سرمایهگذاری در مورد چنین واحدی در تمام دنیا صف میکشند، اما در ایران میبینیم که چگونه با تولید و تولید کننده برخورد میشود.
ارزش مادی پروژههای شرکت همپا در حال حاضر چه میزان است؟
اکنون حدود یک میلیارد و 800 میلیون یورو کار در دست اجرا داریم. این طور نیست که در تحویل پروژهها مشکل داشته باشیم. ما 5 پروژه را در 5 سال اجرا کرده و تحویل دادهایم و کار میکنند و بعد از آن این پروژهها را گرفته ایم. همپا یک شرکت کاملا شناخته شده است و هیچ مشکلی ندارد. اما مساله اصلی در پرداخت تسهیلات، شرکت پیمانکاری نیست بلکه کارفرمایان پروژه ها، تسهیلات را به پروژه میدهند و کاری به شرکت ندارند.
آقای ابراهمیی ادامه داد: شرکت نفت یا کارفرمایان دیگر، پول را به پروژه میدهند و کاری به شرکت ندارند و به شرکت هم پولی نمی دهند. ابتدا این پروژه تصویب میشود و از محل آن پروژه، یک ال.سی باز میکنند تا از طریق آن بتوانیم ماشین آلات مورد نیاز یا هر نیاز دیگری را تامین کنیم. صندوق توسعه ملی نیز برای همین امر است و پرداخت وام به این پروژههای زیر بنایی را تصویب میکند که در مورد پروژههای ما نیز تایید کرده است. به تازگی هم آقای زنگنه وزیر نفت تصویب کرده که به پروژههای نفتی تسهیلات بدهند، اما بانکها به اندازهای تعطیل هستند که میگویند پول نمی دهیم مگر آنکه تضمین کافی بدهید. یعنی بانکها باید متناسب با تولید و کارهای زیر بنایی تسهیلات بدهند. این در حالی است که بانکها به تاجر آهن پول میدهند تا آهن را بیاورد و سود بانک را هم بدهد، در حالی که باید تسهیلات را به تولید بدهند. این تولید است که همه چیز را درست میکند. تجارت که سودی برای کشور ندارد. اما اکنون ایران تبدیل به تجارتخانه شده و آقایان بانکی کاری به تولید ندارند.
انتظار شما در این وضعیت از وزارت نفت و سیستم بانکی چیست؟
انتظاری نداریم. از قدیم گفتهاند"کسی که به امید همسایه باشد، سر بی شام زمین میگذارد". ما نیز عادت کردهایم که به هیچ دستگاهی امید نداشته باشیم. هر سال اعضای شرکت با حمایت مالی همدیگر توانستهاندپروژهها را تکمیل کنند. اگر هم از دولت یا وزارت نفت یا بانکها درخواست کمک و نقدینگی کنیم، به صراحت میگویند که نداریم و در این شرایط نمی توانیم جواب پرسنل خودمان را بدهیم. به کارگر نمی توانیم بگوییم دست خالی به خانه اش برود و به خانمش بگوید شرکت پول نداشت. باید پول مردم را داد و ما برای خودمان حسن میدانیم که تعهداتمان را نسبت به کارکنان انجام بدهیم. در تمامی سالهایی که شرکتهای دیگر کارکنانشان را اخراج کردند، همپا حتی یک نفر را به دلیل آنکه پول ندارد یا مشکل دارد، اخراج نکرده مگر آنکه خود کارگر بخواهد برود. امیدواریم ظرف یکسال آینده پروژهها را به سرانجام برسانیم. اگر این پروژهها به سرانجام برسد، تاثیرات خوبی برجای میگذارد.
اتمام پروژهها چه تاثیری بر منطقه محل انجام پروژه دارد؟
تاثیراتش رویایی است. زمانی که در سال 81 وارد ساخت یک پروژه در کرمانشاه شدیم، یک خانه اجارهای میخواستیم و 3 ماه گشتیم تا یک خانه مناسب پیدا کنیم. اما روزی که میخواستیم از کرمانشاه بیرون بیاییم و دو پروژه را اجرا کرده بودیم، چهره شهر عوض شده بود. در تمام 3 سالی که ما در کرمانشاه بودیم، بیش از 10 میلیارد تومان به شهر کرمانشاه پول تزریق شده بود و 40 میلیارد تومان صرف پروژه شده بود که این در اقتصاد کرمانشاه تاثیر زیادی گذاشته بود. افراد بسیاری برای کار به منطقه میآمدند که کارگر ساده یا کشاروز بودند و کنار دست یک جوشکار کار کرده بودند و پس از مدتی، خودشان یک جوشکار ماهر شده بودند و این تاثیر تولید در شهرهای کمتر توسعه یافته است. وقتی واحدهای کود شیمیایی به تولید میرسد، صدها هزار کشاورز از طریق همین کود شیمیایی میتوانند کارشان را توسعه بدهند. این پروژهها تبعات مثبت زیادی دارد. این3 پروژه حداقل 10 هزار شغل ایجاد میکند.
چقدر دولتها در کند شدن یا سرعت روند کار مقصر هستند و آیا با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، فکر میکنید تغییری اتفاق خواهد افتاد؟
شرط اولیه، رفتار خوب دولتهاست. وقتی دولت نگاه توسعهای داشته باشد، توسعه هم اتفاق میافتد و دولتی هم که توسعه را قبول ندارد، اصلا توسعه اتفاق نمیافتد. دولتها در شعار میگویند که نگاه توسعهای داریم، اما باید در عمل اتفاق بیفتد. به عنوان مثال اتفاقی که در دولت احمدی نژاد برای پتروشیمی رخ داد و در قالب خصوصیسازی، فروش محصولات پتروشیمی را آزاد کردند، باعث شد تا شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران تضعیف شود. تا قبل از این مصوبه، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، یک اعتبار جهانی داشت. در زمان مدیریت آقای نعمت زاده در پتروشیمی، تنها یک جمله روی سربرگ شرکت ملی پتروشیمی تایپ میشد که بازپرداخت تسهیلات این پروژه تضمین میشود و بانکهای آلمان به همین جمله یک میلیارد یورو وام میدادند و این مهم با یک خط نامه و امضای رییس شرکت ملی پتروشیمی بود. اما اکنون با ضمانت نامه هم به بانکهای آلمان بروید، یک ریال وام نمی دهند و این به دلیل عملکرد غلط دولت گذشته است و شرایط خیلی فرق کرده است. صنعت پتروشیمی در سال 25 میلیارد دلار فروش محصولات دارد و همین مبلغ، تضمین شرکت ملی پتروشیمی بود. هرگاه هم بحث وام مطرح میشد، شرکت پتروشیمی اطمینان داشت که از این 25 میلیارد دلار اقساط را باز پرداخت میکند و این توان هم وجود داشت. اما اکنون این توان از بین رفته است.
برخی، مخالفان خصوصیسازی در پتروشیمی را متهم میکنند که به بخش خصوصی اعتقادی ندارند...
بحث اعتقاد نیست. از قدیم گفتهاند"نان را به دست نانوا بدهید، حتی اگر بسوزاند". آقایان کار را به دست کننده کار نداده اند. فردی که هیچ تخصصی در مورد پتروشیمی ندارد، به واسطه توان مالی اکنون مدیر یک شرکت پتروشیمی شده است. تجار شهر برای آنکه اعتباری برای خودشان به دست بیاورند، سهام پتروشیمی خریدهاندو نگاه این افراد به پتروشیمی، یک نگاه صنعتی نیست بلکه نگاهی تجاری است.
با مشکلاتی که در داخل دارید، به سمت استفاده از ظرفیتهای خارجی رفته اید؟
در خارج دفتر زدهایم اما شرایط مقداری متفاوت است. کار ما تخصصی و در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی است و کشورهای دیگر به شرکتهای ایرانی در این زمینهها مشکل کار میدهند. در زمینه راه و ساختمان باشد، شرکتهای بسیاری در خارج از کشور فعال هستند، اما در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی مقداری مشکل داریم.
با توجه به حجم رقبای خارجی، چه کار باید کرد تا این اعتبار به شرکتهای ما در خارج از کشور داده شود؟
ما برای حضور در خارج برنامهریزی داریم. اما شرکتی مثل "شل" به دلیل آنکه رقبای زیادی ندارد و با دیگر شرکتهای خارجی هم متحد است، میتواند پروژهها را با کمک شرکتهای دیگر بگیرد. اما وقتی شرکت دیگری با این شرکتهای بزرگ هماهنگی نداشته باشد و غیرخودی باشد و بخواهد وارد این بازی شود، قیمت پروژه 30 درصد پایین میآید. شرکتهای خارجی به شرکتهایی مانند ایران اجازه نمی دهند و به هر شکل ممکن حتی با کاهش قیمتها، رقیب را از میدان به در میکنند.
چه برنامههایی برای آینده دارید و چشم انداز آینده شرکت همپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
امیدواریم که با روی کار آمدن دولت جدید مشکلات حل شود و ظرف یک سال آینده بتوانند بر مشکلات فایق بیایند. از دولت روحانی انتظار نداریم در مدت 9 ماه همه کار انجام دهند. انتظار ما این است که دولت حداقل یک سال راس کار باشد و مشکلات و چالشها را بشناسد تا پس از آن بتواند خودش را نشان بدهد. اما پیشنهاد ما به دولت در حوزه انرژی این است که خام فروشی را کنار بگذارند و محصولات نهایی را تولید کنند تا نفت به ارزش افزوده تبدیل شود. این برای اقتصاد یک کشور خیلی تفاوت دارد که جنس خودش را خام بفروشد یا آنرا به محصول نهایی تبدیل کند. ایران هم جزو معدود کشورهایی است که هم منابع انسانی بسیار توانمندی دارد و هم منابع زیر زمینی و معدنی خوبی دارد. در تمام دنیا این دو گزینه کنار همدیگر بسیار کم است. در اروپا منابع انسانی خوبی دارند و با این منابع انسانی، پیشرفت کرده اند. در مقابل کشورهای عربی را میبینیم که منابع انسانی خوبی ندارند و کشورهای اروپایی و آمریکایی آنها را اداره میکنند. اما ایران هم منابع انسانی خوبی دارد و هم منابع زیر زمینی و معدنی خوبی دارد. ایران میتواند کارهای پالایشگاهی را از صفر تا صد خودش انجام بدهد و امیدواریم روزی برسد که منابع انسانی و معدنی دست به دست هم بدهند تا ایران به جایگاه واقعی خودش در دنیا برسد.
در برنامههای توسعه و سند چشم انداز بیست ساله قرار شد ایران به مرور وابستگی خودش را به نفت به صفر برساند. آیا منظور این است که در چاههای نفت را ببندیم و به کالاهای دیگر اتکا کنیم، یا همچنان نفت در سبد اقتصادی کشور باقی بماند؟
وقتی گفته میشود چاههای نفت را ببندیم، به معنای عدم تولید نفت نیست بلکه منظور از آن جلوگیری از خام فروشی است. باید نفت را به محصول نهایی تبدیل کنیم و بعد بفروشیم. وقتی نفت در پالایشگاه یا پتروشیمیها به محصول نهایی تبدیل و ارزش آن10 برابر شود و آنگاه بفروشند، دیگر وابستگی ما به نفت نیست، بلکه به تولید است. هرگز منظور این نیست که در چاههای نفت را به طور کامل ببندیم و تعبیری که از این جمله میشود یک تعبیر عامیانه است که میگویند در چاههای نفت و گاز را ببندیم و دست به آنها نزنیم. در چاههای ما باید باز باشد و از آنها استفاده بهینه شود. اکنون واحد اوره آمونیاک، گاز مصرف میکند. در حالی که همین گاز را متر مکعبی 3 سنت میفروشیم. در واقع وقتی هزار متر مکعب گاز را میفروشیم و 30 دلار میگیریم، اکنون همان گاز به یک تن اوره تبدیل میشود که قیمت یک تن اوره 30 هزار دلار است. البته این درست است که هزینه تولید هم دارد، اما تولید اوره و آمونیاک سود بالایی دارد. حرف ما این است که در چاهها باز باشد اما خام فروشی نشود. قرار نیست نفت خام بفروشیم و محصولات آنرا را با چندین برابر قیمت از کشورهای دیگر تامین کنیم. در چاههای نفت باید باز باشد و از همین نفت خام، بنزین و گازوییل به دست بیاوریم و سپس بفروشیم، نه آنکه نفت خام به سمت خط لوله برود و خام به کشورهای دیگر ارسال شود.
اگر تحریمها پایان یابد و شرکتهای خارجی وارد ایران شوند، چقدر احتمال میدهید که شرکتهای ایرانی فراموش شوند و کارها به شرکتهای خارجی و اگذار شود؟
این بستگی به تصمیم دولت دارد که چه بها و ارزشی برای توان داخل که در این 30 سال به وجود آمده قائل است.
آیا در این 30 سال شرکتهای ما به توانمندی قابل توجهی رسیدهاندکه از وابستگی به خارج بی نیاز باشیم؟
در برخی موارد نیازهایی به کشورهای خارجی داریم. اگر یک پروژه را 100 بگیرید، 90 درصد آن به وسیله شرکتهای داخلی انجام میشود و شاید 10 درصد به خارج وابسته باشیم. درگذشته نسبت کار به این صورت بود که 90 درصد کار در دست شرکتهای خارجی و تنها 10 درصد در اختیار شرکتهای ایرانی بود. اما اکنون این رابطه بر عکس شده و شاید هم بتوانیم 100 درصد برخی کارها را انجام بدهیم.
نظر شما در مورد تشکیل بانک صنعت نفت چیست و تا چه اندازه تاسیس این بانک میتواند به توسعه صنعت نفت کمک کند؟
بانک زیاد داریم و هرکدام در یک رابطهای تعریف میشود. اگر قرار باشد بانک نفت هم مانند دیگر بانکها فعالیت کند، راه اندازی نشود بهتر است، زیرا شرایط هیچ تغییری نمی کند.
اکنون نمونه بانک شهر را داریم که در رونق پروژههای شهری موفق بوده اند. اگر بانک نفت راه اندازی شود تا چه اندازه میتواند برای تامین نیازهای صنعت نفت موثر باشد؟
این مهم به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه سرمایه بانک نفت چقدر باشد، مدیران این بانک چه کسانی بوده و چه بینشی داشته باشند. با نگاهی به خصوصیسازی متوجه میشویم که در ایران کسانی که مدیران خصوصیسازی شدند، بعضا شناخت درستی از خصوصیسازی نداشتند و حتی گاه دشمن خصوصیسازی بودند. دراین شرایط کسانی که بخش خصوصی را قبول نداشتند، چطور میتوانند بخش خصوصی را رونق بدهند؟ در مورد بانک هم این طور است. اگر یک مدیر را از بانک مرکزی بردارند و مدیر بانک نفت کنند، هیچ تغییری نخواهد کرد و مطمئن باشید که مانند گذشته نسبت به صنعت نفت بی توجهی خواهد شد زیرا مدیر بانکی در مدت 20 سال عادت کرده که به تولید پول ندهد و برای آنکه وامی بدهد، صد جور ضمانت بگیرد و این رفتار ملکه ذهن آن مدیر شده است. مگر آنکه سیاست جدید اتخاذ کنند تا بتوانیم مشکل را حل کنیم. از سوی دیگر نسل ما نسلی بوده که خودش را نسبت به ایران متعهد میداند و اگر تاکنون بسیاری از صنایع سرپا مانده، به دلیل آن است که نسل ما به ایران معتقد است. اما بسیاری از افراد نسل جدید چنین تعهدی ندارند و نگاهشان به دست آوردن پول بی دردسر است. البته امیدواریم نسل جدید هم چنین تعهدی به ایران داشته باشد و مسیر ما را ادامه بدهند و گذشتهها از بین نرود. ایران توان بسیاری دارد و اگر در 20 سال آینده درست مدیریت شود، میتواند با بسیاری از کشورهای مطرح رقابت کند. اگر به ایران بها بدهند جایگاه ایران به عالی ترین رتبه میرسد. آمارها نشان میدهد که توانایی کره جنوبی نسبت به ایران در سال 1360 یک به 10 بوده اما امروز ببینید چه شده است. همه این تواناییهای کرهایها برای آن است که به مردمشان بها داده اند. درگذشته من عضو انجمن صادرات خدمات فنی - مهندسی و خزانه دار آن هم بودم. سال 1377 کشور ترکیه صدور خدمات فنی مهندسی را آغاز کرد و کشور ترکیه 3 میلیارد دلار اختصاص به شرکتهایی داد که در خارج از ترکیه کار کنند. کشور ترکیه هزینه همه سفرها و مناقصهها را تامین میکرد، 10 درصد سپرده پیش پرداختها را میداد و خلاصه اینکه همه این کارها برای آن بود تا کار خارج از کشور را بگیرند. نتیجه آن شد که اکنون پس از گذشت 17 سال، کشور ترکیه در سال 30 میلیارد دلار کار خارج از کشور میگیرد و ما هنوز اندرخم یک کوچه هستیم.
آقای زنگنه چندی قبل گفتند که مشکل صنعت نفت نبود پیمانکار قوی در این صنعت است. نظر شما در این مورد چیست؟
اگر آقای زنگه چیزی مانند شرکت پتروپارس را در نظر دارد، حق دارد. اما باید بداند که پتروپارس به وسیله شرکت نفت حمایت شد تا پتروپارس شد. اما شرکت همپا روی پای خودش ایستاد و بدون کمک دولت به یک شرکت توانمند تبدیل شد و این دو مقوله متفاوت است. شرکت مپنا با دست وزارت نفت مپنا شد اما شرکت همپا از یک اتاق شروع کرد. روزی که همپا شروع به کار کرد، من بودم و یک منشی در یک اتاق و امروز به اینجا رسیدهایم که این ساختمان و تشکیلات را داریم. اگر شرکتهای دولتی هم توانستند بدون کمک دولت روی پای خودشان بایستد، آنگاه میتوانند با اطمینان سخن بگویند. اگر قرار باشد وزارت نفت و وزارت نیرو پشت شرکتی باشند و پیمانها را به برخی شرکتها بدهند و آنها انجام بدهند و بزرگ شوند که کاری نکرده اند. ما التماس میکنیم تا به ما کار بدهند. اکنون اگر دولت از بخش خصوصی حمایت واقعی و جامع داشته باشد اینقدر توان داریم که ظرف 20 سال ایران را عوض کنیم و ایران کشوری صنعتی بشود که کشورهای مطرح به گرد آن هم نتوانند برسند. اکنون کشور ژاپن مانند کشور ماست و روی پای خودش است اما عربستان سعودی نفت میفروشد که روی پای خودش ایستاده است. اگر کشوری نفت و منابع انسانی داشته باشد، خیلی خوب و درست میتواند جلو برود. بنابراین دولت باید تصمیم بگیرد که با بخش خصوصی جدی کار کند و حمایت هم داشته باشد.
ابراهیمی ادامه میدهد: تا زمانی که بخش خصوصی را به صورت واقعی به کار نگیرند، آن اتفاق نمی افتد که بخش خصوصی در کنار دولت بر مشکلات فایق بیاید. بر اساس آماری که کارشناسان داده اند، خصوصیسازی به معنای واقعی بیش از 9 درصد نبوده و 91 درصد خصوصیسازی شدهها در اصل خصولتی بوده است. یعنی شرکتها را یا برای رد دیون دادهاندیا به زیر مجموعههای دولتی واگذار شده است. اینها فقط میخواهند سود در یک مقطع خاص ببرند، در صورتی که در یک کارخانه خصوصی برنامه و چشم انداز وجود دارد به نوعی که 20 درصد درآمد را برای توسعه هزینه میکنند یا برای نوسازی و افزایش فناوری کنار میگذارند. اگر همه این سود را بین اعضا تقسیم کنیم، پس از گذشت 20 سال دیگر چیزی از دستگاهها نمی ماند و پولی هم نمانده که دستگاهها را نوسازی کنند. از سوی دیگر امروزه کارخانه را به آدمهایی دادهاندکه فقط از آن پول دربیاورند و درست مانند همان داستانی شده که یک نفر مرغ تخم طلا داشت و این مرغ را کشت تا یک شبه به درآمد کلانی برسد. برخی آقایان نیز همین طور خصوصیسازی میکنند.
چرا به بخش خصوصی اجازه رشد داده نمیشود ؟
نگرانی از قوی شدن بخش خصوصی همواره وجود داشته است. نگرانی از اینکه بخش خصوصی به یک غول اقتصادی تبدیل شود و زمینه نگرانی سیاسیون را فراهم کند و بسیاری موارد یگر وجود دارد که قابل طرح نیست. تا زمانی که اراده لازم نباشد، خصوصیسازی اتفاق نمی افتد. اگر روند خصوصیسازی را بررسی کنیم متوجه میشویم که کارخانهها را به کسانی دادهاندکه مدیریت و شخصیت آنها مشخص بود. اگر هم یکی دو بار کارخانهها را به افراد توانمندی دادند، دیدند که چه اتفاقی افتاد. بنابراین هر دو مورد خصوصیسازی را دیدیم.
این روال در مورد شرکتهای نفتی هم وجود دارد؟
در بخش نفت فرق میکند. یک شرکتی مانند توتال که برای قرارداد به ایران میآید با قدرت میآید. یک شرکت بیمه پشت قرارداد توتال است و هنگامی که قرار داد بسته میشود، دولت باید در زمان مشخصی پول قرارداد توتال را بدهد. اگر دولت تاخیر کند، شرکت بیمه زیان توتال را میدهد و پس از آن دولت ایران را به دادگاه لاهه میکشد و سود کار را با بهره اش میگیرد. اما وضعیت شرکتهای ایرانی چگونه است؟ اکنون 11 سال است که صورت وضعیتی را به یکی از این شرکتها دادهایم و هنوز آقایان جواب ما را هم نداده اند. بنابراین مقایسه کنید. شرایط کار در ایران عکس شده است. اگر قرارداد یک میلیارد یورویی را به بانک آلمانی نشان بدهیم، با احترام با ما برخورد میکنند و در جا 200 میلیون دلار اعتبار میدهند، اما در ایران رقمهای بزرگ باعث ترس آقایان میشود و بانکهای ما میگویند با این رقم میخواهید چه کار کنید! مشکل این است که دید آقایان بانکی تجاری است و به هزینههای تولید عادت نکردهاندو نمی دانند که چه پولی تا چه اندازه باید هزینه شود. بانکهای ما همه چیز را با پول میسنجند و ملاک آنها همان آهن فروشی است که یک پولی را میگیرد و ظرف چند ماه پول را با سودش باز میگرداند. درصورتی که در بحث تولید، سرمایهگذاری باید حداقل 5 سال بخوابد تا به تولید برسد. در دادن وام به آهن فروش، تنها اتفاقی که میافتد این است که نهایت دو شاگرد استخدام میشود، اما در یک پروژه تولیدی میبینیم که 3 هزار نفر به صورت مستقیم مشغول کار میشوند و این اشتغالزایی در ردههای پایین دستی بسیار بیشتر است. اکنون هم میبینیم که بخش تولید ما زیانده شده و کارخانهای را نمی بینید که با 100 درصد ظرفیت کار کند و تمام کارخانههای ما با 30 تا 50 درصد ظرفیت کار میکنند و چین جای آنها را گرفته است. اگر تولید را در کشور هندوستان بررسی کنید، میبینید که 75 درصد اعتبارات تولید از سوی دولت تامین میشود و 25 درصد بقیه را نیز مردم سرمایهگذاری میکنند. اما در ایران این گونه نیست. در دولت آقای خاتمی به خاطر دارم که سازمان مدیریت و برنامهریزی قانونی وضع کرده بود که پروژهها به بانک برده شود و بانکها برای پروژهها اعتبار بدهند و این قانون بسیار مترقی بود. اما کانون عالی بانکها این مصوبه را هرگز اجرایی نکرد. یعنی مصوبه وجود دارد، اما قانون هرگز اجرایی نشد. جالب اینجاست که اگر مالیات با تاخیر به دولت پرداخت شود، باید نزدیک 3 درصد بهره دیرکرد بدهیم. اما اگر حقوق و مزایای پیمان را با تاخیر به من بدهند و من در اثر این تاخیر نتوانم مالیاتم را به موقع بپردازم، دولت هیچ مبلغی را بابت این تاخیر نمی پردازد، به غیر از آنکه به دادگاه بروم وشکایت کنم. همین موارد باعث میشود که بخش خصوصی رشد نکند. شاید مشابه شرکت همپا چند شرکت باشند که سرپا باشند و بتوانند در کشور ما رشد کنند. ما میتوانیم به جایگاه توتال برسیم به شرط آنکه بانک نفت تاسیس شود و پس از آنکه قرارداد با شرکت داخلی بسته شد، 20 درصد قرارداد را به شرکت بپردازد. آنوقت این شرکت قدرتمند میشود. عشق ما این است که توان خودمان را در اختیار این مملکت گذاشته ایم. همکلاسیهای من50 نفرهستند که 40 نفر آنها در خارج از کشور هستند و هیچ مشکلی هم ندارند. اما عشق ما ایران است و میخواهیم در همین جا ایران را بسازیم.
منبع: ماهنامه عصر کیمیاگری